نامه سر گشاده زیر از پسر پاسبانی است که محملباف با چاقو او را مورد حمله قرار داد تا اسلحه او را برای کشتن دیگران بدزدد از روحیه آدم کشی و خشونت آمیز آقای مخملباف بسیاری شنیده ایم منجمله نوع بازداشت آقای حشمت رئیسی بوسیله این شخص بنا به گفته خود آقای رئیسی که چگونه اسلحه را پشت سر او قرار داد. بنا براین میتوان پنداشت امکان کشتن انسانها بعد از شورش 57 بوسیله این شخص میتواند وجود داشته باشد. البته بعد از آزادی ایران مخملباف باید به زندان رود تا بقیه جرمی که نسبت به آن پاسبان گرفته را تمام کند و بعد از تحقیقات اگر کسی را بعد از شورش 57 نکشته میتواند آزاد شود. آنچه پر واضح است او انسانی نیست که بتوان باو اعتماد کرد و امضاء او ارزش تقاضای رفراندم مسخره را بسیار بسیار کمترکرده. 14 نفر دیگر اگر نمیدانند بدانند پیوند با یک انسان چاقو کش ارزش اجتماعی آنها را هم حتمأ کم خواهد نمود.
با مهر
مرداویج زیاری
نامه سرگشاده محمود شامبیاتی به محسن مخملباف جناب آقای محسن مخملباف عزیز سلام علیکم !
من پسر آن پاسبانی هستم که برای گرفتن اسلحه اش یعنی عملیات خلع سلاح درخیابان ایران تهران ودرحین ماموریت به او چاقو زدی و قصد کشتن اورا داشتی. که البته تا آخر عمر هم از آن زخم و حفره ده سانتی متری که با کارد درپشت او ایجاد کرده بودی دررنج و عذاب بود.میدانید،مردم کوچه وبازار دراین نوع مواقع بداوری از نوع شما که درنامه سرگشاده به شاهزاده بدآن اشاره کرده ای چه می گویند: ” می گویندهرکس تنها به قاضی برود،راضی برمیگردد.” یعنی آن جانی و تروریستی مانند شما که مدعی و معترضی ندارد بی تردید همه آراء و داوری ها در هر دادگاهی تنها یکسویه و به نفع او صادر میشود.” من آن نامه سرگشاده تان را به شاهزاده رضا پهلوی خواندم، با دقت هم خواندم. اینکه شما رژیم گذشته را یکطرفه محکوم میکنید و از جنایت خود هیچ نامی نمیبرید، ناشی از شخصيت متشتت و عجيبي است که درنهان شما لانه کرده است.
به شاهزاده نوشته اید که ” براى مبارزه با (استبدادشاه) در زندان (پدر) شما بوده ام. و هنگام دستگیری گلوله خورده ام” حال اگر امروز درکشور انگلستان یعنی درکشوری که درآنجا زندگی می کنید همان اعمال و کردار را که دربرابر پدرمن انجام دادید، نسبت به یک پلیس انگلیسی انجام بدهید! پلیس و دادگاه با شما چه رفتاری انجام خواهد داد؟ وانگهی، درصورت صحت ادعاهای واهی و بی پایه تان این مسائل چه ارتباطی با پادشاه مملکت داشته است؟ در نامه از توجهات شهبانو فرح پهلوی، به خود و پس از ابراز تسلیت به جهت درگذشت شاهزاده علیرضا پهلوی نوشته اید که به نوعی بتوانید از احساسات رقیق و مثلاً انسان دوستانه خودتان را به شاهزاده نشان دهید. غافل از آنکه نمی دانید که شهبانو، همه ایرانیان را جزوء فرزندان خودشان میدانند و مهر آریائی شان را برهمه مردم وهم وطنان شان یکسان ارزانی داشته اند. اگر آن انسان کسی مانند من باشد یا آدم تروریستی با نقاب دروغین هنرمندانه و اخلاق گرا مانند شما.اما همین برادر محسن مخملباف با این احساسات رقیق اش هیچ گاه بعد از همه آن سالها به خود کوچکترین زحمتی نداد که به کوی نهم آبان بیاید و ازما (مادرم ،من و خواهر برادر هایم) به خاطر جنایت و اعمال تروریستی که درحق یک مامور دولت (یعنی پدرما) و درحین خدمت انجام داده بود عذرخواهی کند. آقای مخملباف واقعاً میدانیدترور چیست و تروریست کیست؟ آری ، ترور یعنی بکاربردن غیرقانونی زور برای بکرسی نشانیدن علائق سیاسی !! .
و تروریست کسی مانند شما است که برای رسیدن به موهومات سیاسی پدرمرا به جرم پاسبان بودن ونیت ربودن اسلحه سازمانی اش به هنگام خدمت با چاقو مجروح می کند و دراین نامه هم بدآن ابداً گوشه چشمی نشان نمیدهد، چون خود را محق به انجام آن می داند. از کدامیک از حکومتهای دمکراتیک مورد پسند و انتخاب شما، میشود این انتظاررا داشت که آن نوع رفتار غیرمتمدنانه و ضد اجتماعی را نادیده بگیرد و به دستگیری ضارب اقدام نکند و پس از دادگاه او را به زندان نیافکند؟ آیا همه آن قصه ها و اعمال جنایتکارانه و تروریستی تان را تا کنون برای سمیرا و میثم وحنا تعریف کرده اید؟ یا اینکه لازم است من درآینده نزدیک به آنها نامه ای با این عنوان و تیتر ” محسن،تروریستی که همه قصه ها را براى فرزندانش بازگو نکرد “ بنویسم و چهره واقعی پدر بیرحم شان را برای آنها ترسیم کنم؟ رفتار و کردار شما آن یاگوی دو چهره را برایم تداعی می کند، که از سوئی یک همکار تروریست آمریکائی اش، را با نام داود صلاحالدین یا حسن عبدالرحمان ، دیوید تئودور بلفیلد David Theodore Belfield عامل ترور روانشاد علیاکبر طباطبایی وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در واشینگتن در سال ۱۹۸۰ را که پس از ترور به ایران فرارکرد را درآن نقش کذائی یک پزشک انسان دوست در فیلم سفر قندهار نشان می دهد و از جانب دیگر امروز سعی دارد به اعتراف خودش درسامانه تصویری بی بی سی در درون یک « تروریست » اما در بيرون مبارز سرسخت دمكراسى خواه و سخن سرای حقوق مردم بشود.
آقای مخملباف ! شما هم مانند هم فکران دگماتیست خودتان نمی خواهید از برج عاجی که برای خود ساخته اید پائین بیآئید و بی غرضانه به این درک برسید که شما دچار یک اتوپیای روشنفکرانه شده اید، اگرچه بیشتر از یک انگل اجتماعی که هرلحظه بدنبال یافتن جهت باد است تا عقده های پرگره دوران کودکی خود را بگشاید نیستید. “محسن مخملباف” را تنهامي توان براي مردم كه در اين سي و اندی سال او را خوب شناخته اند نماد تمام عيار ازافکار تندروانه با داشتن شخصیتی دوگانه دانست که درمصاحبه با محسن پرپنجی خود را به روشنی نمایانده است.