دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
اوباما توجه كند؛ او براي اجتناب از جنگي ديگر براي آمريكا در منطقه، يك كمك آرام و تدريجي و حتي تأخيري به رزمندگان را عملاً در دستور كار قرار داده است. در حالي كه، يكي از دلايل شكست آمريكا در ويتنام، همين استراتژي ورود “تدريجي” به حنگ بود. صحت اين مطلب را مي توانيد از فرماندهان ارتش آمريكا بپرسيد. به عبارتي، شما براي آن كه لجام دخالت نظامي در سوريه از دست تان در نرود و به نظاميان سپرده نشود، ناخواسته موجب شديد كه به سوي “استراتژي تدريجي” در سوريه كشيده شويد كه پرهزينه و خطرناك است.
درست است كه ورود بيشتر به جنگ سوريه مي تواند تبعات خارجي و داخلي برايتان داشته باشد، اما آن در صورتي است كه در سوريه نيرو پياده كنيد و حضور فيزيكي داشته باشيد. همچون موج اول حملات به رژيم سوريه كه تو گويي يك شبح آنان را هدف قرار داد و از اين روي، تقريباً هيچ تبعاتي برايتان نداشت، شما مي توانيد دستور موج دوم حملات از راه دور را صادر كنيد. آن بدين سبب مهم است كه نيروي هوايي اسد هنوز بيشترين تلفات را به مبارزان و مردم وارد مي سازد و از بين بردن آن همزمان توازن قوا را در سوريه به نفع ارتش آزاد به هم مي زند و هم نتيجه اي سريع و موثر دارد. درضمن، عدم حمله اي جديد به اسد موجب شده كه او كنفرانس ژنو 2 را جدّي نگيرد و با اين وضعيت حاضر به ترك قدرت از طريق آن نشست نيز نخواهد بود، در حالي كه موج دوم حملاتي ويرانگر، او را وادار مي سازد تا به شكلي جدّي به رفتن بيانديشد و گرنه چه بسا زير آوار حملات بعدي مدفون خواهد شد. حملات از راه دور نيز از منطقه پرواز ممنوع تبعات بسيار كمتري دارد. اين روش تدريجي جداي از مضراتي كه دارد، زماني مي توانست اميدوار كننده باشد كه حاميان اسد، روي استراتژي آرام كنار كشيدن تدريجي بودند، اما پاسداران ايران با تمام توان پشت اسد مي ايستند و تصميم گيري درخصوص بسياري از اقدامات در سوريه حتي با رهبران ايران نيست، بلكه با سپاه قدس است و آنان با توجه به شرايط ميداني سوريه تصميم گيري مي كنند كه اينك برتري هوايي اسد در آن مشهود است و بدون نابودي آنان هر نوع كمك تان تأثير ملموس و تعيين كننده اي نخواهد داشت.
از آن سوي، بايد به رزمندگان سوري بگويم كه وقتي با وجود كمبود مهمات و تسليحات توانستيد پايگاه هاي نظامي اسد را در ادلب، حلب و رقه و مناطقي از درعا تصرف كنيد، كارتان معركه بود؛ به خصوص كه غيرنظاميان نيز در چنين درگيري هايي كشته نمي شوند. در حالي كه نبردهاي شهري هيچ يك از مزيت هاي مذكور را ندارد و ويراني و خرابي هاي بسيار به جاي مي گذارد. در حلب نيز ارتش اسد و حزب الله عمليات شان را براي تصرف حلب آغاز كرده بودند، اما در همان ابتدا شكست خوردند و با مقاومت تان متوجه شدند كه تداوم آن منجر به تلفاتي بيش از القصير برايشان مي شود. در القصير نيز عقب نشيني تان همچون يك ارتش حرفه اي بود و چه بسا در عمل بسياري از ارتش ها عقب نشيني را به فرار بدل مي كنند، در حالي كه عقب نشيني نظامي، قواعدي كاملاً حساب شده دارد و شما با وجود كمبودها، ابتدا مقاومت مكفي كرديد، سپس مجروحان را به خارج از منطقه درگيري تخليه نموديد و سپس بخش اعظم شهر را ترك كرده و تعدادي نيز براي جنگ هاي پارتيزاني شهري در القصير پراكنده شديد. بماند كه تصاوير مربوط به كشتار خانواده هايي از شيعيان توسط النصره، آب سردي بود كه روي مان ريخت و گرچه از اين قبيل جنايات توسط تروريست هاي اسلامي تازگي ندارد، اما بر اين حقيقت تأكيد مي ورزد كه ما تنها عليه استبداد نظامي در خاورميانه نمي جنگيم، بلكه نبرد ما با ديكتاتوري مذهبي نيز هست كه در فضاي جديدي كه بهار عربي ايجاد كرده، اينان چون علف هاي هرز مي خواهند باغ دموكراسي آزاد را بگيرند و به نام دين دست به جناياتي بزنند تا همگان را از دين و اسلام بيزار سازند؛ درست مثل كاري كه حكومت ايران در طول اين چند دهه با ايران و منطقه كرد. ائتلاف سوريه بايد از تلاش هاي مستمر فرانسه و بريتانيا در تأييد استفاده سلاح شيميايي توسط رژيم اسد تشكر كند و خود را آماده كند تا تيمي را كه به جاي صرف محكوم كردن و مخالفت كردن، زبان ديپلماسي را بشناسد تا بتواند آنان را به كنفرانس ژنو2 بفرستد و نقشي را كه از آن انتظار مي رود، ايفاء نمايد.
خوشحالم كه مرسي خود به نتيجه اي رسيد كه هر كسي كه با رژيم ملاها در ايران تجربه و تعامل دارد، مي رسد. وقتي آنان مي گويند كه دخالت خارجي و نظامي را در سوريه قبول ندارند، يعني ديگران حق ندارند، دخالت كنند و ملاها و پاسداران ايراني مي توانند! وقتي مي گويند كه آدم كشي و جنايت جنگي محكوم است، يعني ديگران نبايد حتي از خود دفاع كنند، ولي ما هر جنايتي كنيم، جايز و حتي واجب شرعي است!! وقتي مي گويند كه دروغ، ريا، تجاوز، شكنجه، آدم كشي و زشت ترين جنايات وقيحانه حرام است؛ يعني براي ديگران حرام است و براي حكومت ايران كه خود را اسلامي مي خواند جايز است و حتي ثوابي بيش از حج دارد!؟ كشتار فلسطينيان توسط اسرائيل بد است، اما توسط رژيم ايران و متحدان اش، لازم است. اگر ديگران در كشورشان سطل اشغال آتش بزنند يا سنگي پرت كنند، محارب محسوب مي شوند، اما بمب گذاري و ترور در عراق چون نشان دهنده اقتدار رژيم جعلي شان، مصلحت است!؟ كشوري چون آمريكا كه از چنان “سلاح هايي برتر” برخوردار است كه به راحتي مي تواند تمامي سلاح هاي هر ارتشي را چون يك چوب خشك بي اثر سازد (كه بعضاً براي بسياري در حوزه تخيل مي گنجد) و با وجود آن، تسامح و مماشات حتي با حكومت هاي كوچك و ياغي اي چون كره شمالي را مدت هاست كه در دستور كار دارد، استكبار مي شمارند، اما از چند پاسدار بي سواد (و البته فاسد از هر نظر) كه تنها تخصص شان لات بازي براي مردم بي دفاع است، و فرق ناوهواپيمابر با لگنچه را نمي فهمند، تجلي عيني استكبار نمي شمرند. سال هاست كه اينان بر همين اساس در ايران حكومت مي كنند و ايرانيان و به خصوص جوانان منتظرند تا كوچكترين روزنه اي باز شود و آنان بلايي را كه رزمندگان ليبي تمام و كمال سر قذافي نياوردند، سرشان بياورند. علاوه بر بستن سفارت مصر در سوريه بايد سفارت سوريه در مصر را با ائتلاف سوريه بسپاريد و مهمتر از آن ببينيد كه اينك تا رسيدن مهمات و تسليحات آمريكا بدست رزمندگان، مي توانيد به سرعت چه كمك هاي نظامي اي به ايشان بكنيد.
