می خواهند با آمریکا مشورت جداگانه ای داشته باشند!

0
157

در حالیکه مقام های ایالات متحده آمریکا و ایران اعلام کرده اند؛ که پیش از آغاز دور بعدی گفتگوهای هسته ای بین تهران با قدرتهای جهانی، به طور مستقیم با یکدیگر گفتگو کنند. معاون وزیر امور خارجه ایران، روز یکشنبه با اشاره به اینکه مذاکرات به مراحل جدی رسیده است گفت می خواهیم با آمریکا مشورت جداگانه ای داشته باشیم.

این نخستین باری نیست که تهران و واشنگتن با یکدیگر مستقیم و به طور دوجانبه گفتگو می کنند. در گذشته گفتگوهای این دو، که سه دهه است با یکدیگر روابط دیپلماتیک ندارند؛ یا بر سر موضوعاتی غیر از مسائل مطرح شده در گفتگوهای جاری هسته ای بوده؛ مانند مباحثی بین دو کشور ایران و آمریکا، بر سر مشکلات ناشی از دخالت های جمهوری اسلامی در مسائل مربوط به اکشورهای افغانستان و عراق، که در سیطره هجوم آمریکا و اشغال شدن آنها توسطه گشور ینگه دنیا بوده است. و یا اگر هم در باره خودشان و مسائل مورد اختلاف بین دو طرف بوده؛ از پیش مانند اکنون که عباس عراقچی به طور رسمی و علنی اعلام کرده نبوده است!

خبرگزاری ” ایرنا ” به نقل از عباس عراقچی معاون حقوقی و بین المللی وزارت امور خارجه ایران نوشت: ” مذاکرات دو جانبه با آمریکا فقط در حاشیه گفتگوها با 1+5 بوده است. اما از آنجائی که اینبار مذاکرات به مراحل جدی رسیده است؛ می خواهیم مشورت جداگانه ای داشته باشیم. ” !

لطفا به نقل قول بالا که از سوی آقای معاون مطرح و اعلام گشته است توجه عمیق تری داشته باشید. : ” مذاکرات دوجانبه با آمریکا، فقط در حاشیه گفتگوها با 1+5 بوده است. ….. اما از آنجائی که اینبار مذاکرات به مراحل جدی رسیده است. …… می خواهیم مشورت جداگانه ای داشته باشیم. ” !

تناقض واضح در دو عبارت نخست ( مذاکرات دوجانبه با آمریکا)(فقط در حاشیه گفتگوها با 1+5 )؟!! اگر مذاکرات دوجانبه بوده وهست و کشور ثالثی در آن حضور نداشته باشد؛ به دلیل کدام موضوع ویژه و مهمی، این دو کشور را ملزم به گفتگوئی دوجانبه نموده است؟ و اگر موضوع آن گفتگوهای دوجانبه با آمریکا، بر سر موارد مربوط به مذاکرات هسته ای بوده؛ پس چرا هیچیک از بقیه شش قدرت بزرگ جهان نباید در آن حضور نداشته باشد؟ آیا جز این بوده که می خواسته اند؛ در باب پیشنهادها، خواسته ها و منافع شخصی طرفین صورت گیرد؟ که حتما باید دور از چشم دیگر اعضای گروه پنج به علاوه یک صورت می پذیرفت؛ و هیچ ارتباطی به دیگر قدرتمندان بزرگ نداشته است؟!

بخشی دیگر از نقل قول خبرگزاری ایرنا از سخنان عباس عراقچی : ” اما از آنچائی که اینبار مذاکرات به مراحل جدی رسیده است…..” از این عبارت چنین ادراک می شود؛ که تا کنون این مذاکرات به هیچوجه جدی نبوده؛ و این اولین بار است که گفتگوهای هسته ای جلوه ای جدی به خود گرفته است!

و در آخرین بخش آن : ” می خواهیم مشورت جداگانه ای داشته باشیم ” چنین بر می آید، که در متن و فضای گفتگوهای هسته ای، می توان پرانتزی گشود و یا تبصره ای به یکی از مواد آن افزود. و یا آنکه تا به حال در این گفتگوها، مشورتهای عمومی میان کلیه اعضای 1+5 با نمایندگان مذاکره کننده از سوی آخوندها وجود داشته؛ ولی اکنون آقایان مایلند فقط با آمریکا مشورت جداگانه ای داشته باشند. کاری به درست یا غلط بودن این عمل نداریم؛ اما مایلیم بدانیم که بین دو دشمن خارجی و خانگی سرزمین ما، در یک کشور دیگر( در ژنو سوئیس ) چه می گذرد و مفاد گفتگوی آنها بر چه اصولی استوار است؟!

عباس عراقچی از سوی جمهوری اسلامی، و ویلیام برنز از طرف ایالات متحده آمریکا هدایت این گفتگوی دوجانبه( مشورت جداگانه!!) را بر عهده دارند. اما در این گفتگوی دوجانبه، فردی که نباید به هیچ جانب از دو طرف ارتباط داشته باشد نیز حضور دارد. وی معاون کاترین آشتون مسؤل سیاست خارجی اتحادیه اروپا می باشد؛ که جلسه مورد نظر در حضور او آغاز به کار نموده است. ساده انگارانه خواهد بود، اگر تصور کنیم که این نشست، چون در حضور فرد سومی برگزار می گردد؛ کوچکترین خطری برای منافع ملی مردم ایران در بر نخواهد داشت!

برعکس، در حقیقت باید بیشتر نگران شد و جانب احتیاط را از دست نداد. چون برخی از همین اعضای اتحادیه اروپا، که ایشان هم با حکومت اسلامی، به طور پنهانی سر و سرّی دارند؛ می توانند در منافعی که آمریکائی ها، با سوء استفاده نمودن از شرایطی که اکنون ایران دارد به دست بیاورد شریک گردند. بر این اساس معاون کاترین آشتون می تواند، در این نشست مشورتی دوجانبه میان آمریکا و ایران حضور بیابد؛ و مراقبت باشد که در این میانه، منافع کشورهای اتحادیه اروپا از بین نرود!

چرا مسؤلان رژیم آخوندی اجازه می دهند؛ که آمریکا و متحدان اروپائی اش، درصدد رساندن دستهایشان به سودهائی هستند؛ که سالهاست رؤیاهای آن را در سرشان می پرورانند؟ اگر ریگی درون نعلین های آخوندها نیست که هست؛ چرا نیاز به مشورتی جداگانه و دوجانبه با آمریکا دارند؟ بدون تردید پای قدرت خانم و ثروت اندوزی، که آخوند نسبت به این دو حساسیت و حرص و ولع خاصی دارد در میان است. این دو انگیزه بسیار قوی را هم، بقای حکومت ننگین شان برای آنها تأمین می نماید. بنابراین اگر شده به قیمت بخشیدن قسمت هائی از بهترین و غنی ترین بخشهای سرزمین ما به ایشان، بتوانند همچنان در پایگاه اهریمنی خویش باقی بمانند؛ و همچنان بر ملت ایران ستمگری نمایند چنین کاری را خواهند داد. تا با پیشکش نمون باجهای هنگفت به آنان، بدون کمترین دغدغه ای بیشتر بمانند و دامنه ظلم شان به ملت ایران، و اجحاف به حقوق فردی و اجتماعی آنان را گسترش بدهند!

محترم مومنی

 

مقاله قبلیحمایت آتشنشانان نروژی از نمایشگاه تصویرسازی امید
مقاله بعدی«کوین اسپیسی» در «جیمز باند» بازی نمی‌کند
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.