مُحرم از نگاهی دگر

0
178

مُحَرّم نخستین ماه تقویم اسلامی (هجری قمری) است که تنها برای شیعیان (یکی از مذاهب اسلام)به دلیل کشته شدن حسین نواده محمد پیامبر مسلمانان ، ماه عزاداری است.در طول این ماه خصوصا از ابتدا تا دهم ،در ایران شاهد مراسم ویژه عزاداری به شیوه های گوناگون هستیم.یکی از پر درامد ترین ماههای مافیای روحانیت در ایران مربوط به همین ماه و همین مراسم است که نزدیک به چهارده قرن است که با اب و تاب دادن و سوزناک جلوه دادن داستان سعی در هر چه بیشتر باوراندن مردم ساده اندیش و زود باور به وقوع یک فاجعه مظلومانه دارند ،اما اصل قضیه چیست؟
نبرد کربلا جنگی بود که در دهم محرم ۶۱ هجری قمری (۲۰ مهر ۵۹ خورشیدی برابر ۱۰ اکتبر ۶۸۰ میلادی) اتفاق افتاده. ظاهرا این نبرد میان سپاه کم تعداد حسین بن علی (نوه دختری محمد) و سپاه اعزامی از سوی یزید بن معاویه (دومین خلیفه دودمان اموی) در نزدیکی محلی به نام کربلا (در عراق کنونی) در فصل پاییز ودر جلگه ای ما بین دو رود دجله و فرات ،که قضیه لب تشنگی این حکایت را کاملا زیر سوال می برد،در گرفته است. علت جنگ بین این دو عموزاده عدم بیعت حسین با یزید اعلام شده یعنی جنگ بر سر تصاحب قدرت ،زیرا حسین بر خلاف پیمان صلح برادرش حسن و معاویه ،در صدد بازپس گیری قدرت است.ظاهرا او با دعوت ناراضیان عزم سفر کرده و از چهارهزار نفری که همراه دارد فقط هفتاد ودو نفر سر قولشان می مانند.حسین در وضعیت آچمز قرار گرفته و به پسرعمویش می بازد،روایات سوزناکی که اخوند ها در این سالها از نبرد این بیابانگردان وحشی که پیشه اجدادیشان غارت کاروانها بوده، توصیف کرده اند و تلاش برای مظلوم نمایی تک تک عناصر داستان ،همه و همه تلاشی بزرگ برای مغز شویی مقدس توسط طبقه روحانی بوده.مداحان ایرانی در طی این ده شب از طریق گریاندن و تحریک احساسات مردم هر شب بین دو تا سه میلیون درامد دارند.مردمی که مسخ و الینه شده اند و فراموش کرده اند که این بیابانگردان وحشی در همان هزار و چارصد سال گذشته چه بلا هایی بر سر مردم ایران که نیاوده اند،ایرانیان هزار و چارصد سال است که برای دشمنان سرزمین و اجدادشان میگریند،دشمنانی که از سرها پشته می ساختند و اسیابها را با خون دلاور زنان ومردان ایران می چرخاندند،شاهزادگان ایرانی را به اسارت برده به عقد خود در می اوردند تا عقده های حقارت متوحشین خالی شود،زنان را به اسارت و بردگی جنسی می بردند زیرا مقدس ترین تعالیم محمد،بزرگترین شیاد عالم بشریت ،چیزی جز این به انان نیاموخته بود و ما امروز نتایج همان تعالیم را در عملکرد گروههای افراطی مسلمان اعم از طالبان،داعش ،بوکوحرام و……می بینیم و اگر گرد گذشت زمان ابهاماتی بر عملکرد اعراب مسلمان در ایران ایجاد کرده باشد ما از مقایسه رفتار این گروهها می توانیم درک درستی از اسلافشان داشته باشیم و بدانیم ایرانیان چگونه به اسلام تن دادند.
تعزیه ،نخل گردانی، طبق کشی، طشت گذاری، دسته‌های شاخسی واخسی، زارخاک، گِل مالی، بیل زنی و….. تنها مشتی از خروارها حماقتی ایست که هر ساله در این دهه به نمایش گذاشته می شود،در تمامی این مراسم شعور افراد به سخره گرفته می شود و سعی در مغز شویی و باوراندن یک مشت دروغ به انهاست.
دسته‌های عزاداری، از چند روز مانده به محرم، شب‌ها در حسینیه‌ها و مساجد تشکیل شده و با حضور عزاداران، در صف‌هایی طویل و زنجیروار، راهی کوچه و خیابان شده و مرثیه‌ها به همراه طبل زنی ، راحت و ارامش را از مردم می گیرد.قریب به اتفاق افراد حاضر در این دسته های عزاداری را اراذل و اوباش و بزهکاران تشکیل می دهند،در سالهای اخیر شاهد این بویم که از همین افراد که تحت فرمان مافیای روحانیت هستند برای سرکوب خیزش های عمومی استفاده می شده ،دیدن انها ، هر انسان عاقلی را شگفت زده می کند ، مردمی که گل بر سر و صورتشان می مالند،مردمی که با چاقو سر کودکان را خون الود می کنند،مردمی که با زنجیر به جان خود می افتند و ساعتها خودشان را کتک می زنند،مردمی که هزار و چارصد سال است اندیشیدن را فراموش کرده اند،مردمی که قهرمانان ملی و تاریخیشان را به یاد نمی اورند و در اندوه متجاوزین به سرزمین و اجدادشان ،عزاداری می کنند.مردمی که مسخ شده اند .در این میان فقرا که یادشان رفته جوانمرد ایرانی باید برای اعاده حقوقش بجنگد،سر سفره های ننگین نذورات ثروتمندانی که یازده ماه سال از برکت غارت همین مردم ، جیب هایشان باد کرده ، شکمی از عزا در می اورند تا گدا پروری بیش از پیش گریبان گیر جامعه ایران شود.
ما مردمی بودیم که هزار سال پیش از زمانی که محمد از تیره اعراب بدوی وحشی ، که بزرگترین مهارتشان چپاول و غارت کاروانها بود ،ادعای پیامبری کند،اولین منشور حقوق بشر را به جامعه بشری هدیه کردیم،ما مردمی بودیم که وقتی اعراب چادر نشین بودند عظیم ترین بناهای بی همتای تاریخ بشریت را در چارسوی سرزمینمان داشتیم،هنر ایرانی در اثار معماری باشکوه تاریخی مان که از برخی شان ، پس از حمله اعراب به ایران نشانه هایی باقی مانده ،متجلی ایست، دانش ایران که اعراب با اتش زدن کتابخانه هایمان نابودش کردند،موسیقی ایرانی که حرامش کردند……..و جوانمردی ایرانی که در جنگ با امپراتوری روم ،به نمایش گذاشتیم تا جهان بداند دلاور ایرانی به هیچ زن و بچه ای تعدی نمی کند.بر ما چه رفته است؟چه بر سر فرهنگ ایرانشهری امده؟ نادانی طاعونی بود که مسلمانان ،ایران را با ان الوده کردند.
تا زمانی که آگاهی و روشنگری در ایران همه گیر و فرا گیر نشود،تا زمانی که خرد بر جهل و نادانی چیره نشود تا زمانی که اسلام زدایی از جامعه ایران با اتکا به خرد ورزی اغاز نشود و تا زمانی که ایرانی در اسارت اسلام(مکتب تجاوز، آیین پلیدی ها و تباهی ها) باشد،ما رهایی نخواهیم یافت.ایران نیازمند یک خیزش و جنبش آزادیخواهانهِ اجتماعی و فرهنگی ایست،که برای نیل به آن دین زدایی از جامعه ایران ضروریست، مبارزه با دخالت مذهب در تمامی عرصه ها و کوتاه کردن دست تجاوزگر اسلامگرایان از ایران ،مبارزه و کوشش جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی به هیچ وجه از مبارزه و مقابله تاریخی با حاکمیت اسلام و آخوندها و آیت الله ها و …. بر جامعه ایران که چهارده قرن در تمامی حوزه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی تداوم داشته است ، جدا نیست .
تا زمانی که اگاهی فراگیر نشود ،ایرانی هر سال ،برای قاتلین پدرانش نوحه سرایی و سینه زنی خواهد کرد ،برای متجاوزین به زنان سرزمینش خواهد گریست و در دایره باطل چرخ خواهد زد.به امید روزی که به جای این عزاداری ها جشن شادی اسلام زدایی از ایران را با ایین های نیاکانمان برپاکنیم و ارامش را به سرزمین مقدس اریا بازگردانیم.
پاینده باد ایران
سهیلا زرندی