موارد مؤثری در جهت بهتر انجام شدن نافرمانی های مدنی ! بقلم بانو محترم مومنی روحی

0
204

یکی از مهم ترین نکاتی که شهریار جوانبخت ایرانزمین، اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی سوم، پیوسته به گونه اکید و حتمی، در جهت براندازی رژیم اشغالگر آخوندی بدان سفارش فرموده و می فرمایند؛ انجام گرفتن نافرمانی های مدنی، توسط هم میهنان درونمرزی است. از آنجائی که هر چه صحیح تر عملی شدن این مورد، برای سرعت بخشیدن به سرنگونی حکومت منفور ملاها در کشورمان واجد اهمیت ویژه ای می باشد. نکات زیر را، که راهکارهای خوبی در این ارتباط به ما می آموزند. را برای شما عزیزان می نگارم. تا که در این رهگذر، همگی مان بتوانیم سر نخ های مفیدی، جهت ایجاد سهولت بیشتر، در راستای واژگونی حاکمیت اهریمنی اسلامی در میهن مان، در دست های مان داشته باشیم؛ و آنها را با بهترین شیوه ممکن، مورد استفاده خودمان قرار بدهیم. در صورت امکان هم، به دست مبارزان میهن پرست درون مرزهای کشور باستانی و آزاده پرورمان برسانیم!

یک – مقاومت در برابر حکومت سرکوبگر، این سلاح بی خشونتی است؛ که یک ملت برانداز از آن به راحتی استفاده می کند. و اولین گامی است که یک مبارز، جهت به زیر کشیدن یک رژیم دیکتاتوری ضد بشری بدان می پردازد. چنانچه امر سرنگونی یک رژیم استبدادی، و ریشه کن نمودن ستم های برخاسته از دامان یک نظام حکومتی وحشی و بری از هر نوع شائبه های انسانی، مد نظر آزادیخواهان و مبارزان راستین باشد. مقاومت بی خشونت، که می بایست با پشتوانه حمایت از همدیگر، و نیز دارای سیستم و برنامه ریزی باشد. همان سرپیچی کردن از هر دستوری است؛ که آن مزدوران اهریمن، مردم را بدان فرمان می دهند. نپذیرفتن و انجام ندادن آن دستور حکومتی، همان مقاومت نمودن در برابر خواسته های غیر متعارف و ضد میهنی آنان است. اگر می گوید زنان می بایست با حجاب زورکی اسلامی در گذرگاه های عمومی ظاهر شوند. بر تمامی زنان آزادیخواه فرض مسلم است؛ که با مقاومت نمودن در برابر آن دستور ضد بشری، اولویت تصمیم حق طلبانه خویش را بها بدهند؛ و در حد امکان، با هر روشی که بتوانند؛ با انجام ندادن فرمایشات دشمنان خود و میهن شان، آن بیگانگان اشغالگر ایرانزمین را، به یک پوزخند نافرمانی مدنی خویش میهمان کنند؛ و به ریش کثیف همگی شان بخندند!

دو – مقاومت بدون خشونت، برای تثبیت نافرمانی های مدنی چگونه آغاز می شود؟ هنگامی که شرارت مزد بگیران یک حکومت استبدادی نسبت به مردم آن سرزمین افزایش می یابد؛ هیچ ملتی به طور انفرادی، قادر به انجام دادن مقاومت و در دست گرفتن این سلاح بدون خشونت نخواهد بود. مگر آن که، مردم در ابتدای امر، به جایگاه خویش و نیز به عنوان « که » و « چه » بودن خود درون جامعه ای که زندگی می نماید واقف باشد. اگر دانش آموزان، دانشجویان، کارگران، کارمندان، هنرمندان، و یا صاحبان هر پیشه دیگری که هستید؟ با بینشی که از اطرافیان خود دارید؛ به اتفاق آن افراد همدل و هم مرام و متحد در یک آرمان سیاسی و هدف ملی، با به وجود آوردن تشکل های صنفی خویش، به همراه سایر اعضای اتحادیه و سندیکای خودتان، همه روزه یک یا چند گروه از این مخالفان، سطح خیابان های محل سکونت خودشان را، به زیور وجود میهن پرستانه و دادخواهانه خویش مزین نمایند. و با فریادی رسا که حتی برون مرزی ها نیز بشنوند؛ آرمان حق طلبانه خو را مطرح سازند!

سه – در دست گرفتن سلاح بدون خشونت( مقاومت در برابر زورگوئی حکومت) که منجر به حضور اجتماعی مبارزان در خیابان های کشور بشود. چنانچه نظر دیگران را به خود جلب نکند. بیهوده و عبث خواهد بود. جلب نمودن توجه و نظر مشاهده کنندگان به هر طریق ممکن، اولین ثمر این حرکت ملی – میهنی است؛ که نتایج پربار و سودبخشی را به همراه خواهد داشت. گاهی مشاهده می شود، هنگام برگزاری چنین راه پیمائی و تظاهراتی، چند تن از رهروان داخل خیابان و پیاده روها، به آرامی داخل صف راه پیمایان می شوند؛ و با آنان هم آوا می گردند. زیرا به تنهائی نمی توانسته اند که حرف های خود را مطرح کنند. اما درون آن جمع احساس امنیت نموده و به کار ملی – میهنی خویش وارد می شوند!

چهار – چگونه می توان برای چنین اموری سازماندهی کرد؟ تظاهرات خیابانی تنها یکی از مبارزات در جهت انجام شدن نافرمانی های مدنی است. اما باید توجه داشت، که این عمل با همآهنگی اعضای معتبر و دارنده حق تصمیم گیری گروه، به گونه ای آماده اقدام بشود؛ که به طور یکباره و ضربتی، و بدون هیچ خبر قبلی باشد. تا از برنامه ریزی پلیس جهت سرکوب کردن تظاهر کنندگان پیشگیری به عمل آید!

این نیز نیاز به شاخه های فرعی مقاومت دارد؛ که بعد از برنامه ریزی و تصمیم گیری رؤسای گروه، خبر گردهمآئی همه اعضای آن گروه در خیابان ها، به وسیله سرشاخه ها به آنان برسد. تا امکان درز کردن هیچ خبری به منابع دشمن وجود نداشته باشد. یعنی یک اقدام یکباره و ضربتی، که موجب غافلگیر شدن پلیس و کلیت آن حکومت خونخوار و ضد مردمی بشود!

پنج – البته تا زمانی که نتوانید توده انبوهی را سازماندهی کنید؛ همواره بیم خطر وجود دارد. چنانچه نتوانیم تظاهرات انبوه را به وجود بی آوریم چه باید بکنیم؟ هر کاری نیاز به برنامه ریزی و برآورد کردن جنبه های سود و زیان آن، و نیز به وجود آوردن آمادگی همه جانبه دارد. در این رابطه نیز می بایست، که برای آن برنامه ریزی نمود؛ و با در نظر گرفتن همه موارد، پیش از شروع به مطرح کردن خویش به عنوان یک جنبش نافرمانی مدنی در خیابان های محل سکونت تان، راهبردهای مقدماتی را نیز برنامه ریزی نمائید. یکی از مهم ترین و مؤثرترین آن راهبردها، تهیه کردن اعلامیه های سلسله وار و پشت سر هم، جهت « بایکوت » نمودن بعضی از اموری است؛ که بتوانید سایر مردم را نیز به نوعی با خودتان همراه نماید. با انجام دادن یکی از کارهای بسیار سنتی، که تعدادی از جنبش های مقاومتی که مردم سایر کشورهای تحت استیلای دیکتاتورها انجام داده اند است. با انداختن « شبنامه » به داخل خانه های مردم، از آنها بخواهید که به طور مثال فردای آن روز، از هیچ نانوائی در شهرشان نان نخرند. روزی دیگر آنها را از سوار شدن بر اتوبوس های شهری منع کنید؛ و یا استفاده از تاکسی و سایر وسایل نقلیه عمومی را بایکوت کنید. و یا یک هفته از خریدن و مصرف کردن گوشت و سبزی و میوه و روزنامه و مجله و رفتن به سینما و پمپ بنزین و حضور یافتن در کلاس های درس( هم دانش آموزان و هم دانشجویان، و صدالبته هم استادان و دبیران و آموزگاران) و….. جلوگیری نمائید. تا هم مردم را نیز به میدان اتحاد و همبستگی بکشانید. و هم به طور عملی به آنها نشان بدهید؛ که در صورت ایجاد اتحاد و همبستگی میان خودشان، به چه آسودگی بر مشتی آدم نمای بری از خصایص انسانی پیروزی خواهند یافت؟!

محترم مومنی

مقاله قبلیچه کسی قاتل اصلی رومینای چهارده ساله بوده است؟! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی
مقاله بعدیواکنش شرم‌آور سخنگوی شورای نگهبان به قتل رومینا اشرفی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.