کشورهائی که نام و نقشه های آنها در اطلس بین المللی وجود دارند؛ هر یک نسبت به سوابق تاریخی خویش، دارای برجستگی های خاصی در ارتباط با فرهنگ و ادبیات و دیگر زمینه های موجود در جوامع مدنی می باشند. از کهن ترین این ممالک تا جوان ترین آنها، با برخورداری از امکاناتی که درون سرزمین آباء و اجدادی شان دارند؛ مبتکر و تحقق بخشنده مواردی برخاسته از مسائل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و علمی و فرهنگی ویژه ای، که مربوط به مملکت آنها می باشد هستند. بدیهی است که کشورهای بزرگ تر، پیشرفته تر، ثروتمندتر و مقتدرتر، نسبت به سایرین نوآوری های زیادتری داشته باشند. اما همه این بدیهیات به حال تمامی ساکنان گیتی مفید نیستند؛ و برخی شان نکات منفی بسیار ناخوشآیندی را نیز در بر دارند!
در قرن گذشته که ماده های دینامیت و رادیوم، که اولی توسط آلفرد نوبل سوئدی، و دومی هم به وسیله یک زن و شوهر دانشمند به نام های ” پیر(پی یر) و ماری کوری کشف گردیدند؛ دنیا دارای تحولات عظیمی گردید. هرگز فکر بشر به خطرناک بودن این مواد کشف شده توسط این دانشمندان قد نمی داد. ولی همین بشر خودش، از آنجائی که همواره غلبه ی افکار منفی وی بر اندیشه های مثبت او فعال تر می باشد؛ از دینامیت که نوبل جهت منفجر نمودن در دل سنگ های حجیم و سنگین کوهها در نظ گرفته بود. و به وسیله این ماده ی ارزشمند، انسان توانست در دل کوه های سر به فلک کشیده درون کشور خویش، گذر های زیر کوهی(تونل) ها را احداث بکند. همین انسان در قرن حاضر، از دینامیت برای ساختن انواع بمب های کشنده سوء استفاده می کند!
اما در قرن اخیر، آدم ها دیگر از علم سوء استفاده نمی کنند؛ بلکه موجودیت خودشان را برای یک نوآوری محیلانه و بسیار خطرآفرین سرمایه گذاری نموده اند. در بیان اقتصادی، بایستی که هر نوع سرمایه گذاری در هر زمینه ای، محصول اش سود مادی بیشتری نسبت به اصل سرمایه باشد. اما انسان با ابتکار خطیری که به انجام رسانیده، حاصل دردناک و هضم ناپذیری را، از سرمایه گذاری خویش در قرن کنونی پدید آورده است!
عبثا که این سرمایه گذاران، با آنکه خطرناکی این پدیده هلاک کننده، به وضوح بر خودشان و بر دیگر مردمان این جهان اثبات گردیده است. ولی همچنان در پی ادامه دادن اعمال ضدبشری و قاتل پرور و اهریمنی خودشان می باشند. بدون تردید: ” آن کسی که باد می کارد؛ طوفان درو خواهد کرد. ” به شرط آنکه نفهمد که چه می کند؟!
در گذشته های بسیار دور، گاهی دیده یا شنیده می شد، که فردی دست به کشتن یک یا چند فرد زده است؛ این امر خیلی به ندرت اتفاق می افتاد. اما از آغاز قرن اخیر تا کنون، با روی دادن چندین جنگ خانمانسوز در دنیا، و نیز با برتری جوئی هائی که کشورهای قوی تر نسبت به ضعیف ترها انجام می دادند و می دهند. جلوه های تأسف بار به هلاکت رساندن و نابود کردن مردمان گناهکار و بی گناه دنیا در کنار یکدیگر، برای بسیاری از این قدرت مداران و زورگویان و سرمایه گذاران در جهان، هیچ تعبیر و معنای بد و ناخوشآیند و ناجوانمردانه ای ندارند!
همین مورد که عاملان به وجود آورنده جنایتکاران حرفه ای، دیدگاه بد و منفی در این باره ندارند؛ این عمل نامردمی را نزد ایشان چنان مطرح می سازد؛ که گوئی کشتار آدم های دیگر امری است که حتما باید رخ بدهد؛ و این جنایتکاران هم، دارای چنین مأموریت های غیر انسانی، جهت تحقق بخشیدن به چنین بدکارگی های شیطانی هستند!
همانطوری که بسیاری از اتفاقات مورد نظر در این دوره و زمانه نیز، مانند گذشته های دور و دورتر، اما با نامی جدیدتر تکرار می شوند. زمینه های به وقوع پیوستن اینگونه از عملیات جنایتکارانه هم، تفاوت های فراوانی با به قتل رسیدن یک فرد یا یک گروه در آن دوران دارند. در موقع کشته شدن مردم بی گناه جهان، به دست و به امر اشخاصی که ذات شان با جنایت پیشگی عجین بوده است؛ افرادی مانند اسکندر مقدونی، چنگیز خان، تیمورلنگ، آتیلا، هلاکوخان، دراکولا، هیتلر و …..، کسی این جانیان را، با یک عنوان خاص که به همگی شان اطلاق بشود نامگذاری نکرده بود. اما از کارهای نوینی که در امر جنایتکاری به وجود آمده است؛ نهادن نام اینترنشنال ” تروریست ” بر قاتلان حرفه ای این دوره و زمانه است!
پرورش دادن ” تروریست هائی ” که بدون کم و زیاد، اوامر اربابان قاتل پرور خودشان را به ثمر برسانند؛ از هر گروه و حزب و جمعیتی که در متن اجتماعات بشری حضور دارند بر نمی آید. جامه حقیقت پوشاندن به این مقوله انزجار برانگیز، بسط دادن و گسترش یافتن عملیات تروریستی در این گیتی و در این برهه زمانی، کاری نیست که هر دسته و گروهی بتواند آن را به انجام برساند. این تمهید خطرناک و ضدبشری، باید از آبشخور جلگه ای سیراب گردد؛ که در همه آن دشت پهناور، اثری از عدالت و یکسانی به جای بی عدالتی و عدم تساوی و چندگانگی، عطوفت و مهربانی در عوض خشونت و ناملایمی، گروه محوری و اصالت بخشیدن به جامعه، به جای فردمحوری، خداپرستی به عوض خودپرستی، احسان و نیکوئی به جای تنگ نظری و انواع بدی ها، همدلی و همزبانی در عوض خودپسندی و جاه طلبی، انسان مآبی و مهرورزی به جای فتنه گری و خشم آفرینی، معنائی از اعراب نداشته باشد!
نگران نباشید، همه این پلیدی ها، با توجه به آنچه که آشکارا مشهود می باشند و درک می کنیم؛ در قاموس و موجودیت تروریست هائی است؛ که به نام اسلام و همزمان با قرائت کردن آیات کتاب به اصلاح آسمانی آن، سر می بّرند و آدم سوزی می کنند. این تروریست ها که هم اکنون، در بسیاری از نقاط جهان پراکنده و قدرتمدار می باشند؛ از سرچشمه زلال انسانیت و معرفت ننوشیده اند. بلکه از شعائر دین و آئینی الهام می گیرند؛ که چهارمین خلیفه راشدین آن در چهارده قرن پیش، در یک روز و در یک جنگ، پشت سر هم دست به بریدن سر هفتصد(700 ) تن از افراد گروه مقابل شان زده است. شیعیان مسلمان، با تفاخر زیادی می گویند؛ که خون آن کشته شدگان، تا زانوان اسب علی، چهارمین خلیقه مسلمین، که پسرعمو و داماد محمد می باشد رسیده بوده است. قبول ندارید؟ بروید نزد علمای اعلام و از ایشان بپرسید! نزد زعمای دین مبین اسلام(که ویژگی های بیّنه ی آن، در بالا اعلام گردید)؛ نزد رهبر فرزانه!! انقلاب اسلامی، نزد هر آخوند آشغال و شپش زده ای که بوئی از انسانیت و پارسائی و نظافت جسم و روح و … نبرده است جویا شوید!
” من این دو حرف نوشتم، چنان که غیر ندانست
تو هم به رسم امانت، چنان بخوان که تو دانی!!
محترم مومنی