مهدی نصیری٬ مدیرمسئول فصلنامه «سمات»: انتخاب روحانی انفجار جامعه را به تعویق انداخت

0
203

مهدی نصیری٬ مدیرمسئول  فصلنامه «سمات» می‌گوید با توجه به «واقعیت‌ها» رای آوردن حسن روحانی «بهترین تقدیر» برای نظام بود٬ این اتفاق مانع از بروز «انفجار» در جامعه شد چراکه دست‌کم «نیمی از مردم با گفتمان حاکم بر نظام مشکل» دارند.

تارنمای دیگربان نوشت: نصیری روز دوشنبه (۲۴ تیرماه) در گفتگو با وب‌سایت «خبرآنلاین» افزوده که «رای آوردن آقای روحانی بهترین تقدیری بود که با توجه به واقعیت‌ها و شرایط درونی و بیرونی کشور، خداوند متعال برای نظام رقم زده است.»

این تحلیل‌گر سیاسی افزوده است: «در مجموع ریاست جمهوری آقای روحانی را یک فرصت گران‌بها و طلایی برای جمهوری اسلامی می‌دانم به شرط آنکه جریان اصولگ‌را و دیگر جریان‌های معتقد به جمهوری اسلامی بدانند که چگونه باید از این فرصت استفاده کنند.»

مهمترین گزاره‌های این گفتگو:

● بعید است {روحانی} بتواند به این سرعت کاری در خور و قابل توجه انجام دهد. اما با رای آوردن او اولا فعلا در حد بالایی از آن حس دلخوری و مخالفت و معترض بودن آن نیمه مردم کاسته شده است و آن‌ها احساس پیروزی دارند و ثانیا حداقل دو سه سالی وقت می‌برد تا با فرض عدم توفیق آقای روحانی، این نیمه دوباره به دنبال مفرّ از وضع موجود بگردد و این بدان معنا است که ما یک فرصت چند ساله دیگر که عاری از خطر انفجار ـ این احتمال اگر چه ضعیف هم باشد ولی چون محتمل امری خطیر است به غایت قابل توجه است ـ را به دست آورده‌ایم.

● به نظر می‌رسد حداقل نیمی از مردم با گفتمان حاکم بر نظام و دستگاه‌های رسمی و نیز نحوه اداره کشور دچار مساله و مشکل و دلخوری و نه الزاما عناد و دشمنی هستند. البته فعلا اما در آینده اگر برای آن چاره‌ای اندیشیده نشود می‌تواند به عناد و خصومت تبدیل شود.

● {مردم به این دلیل به روحانی رای دادند که وی را} منتقد و یا مخالف گفتمان حاکم و غالب در عرصه سیاست و اقتصاد و فرهنگ نظام و کشور و البته عده‌ای هم روحانی را شخصی زاویه‌دار با نظام ـ حداقل تحت تاثیر تبلیغات و القائات رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور ـ تلقی کردند.

● همه باید به روحانی کمک کنند تا آن نیمه {که به روحانی رای دادند} احساس کنند واقعا رای دادنشان نتیجه‌ای مثبت داشته است و الا باید در انتظار رخدادهای بدی باشیم.

● قبل از انتخابات به برخی دوستان گفته بودم که علی‌رغم آنکه به روحانی یا عارف رای نمی‌دهم اما رای آوردن یکی از این دو را خلاف مصلحت کشور نمی‌دانم و البته رد صلاحیت آقای هاشمی را نیز به مصلحت نمی‌دانستم.

● یک رخداد {بد} می‌تواند این باشد که در انتخابات بعدی یا مشارکت به شدت کاهش یابد که این پیوسته از نظر نظام و مقام معظم رهبری مردود بوده است و یا آنکه فردی رسما سکولار و مساله‌دار جدی با نظام رای بیاورد و آن وقت برای نیاوردن روحانی و عارف انگشت حسرت به دندان بگیریم.

● من به این باور رسیده‌ام که از زمانی که مردم به آقای خاتمی رای دادند تا به امروز، بخش قابل توجهی از مردم – بیش از نیمی از آن‌ها – به دنبال مفری از وضع موجود در نظام و کشور می‌گردند.

● {در صورت به قدرت رسیدن جلیلی} بدون شک بسیاری از مشکلات به قوت خود باقی می‌ماند و یا حتی شاید از جهاتی هم تشدید می‌شد. نتیجه این وضعیت پس از گذشت کمتر از یکسال، آوار شدن همه مخالفت‌ها و دلخوری‌ها و مساله‌ داشتن‌ها به سمت جریان اصول‌گرا و کاملا چسبیده به نظام و رهبری بود. و این می‌توانست انرژی متراکمی از مخالفت و دلخوری و اعتراض درست کند که هر لحظه امکان سرباز کردن و فوران آن بود. و آنگاه در این صورت اساس نظام مورد هجمه قرار می‌گرفت.

● من در دوران فاصله‌گیری از متن سیاست {به این نتیجه رسیدم که} ما در عصر غلبه واقعیت‌ها بر آرمان‌ها زندگی می‌کنیم. واقعیت‌هایی که عرصه را بر آرمان‌ها و ایده‌آل‌ها سخت تنگ کرده و امکان تحقق آن‌ها را بسیار پایین آورده است. در چنین شرایط و زمانه‌ای آرمانگرایی فارغ از دیدن درست و عمیق واقعیت‌ها نتایجی اندک و بلکه نتایجی معکوس خواهد داشت.