ملاقات پوتین با امام زمان ملاها !

0
351

بعضی وقت ها، آدم از کشیده شدن دو جنس تیز بر روی یکدیگر، و بر آمدن صدای تحریک کننده برخورد آن دو با همدیگر دچار « چندش » خاصی می شود ( در اثر تاثیر روانی آن صدای ناهنجار خودش را جمع می کند و به آن واکنش انزجاری نشان می دهد. ) ؛ اما اکنون، دست کم نزد خود من، آنچه که بیش از هر مورد دیگری « چندش آور » می باشد و به نظر می رسد. صدای کریه و انکرالاصوات یاران خامنه ای و همدمان شیره ای وی از درون بیت کثیف رهبری است؛ که شنیدن شان، جز شکنجه روحی برای ما نتیجه دیگری را در بر ندارد !

یک فرد باید در چه حد از بی شعوری و بلاهت ذاتی خود باشد؟ که حملات ناجوانمردانه رئیس جمهور جنایتکار روسیه به مردم بی پناه اوکراین را، ملاقات پوتین با امام زمان بداند؟ و از او که پرونده سیاه قدرت پرستی اش نزد همگان باز شده بخواهد؛ که وی ( ولادیمیر پوتین جنگ آفرین ) سلام وی را به امام زمان شان برساند؟!

آخوند محمدی گلپایگانی، مسؤل دفتر خامنه ای، در مراسم یادبود آخوند صافی گلپایگانی در کتابخانه ملی اظهار امیدواری کرده است: که حمله روسیه به اوکراین، مقدمه ظهور امام دوازدهم شیعیان باشد !

وی در این جلسه در کمال بی خردی ، با حمله به غرب، به ویژه بریتانیا گفته است: کشورهای غربی نماد و مصداق « جاهلیت مدرن » هستند؛ آنها قصد داشتند اوکراین را « پاره پاره » کنند. ولی رئیس جمهور روسیه با حمله به اوکراین، به موقع جلوی این فاجعه را گرفت !

وی با تمجید از تصمیم پوتین جهت صدور دستور حمله نطامی به خاک اوکراین، در نهایت نادانی از وی با عنوان « فردی زرنگ » یاد کرد؛ که با پیشدستی، مانع از تحقق اهداف غرب( آمریکا و بریتانیا ) علیه روسیه و اوکراین شد!

محمدی گلپایگانی در این رابطه افزوده است: « جاهلیت مدرن » قصد داشت، اوکراین را هم مثل شام و فلسطین و لبنان و ایران پاره پاره کند. « جاهلیت مدرن » دنیا را به فساد می کشاند؛ و انشاء الله این مقدمه ظهور حضرت ولی عصر خواهد بود!

رسول جعفریان یکی از اعضای فرهنگستان ایران، با انتقاد از سخنان محمدی گلپایگانی مسؤل بیت خامنه ای گفته است: « منتظر بودم که کسی داستان حمله روسیه به اوکراین را، مقدمه ظهور بداند؛ که آن هم اتفاق افتاد. توی این چهل و اندی سال چه چیزهائی که ندیدیم ؟ » !

تردیدی وجود ندارد که آخوندهای حاکم بر ایران، از حامیان پر و پا قرص پوتین هستند؛ همانگونه که در دشمنی شان( هر چند ظاهری ) با غرب هم شکی وجود ندارد. به همین خاطر نیز در ارتباط با حمله ددمنشانه پوتین به اوکراین، تمامی تلاش خودشان را به کار گرفته اند. تا ضمن اثبات حتمی نوکری شان به روس ها، غربی ها مخصوصا آمریکا را، مسبب اصلی و واقعی ایجاد جنگ میان روسیه و اوکراین مطرح سازند!

از آنجائی که دروغگویان چه بخواهند و چه نه ، همواره حقیقت چهره خویش را آشکار می سازد؛ و آنها را رسوای خاص و عام می گرداند. واکنش ها و اقدامات سیاستمداران آمریکائی به حمله ددمنشانه رئیس جمهور قدرت پرست روسیه ولادیمیر پوتین به اوکراین، چنان « تو دهنی » محکمی به عقاید پوچ و بری از حقیقت اندیشی دست اندرکاران حاکمیت پلید رژیم آخوندی، در باره دیدگاه نادرست شان، در مورد مقصر بودن آمریکا، در ایجاد جنگ روسیه با اوکراین زد؛ که تا پایان عمر منحوس حاکمیت پلید و جتایتکارانه شان نتوانند؛ که از زیر بار سنگین این اشتباه بزرگ خودشان، در رابطه با چگونگی شکل گرفتن این جنگ نا برابر خارج گردند و سرشان را بالا نگه بدارند !

روز چهارشنبه نهم مارس ۲۰۲۲ میلادی، اعضای کنگره ایالات متحده، با تصویب نمودن لایحه ای در مورد کمک های مالی آمریکا به کشور و ملت اوکراین نشان دادند؛ که نقطه نظرهای بری از حقیقت سران بی خرد حکومت منفور اسلامی، در مورد دلائل ایجاد گشتن جنگ کنونی و حمله دوباره روسیه به اوکراین، اراجیفی بری از حقیقت هستند؛ و دولت کنونی ایالات متحده، با در نظر گرفتن اهداء کمک های مالی به اوکراین و ملت آن، « انگ » جنگ افروزی میان روسیه و اوکراین را، که سران رژیم ملاها به ایشان می زنند. را از چهره سیاستمداری کشورشان بر می دارند؛ و به آنهائی که خودشان در ایجاد جنگ و تباهی میان دیگران، دارای سوابق افتضاح برانگیزتری می باشند. فرصت ادامه اظهار نظرهای پوچ را نمی دهند!

هم اکنون تصاویر متاثر کننده ای از اوکراین در رسانه های گروهی دست به دست می شوند؛ که حاکی از ایجاد قبرهای گروهی، برای جانباختگان بی کفن در این جنگ نا برابر است. آنانی که بدون داشتن کم ترین احساس بشر دوستانه نسبت به دیگران، به روی دادن چنین واقعه شومی، صرفا جهت ابراز نوکری شان به رئیس جمهور قدرت پرست روسیه، به وی « دست مریزاد » می گویند؛ و این اقدام وحشیانه او را، وسیله ای جهت هر چه زودتر ظهور نمودن امام زمان شان تلقی می کنند. نه به راستی سیاستمدار می باشند؛ و نه حتی از رخدادهای تاریخی، دست کم از آنچه که به قرن اخیر ارتباط می یابد آگاهی چندانی دارند. اما در عوض تا بخواهید، در بری بودن از خصلت های انسانی، و انجام دادن هر حرکت ضد بشری و عاری از اخلاق و شرافت آدمی، چنان صاحبنظر و اهل فن می باشند؛ که ابلیس هم در مقابل شان، جرات انجام دادن بعضی از اقدامات اهریمنانه خویش را ندارد!

اینگونه است که در بیشتر مواقع از خود می پرسم: چرا آفریدگار جهان، با آنکه خودش خالق آنچه که در چرخه هستی است می باشد. همچنان به این دشمنان بشریت فرصت می دهد؛ که زنده بمانند و به اعمال رذیلانه خویش ادامه بدهند؟ و همواره خودم به پرسشم پاسخ می دهم: انتظار او از آدم ها به عنوان « اشرف مخلوقات » این است؛ که خودمان دردها را بشناسیم و درمان ها را نیز بیابیم !

فرض می کنیم که هم درد را به طور کامل یافته ایم؛ و هم تا حدودی امکانات درمان آن را هم در اختیار داریم. پس چرا هنوز برای علاج دردمان اقدام نمی کنیم؟ زیرا، شناسائی هر مشکلی، مخصوصا مسائل پیجیده اجتماعی، آنهم در سرزمینی که خود حاکمان آن، از نوع بدترین و مهلک ترین ویروس های دردآفرین دنیا می باشند. مشکلات ناشی از حضور این موجودات خبیث در میهن ما، یکی و دو تا نیستند؛ که به آسانی و در مدت زمان کوتاهی از میان برداشته بشوند. بنا بر این، تنها راه درمان سریع دردها و زدودن مصیبت هائی، که ملت ایران به خصوص در حدود نیم قرن اخیر با آن مواجه گشته اند. خشکانیدن سرچشمه متعفن آمیخته به تمامی ویروس خطرناک دستگاه حاکمیت اشغالگر آخوندی در ایران مان است؛ که خوشبختانه ابزار لازم جهت به ثمر رساندن این آرمان چهل و سه ساله نیز موجود می باشد. آن هم چیزی نیست مگر میزان و مقدار « تنفر » شدیدمان از تمامی این جانیان، که با همت والای همین ملت دردمند، کارسازترین و بهترین شیوه درمان شدن بیماری یک سرزمین آغشته به ویروس مرگبار آخوندی است؛ که باید همچون « جام شوکران » به کام تک تک آخوندهای جانی سرازیر نمود. تا ایران و ایرانی را، از شر خطرناک ترین پاندمی جهان آسوده ساخت !

« سالها دل طلب جام جم از ما می کرد*** وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد » !

مقاله قبلیانگلیس: احتمالا برجام را از دست می دهیم
مقاله بعدیجوزف بورل: مذاکرات وین «به دلیل عوامل بیرونی» متوقف شد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.