آن روزها، وقتی که حرفی میان بزرگ ترهای خانه یا فامیل، در مورد اصطلاح ” شهر هرت ” رد و بدل می شد؛ ما که جوان تر یا کودک بودیم؛ چیز زیادی از مفهوم اصلی آن را درک نمی نمودیم. بعدها هم که در جرگه بزرگسالان قرار گرفتیم؛ به خاطر امنیت بیشتر از این زمان در ایران، به ندرت پیش می آمد، که موردی جهت مطرح شدن این عبارت وجود داشته باشد. اما اکنون، به مدد حضور ابله ترین، بی خردترین، بی کفایت ترین، پست و پلیدترین، جاهل ترین، جانی ترین، دروغگوترین، دزدترین، رذل ترین، سفاک ترین، شقی ترین، ظالم ترین، غدارترین، فاسدترین، قدرت پرست ترین، منفورترین، وقیح ترین و هردم بیل ترین حکومت گیتی در کشور اشغال شده مان، به تعداد تمامی شهرستان هائی که در همه استان های ایران وجود دارند؛ دارای شهرهای بی نظم و آشفته ای هستیم؛ که پسندیده ترین و مناسب ترین لقب شان، می تواند اصطلاح قدیمی ” شهر هرت ” باشد!
این لقب بسیار منفی به جائی داده می شود؛ که در آن هیچ آثاری از تنظیمات شهری و قانون و مقررات و اصول مدنیت و شهروندی وجود نداشته باشد. در نهایت تأسف، نه فقط شهرهای کوچک و بزرگ کشورمان، بایسته دریافت کردن این لقب تحقیرآمیز می باشند. بلکه کلان شهری مانند تهران بزرگ، که پایتخت یکی از کهن ترین سرزمین های تاریخ در جهان است؛ نیز مشمول دریافت نمودن لقب نا مأنوس ” شهر هرت ” شده است!
آیا سراغ دارید پایتخت یکی از ممالک دنیا، به چنان بی نظمی و بی اعتباری رسیده باشد؛ که حتی میلیاردها تومان چک پول بی زبان، از انبار یکی از بانک های دولتی مملکت به سرقت رفته باشد؟ آیا مؤسسه ای که همه روزه، بیش از هر مورد دیگری، سر و کارش با پول و سایر هم خانواده های آن، مانند چک و سفته و برات و چک پول و کارت های بانکی می باشد؛ باید که تا به این حد بی درب و پیکر و بی نگهبان و مراقب باشد؛ که سارقی بتواند به آسانی میلیاردها تومان چک پول، آن هم نه با تله های گانگستری، نه با کلک های کامپیوتری، بلکه از انبار یک بانک سرقت نماید؟!
دزدیده شدن اینهمه چک پول، آن هم توسط یک سارق عجیب به نظر می رسد. عجیب تر از آن این است، وقتی که پلیس پایتخت(مأموران کلانتری 105 در حوزه استحفاظی خیابان سنائی تهران)، موفق شده اند یک سارق حرفه ای را، که میلیاردها تومان چک پول را از انبار یک بانک دزدیده بود دستگیر نماید. مسؤلان بسیار وظیفه شناس!!! بانک مربوطه، اصلا خبری از به سرقت رفتن آنهمه پول از انبار بانک شان را نداشته اند. که صد البته چنین امری، در شهر هرت تهران بزرگ، جای شگفتی و ناباوری را ندارد!!
به گزارش تسنیم، مأموران کلانتری 105 خیابان سنائی تهران موفق شده اند؛ یک سارق حرفه ای را، با انواع تجهیزات الکترونیکی، و همچنین کارت های بانکی و چک پول های از اعتبار ساقط شده را دستگیر کنند. بر اساس این گزارش، متهم دستگیر شده، که مبادرت به سرقت ده ها دستگاه لپ تاپ، دوربین های مدار بسته، تلفن های همراه، ضبط و باند و سایر تجهیزات الکترونیکی کرده بود. با شناسائی شرکت ها و ادارات در زمان تعطیلی، با باز کردن قفل های این اماکن، تجهیزات آنها را به سرقت می برده است!
سارق مورد نظر، در یکی از دزدی های خود، به انبار یکی از بانک های دولتی پایتخت دستبرد زده بود؛ و میلیاردها تومان چک پول از اعتبار ساقط شده، را به همراه صدها قطعه کارت بانکی بدون اعتبار را به سرقت برده بود. جای افسوس است که مسؤلان بانک مذکور، پیش از دستگیری سارق، از دزدیده شدن میلیاردها تومان چک پول انبار بانک خودشان اطلاعی نداشته اند. بر اساس گفته های مسؤلان پرونده این متهم، وی قصد داشته، تا که با خمیر درست کردن از چک پول های از اعتبار ساقط شده، مبادرت به ساختن کاغذهای چک پول و اسکناس نماید؛ و جعل چک های بانکی کند!
دستگیری این متهم، در قالب اجرائی شدن مرحله سوم طرح عملیاتی رعد، که از شب گذشته در تمامی نقاط پایتخت به اجرا در آمده انجام گرفته است. متهم که دارای سابقه کلاهبرداری و جعل اسناد می باشد؛ تمامی سرقت های خود را، در محدوده خیابان های سهروردی و مطهری انجام داده، و هیچکدام از اموال سرقت شده از انبار بانک مربوطه را نفروخته، و همه آنچه را که دزدیده، در منزل مادر خویش مخفی نموده بوده است!
چگونه ممکن است یک بانک، یا یک مرکزی که با پول یا سایر اقلام ارزشمند سر و کار دارد؛ جهت محفوظ نگاه داشتن مجموعه مالی خود، نه مجهز به ” آلارم ” آژیر، برای جلب توجه پلیس باشد؟ یا دست کم، برای محافظت از اموال خویش، برای به کار گرفتن قفل های ایمنی و کد دار اقدام نماید؛ و یا با استخدام کردن یک یا چند نگاهبان شبکار، امکان ورود دزدان بی سابقه یا سابقه دار به مرکزشان را مسدود و غیر قابل نفوذ نکند؟ یا شاید قضیه از این قرار است، که سارق دستگیر شده از ایادی خودشان(مسؤلان بانک) می باشد. که در چنین صورتی، هیچ نیازی هم به تجهیزات نامبرده در بالا نداشته اند. زیرا بعد از دزدی می توانسته اند؛ همانگونه که پلیس نیز مطرح نموده، با درست کردن خمیر مخصوص از چک پول های از اعتبار ساقط شده، به تولید اسکناس و چک پول های تقلبی دست بزنند؛ و در این رهگذر، ثروت عظیمی را برای خود و شرکای شان تدارک ببینند!
البته از کسانی که در مجموعه های زیر حاکمیت دزدان اسلامی کار می کنند. نمی توان انتظار داشت، که در رودخانه پر خروش اسلامی های دزد حاکم بر کشور، در جهت مخالف آب حرکت کنند. ویژه آن که این مزدوران اهریمن، هر چه و هر که باشند؛ با نوشیدن آب از آبشخور ایجاد رنج و عذاب برای مردم ایران، همه فکر و ذهن شان حول محور اندوختن ثروت(از هر طریقی) است. تا که در فردای سرنگونی جمهوری ننگین شان، با حساب های بانکی از پیش انباشته شده بتوانند؛ به هر کجا که می گریزند. از آنهمه سرمایه ای که بدون رنج و زحمت به دست آورده اند؛ بر زیادتر نمودن موجودی های منقول و غیر منقول شان بیفزایند!
نمونه بارز این مورد، صادق آملی لاریجانی، ریاست قوه قضائیه رژیم آخوندی است؛ که طبق اظهارات صاحب نظران، دارای 63 حساب بانکی، در داخل و خارج از ایران است. آخوندهائی که پیش تر، با دریافت کردن ماهی شصت تومان از استادشان در مدارس علمیه حوزه، که از راه دریافت نمودن انفاق، خمس، زکات، حق امام و ردّ مظالم از مردم، به زندگی نکبت بارشان ادامه می دادند. اکنون به یمن فریب خوردن مردمان ساده انگار ایرانی، میلیاردهائی شده اند؛ که هیچگاه به ذهن علیل شان هم خطور نمی کرد!
محترم مومنی