معامله پایاپای روسیه با آخوندها از سر گرفته می شود!

0
214

روسها تا همه ایران را چپاول نکنند، از سر میهن اشغال شده ما دست بر نخواهند داشت. سران خیانتکار به ایران و ایرانی جمهوری خودکامه اسلامی هم، برای ماندن بر سر قدرت و بیشتر چاپیدن بقیه دارائی های این سرزمین و ملت آن، تا آن اندازه در چاه خودکامگی فرو رفته اند؛ که در نوکری نمودن برای روسها، خویشتن را به حقیرترین جایگاهی که در تصور آدمی بگنجد قرار داده و می دهند!

مهدی سنائی سفیر حکومت آخوندها در روسیه تزاری، به خبرنگار روزنامه ” کومرسانت ” در این کشور گفته است: ” روسیه می تواند در ازای دریافت نفت از جمهوری اسلامی، دومین رآکتور اتمی در بوشهر را بسازد. ” یک حکومت و عاملان سیاسی – اقتصادی آن چقدر باید خودشان را به بلاهت و کودنی بزنند؛ که موجودیت خود و حکومت شان را تا این درجه به حقارت سیاسی – اقتصادی بیندازند؟!

برای چه روسیه که خود دارای منابع سرشار گاز و نفت می باشد؛ باز هم از ایران طلب نفت بکند؟ با این بهانه که دوباره تأسیسات هسته ای دیگری را برای ایران بسازند؛ در پی پیاده کردن چه نقشه جدیدی جهت رساندن خویش به اهداف شومی که دارند می باشند؟ دردسرهای نخستین نیروگاه اتمی کم مردم ما را به تحمل مشکلات بی شمار انداخته، که در نظر دارند دومین آن را هم ایجاد کنند؟!

فرض می کنیم که هیچ مشکلی با داشتن یک نیروگاه دیگر اتمی نخواهیم داشت، و برای مردم بسیار مفید هم خواهد بود؛ چرا باز هم در بوشهر؟ خطرات احتمالی همین اولی برای ساکنان بوشهر و شهرهای اطراف آن، حتی شیخ نشین های خلیج پارس و بحر عمان، کم همگی شان را دچار احساس مخاطره کرده است؛ که باز هم در نظر دارند در همان شهر یک نیروگاه جدید به وجود بیاورند؟!

آری، بسیاری از کشورهای اروپائی، با همه کوچک بودن شان چندین نیروگاه اتمی دارند( کل کشور هلند به اندازه یکی از استان های بزرگ سرزمین اهورائی ما ایران است)؛ اما تا کنون، با آنکه چندین نیروگاه اتمی دارند، هیچکدام از مشکلاتی را که آخوندها برای مردم ایران به وجود آورده اند را برای ملت های خودشان ایجاد ننموده اند. بر اساس گزارش همین مصاحبه ای که مهدی سنائی سفیر جمهوری اسلامی با روزنامه ” کومرسانت ” در روسیه داشته است؛ ماه گذشته مذاکراتی میان مسؤلان حکومت اسلامی و روسها شکل گرفته است؛ که در آن روسها همچنین اعلام نموده اند، که می توانند در ازای دریافت کردن نفت ایران از آخوندها برای تأسیس یک رآکتور جدید اتمی در بوشهر، کامیون ، ریل قطار، پالایشگاههای کوچک، و سایر کالاهای مورد نیاز برای پروژه تأسیس نمودن دومین نیروگاه اتمی در بوشهر به ایران بفروشد!

به گزارش خبرگزاری رویترز ، ایران و روسیه روزانه با مبادله کردن 500 هزار بشکه نفت ایران با کالاهای روسی، تلاش غرب برای فشار اقتصادی بر جمهوری اسلامی را سست می کنند. اصولا طراحی نمودن انجام شدن چنین مصاحبه ای میان سفیر جمهوری اسلامی و روزنامه کومرسانت در روسیه، آنهم درست یک روز قبل از شروع مذاکرات مجدد هسته ای میان ایران با 1+5 را، چگونه باید توجیه و تفسیر نمود؟ سنائی گفته است که ایران می تواند از این جریان( پرداخت به کنسرسیوم شرکتهای روسی)، در ساخت دومین نیروگاه اتمی شان در بوشهر استفاده کند. به گفته سفیر جمهوری اسلامی در روسیه، احتمال سر گرفتن این معامله و امضاء نمودن تفاهمنامه آن قبل از فرا رسیدن ماه اوت وجود دارد. در این رابطه قرار است آلکسی اولیو کایف وزیر اقتصاد روسیه، در ماه آوریل سال جاری میلادی، برای انجام گرفتن پاره ای از مذاکرات( گذاشتن کلاه جدیدتری بر سر خامنه ای و حکومت و دولت اسلامی) به ایران سفر بکند. به گفته مهدی سنائی تا کنون طرفهای ایرانی و روسی، در مورد تأسیس پالایشگاههای کوچک، سرمایه گذاری در منابع گازی، و تأمین الکتریسیته گفتگو کرده اند!

مسابقه افزایش قدرت در منطقه خاورمیانه، بین دو کشور ایالات متحده آمریکا و روسیه، سالیان سال است که در جهان مخصوصا در قاره آسیا، به ویژه در جنوب شرقی آن ادامه دارد و روز به روز گسترده تر هم می شود. حدود یکصد سال از آغاز رکوردشکنی های آنها می گذرد؛ این دو کشور به هر جهت منافعی را در این رهگذر برای خودشان دست و پا می کنند. نوکران و دست نشاندگان شان در منطقه، به دنبال چه سودهائی هستند که در خدمتگزاری کردن برای ایشان از هیچ کوششی فروگذاری نمی نمایند؟ تردیدی وجود ندارد، که هدف اصلی آمریکا و روسیه در این ارتباط، دستیابی بیشتر ایشان به منابع طبیعی موجود درون این کشورها، بخصوص در میان کشورهائی که مدتهاست از بروز آشوب در آن ممالک می گذرد است؛ آرمان خیانتکاران به سرزمین کهنسال ما و ملت آن بر روی چه پایه ای استوار گردیده است؟!

اگر چه که داشتن میل فراوان به قدرت و مال کم و بیش در میان بسیاری از مردمان گیتی وجود دارد؛ اما نزد همه یکسان نیست. انتظارات قدرت پرستان از اهدافی که دنبال می کنند، رابطه ای نزدیک با رشد یا درجا زدن فرهنگ اجتماعی آنها، و نیز میزان شعور فردی ایشان دارد. ما به عنوان فرزندان سرزمینی، که تاریخ نوشتاری آن هزاران سال قدمت دارد؛ و به عنوان کسانی که دوست و دشمن به تیزهوشی و شعور ذاتی مان اذعان دارند؛ چرا باید سی و پنج سال مداوم، به خودمان اجازه داده باشیم که مشتی روضه خوان تازی پرست بر سرزمین ما تسلط بیابند؛ و هست و نیست ملت آن را به تاراج ببرند؟ همان هائی که یکصد سال است به گونه غیر مستقیم با یکدیگر مبارزه می کنند تا گوی سبقت را از دست همدیگر بربایند؛ کانون مرکزی اجرای اهداف مخرب خودشان را ایران قرار داده بودند؛ تا قوی ترین کشور منطقه را از حیطه قدرت خارج کنند؛ که تا بقیه ممالک خاورمیانه، حساب کار خودشان را بکنند!

هم آمریکا و هم روسیه، تقریبا چارچوب هدف شان مانند همدیگر است. پیشرفت های علمی در آینده جهان، که تاکنون معمولا توسط این کشورها صورت پذیرفته، هزینه های فراوانی را در بر دارند. اینها برای رساندن خودشان به آن نقطه، داشته های خود شان را ذخیره می کنند؛ آنگاه با انواع نقشه هائی که طراحی می نمایند، بهانه هائی را به وجود می آورند؛ تا بتوانند در نهایت آسانی به آمال خویش جنبه تحقق بدهند. در این رابطه اگر مسؤلان اداره کردن یک سرزمین( مانند آنچه که اکنون در ایران داریم) بی لیاقت، بلاهت پیشه، بی خرد، زیاده طلب، قدرت پرست و جانی باشند؛ دست دشمنان خارجی کشور را، برای سودجوئی و پیش بردن هدف های شان باز می گذارند. حتی اگر در این رابطه بیشترین زیانها را بر مردم آن سرزمین تحمیل نمایند!!

زمستان 2572 شاهنشاهی هلند

محترم مومنی روحی

 

مقاله قبلیاطلاعیه جدید سازمان جیش العدل: زندانیان اهل سنت را آزاد کنید
مقاله بعدیجانی دپ از آرایشگران جایزه گرفت
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.