دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
بار ديگر يك معامله نظامي اسرائيل با ملاهاي ايران، آن هم درست زماني كه اسرائيل در اوج فشار به جهان و آمريكا براي متقاعد ساختن شان به جنگي نيابتي به جاي اسرائيل با ايران است، فاش مي شود! درست است؛ ما با مشتي شارلاتان به معناي دقيق كلمه مواجه هستيم كه اگر در اين لحظات حساس تاريخي حواسمان جمع نباشد، منطقه و حتي جهان را به سوي جنگي ويرانگر مي كشانند تا نقشه هاي شيطاني خودشان را عملي سازند.
در خبرها آمده بود، قطعاتي از جنگنده هاي فانتوم و رهگيرهاي استراتژيك F-14 از طريق يك شركت واسطه در يونان از اسرائيل به ايران منتقل مي شد كه اولين محموله نيز نبود. هواپيماهاي رهگيري كه اگر اسرائيل بخواهد به ايران حمله هوايي كند، براي جنگنده هاي اسرائيل مي توانند مشكل ساز شوند! مثل هميشه اسرائيل براي پنهان سازي رابطه اش با ملاهاي دست نشانده اش در ايران، از يك شركت و كشور واسطه استفاده كرده است تا نقاب همچنان بر چهره شان باقي بماند. يونان و قبرس جنوبي از نزديكترين متحدان اسرائيل در همسايگي اش هستند و اسرائيل حتي چند ماه پيش عمليات حمله به ايران را با نيروي هوايي در آسمان يونان تمرين مي كرد. فروش سيستم هاي پيشرفته مخابراتي از طرف اسرائيل به ايران با واسطه يك شركت روماني براي مهار جنبش سبز، از ديگر معاملات شيطاني فاش شده بود و مبادلات متعدد اقتصادي و تجاري كارتل برادران عوفر، يكي از مهمترين شان -كه البته فاش سازي اش منجر به مرگ ناگهاني عوفر نيز شد! اين ها ديگر شواهد زنده هستند و نه توهمات ساخته و پرداخه اذهان. پس حالا بايد قسم حضرت عباس را باور كنيم يا دم خروس را؟!
موضوع كاملاً روشن است. اسرائيل براي ويران سازي منطقه و كشورهاي عربي، تركيه و البته ايران، و پيشتازي خودش در منطقه، يك نقشه شيطاني در سر دارد: از ساقط كردن شاه و آوردن دجال به جاي آن در ايران و تاراج ثروت ملت ايران از آن طريق گرفته تا مديريت اسلام گرايان تندرو و تروريست بر عليه حاكميت هاي ملي در كشورهاي منطقه تا تسلط نهادهاي امنيتي پرورش يافته بدست موساد در كشورهاي نفت خيز تا آخرين مهندسي براي جنگي كه تمام منطقه را به كام خود بكشد و اسرائيل بنا به برآورد موساد با تلفاتي كمتر از 5000 نفر سالم از آن بيرون بيايد. همان گونه كه جنگ جهاني دوم منجر به واماندگي استعمارگران كهن و نوظهور اروپا شد و ابرقدرتي جديد را به نام ايالات متحده آمريكا در جهان پديدار ساخت.
شعارهاي رهبران دجال ايران بر عليه اسرائيل همچون شعارهاي رهبران اسلام گرايان ديگر بر عليه اسرائيل دروغين بوده و هست و براي آنان اصلاً اسرائيل و آمريكا و غيره مهم نيستند، براي آنان وعده هاي تحقق يافته موساد مهم است كه ايشان را از اشخاصي منزوي به قدرت رساند و تا آخرين وعده اش كه تشكيل “اتحاد جماهير بربريت اسلامي” است، داراي اهميت بوده و هست و “اسرار نظام” كه مدام نيز روي آن تأكيد مي ورزند، همين است. اما اگر اسلام گرايان، ديگران را به ارتباط با اسرائيل متهم نكنند، چه بسا كه ديگران باشند كه همكاري هاي پنهاني موساد با آنان را فاش سازند! پس بايد چنان افكار عمومي با شعارهاي دشمني آنان با اسرائيل بمب باران شده باشد كه اين رابطه پنهاني و شيطاني را تنها توهم توطئه بپندارند و بس. در چنين حكومتي تلاش فعالاني كه مي خواهند رفع اتهام از ارتباط با خارجيان كنند، همان قدر بيهوده است كه كسي كه خودش را به خواب زده بخواهيد بيدار كنيد. اتهام زني به ارتباط با خارجيان، دستور كار تمامي اسلام گرايان منطقه است، نه به اين سبب كه باور دارند واقعاً مخالفان شان با خارجي ها در ارتباط اند، بلكه براي رفع اتهام از خودشان، چون دست خودشان بدان آلوده است؛ اصطلاحاً دست پيش را مي گيرند تا پس نيافتند. چون نقشه اي حساب شده از نيم قرن پيش در منطقه است كه در كلاس هاي آموزشي تمامي اسلام گرايان تدريس و شستشوي مغزي مي شوند تا نقاب موساد همچنان بر چهره باشد. تكرار شعارهاي مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل نيز در همين راستاست و رساندن اسلام به حد يك ايدئولوژي به همين خاطر بوده (چون طراحان موساد، تجربه ايدئولوژي چپ را در زمان جنگ سرد داشتند) تا تعدادي گوسفند تربيت كنند كه چون طوطي چنان آن ها را ملكه ذهن شان ساخته باشند و عملاً اهداف پنهان اسرائيل را دنبال كنند كه حتي اگر برادرشان خواست خلاف آن عمل كند، با او به مقابله برخيزند.
در يك كلام: اسرائيل مي خواهد آغازگر نبردي باشد كه چون طعمه اي بقيه كشورهاي منطقه و آمريكا را به جنگ با ايران بكشاند و همان گونه كه آمريكا طي جنگ هاي بزرگ گذشته از رقبايش پيشي گرفت، با ويراني كشورهاي ثروتمند منطقه و حتي ترجيحاً ضربات كاري به آمريكا كه تنها كشوري در جهان است كه مي تواند خواسته هايش را به اسرائيل تحميل كند و به خصوص اعراب كه پول هاي بسياري براي فلسطين ها خرج مي كنند، خود در شرايطي امن از ديگران پيشي بگيرد. همان سلاح هايي را كه با مبالغي كلان به ايران فروخته طي جنگ نابود كند؛ چون زماني براي صلح و زماني براي جنگ (بنا به گفته مقامات اسرائيلي) و زماني براي فروش و زماني براي نابودي شان است! اما جنگ با ايران به اسرائيل هم ضربه مي زند؟ درست است، ولي طبق برآوردهاي اسرائيل كه چندي پيش وزير دفاع اسرائيل اعلام كرده، تلفات شان كمتر از 5000 نفر است. آيا اين ميزان تلفات براي ظهور ابرقدرتي جديد هزينه زيادي است؟ بي شك كشتگان اسرائيلي اگر از اين طرح خبر داشتند، حتماً داوطلبانه (!) چنين مي كردند!
اسرائيل و ايران چون دو طرف دعوايي هستند كه مي خواهند با شروع دعواي شان، در حقيقت ديگران را به اين دعوا بكشانند. پس راه حل آن است كه ديگران بدون دخالت در دعواي شان، ايشان را به حال خودشان بگذارند. اگر هر دو مدعي هستند كه دشمني و تهديدهايشان جدّي است و هر دو نيز مدعي شده اند كه بدون كمك ديگران از پس آن ديگري برمي آيند! بسيار خوب؛ اين گوي و اين ميدان و ببينم و تعريف كنيم كه كدام يك دروغگوترند.