یک سیاستمدار آلمانی که هدف جاسوسی “نیروی قدس سپاه پاسداران” قرار گرفته، در مصاحبه ای از اهداف شبکه جاسوسی جمهوری اسلامی در آلمان و عملکرد دادستانی آلمان در این زمینه سخن گفته است.
در چند روز اخیر خبر “جاسوسی نیروی قدس” جمهوری اسلامی در آلمان بازتاب گستردهای در این کشور پیدا کرد. این خبر به ویژه پس از آن داغ شد که دادستانی آلمان روز سهشنبه دستور بازرسی از خانه ده نیروی جمهوری اسلامی در ایالتهای مختلف آلمان را داد که متهم به فعالیتجاسوسی از سیاستمداران آلمان هستند. یکی از این سیاستمداران راینهولد روبه، عضو حزب سوسیال دمکرات آلمان و رئیس پیشین انجمن آلمان در اسرائیل است که میگوید حتی احتمال ربوده شدن یا ترور او از سوی جمهوری اسلامی بوده است.
اما چرا جمهوری اسلامی باید درست در شرایطی که بیش از هر زمان به حمایت اتحادیه اروپا و در راس آن آلمان برای حفظ برجام نیاز دارد، دست به جاسوسی علیه سیاستمداران این کشور بزند؟ جمهوری اسلامی چه سودی از این کار خواهد برد و آلمان چه برخوردی با موضوع خواهد کرد؟
این سوالات را با راینهولد روبه که نهادهای امنیتی آلمان اسناد جاسوسی علیه او را به دست آوردهاند مطرح کردهایم.
آقای روبه، شما در مصاحبههایی که با رسانههای آلمانی داشتهاید، گفتهاید که ایران شبکه جاسوسی وسیعی در آلمان دارد و هزینه زیادی را صرف جاسوسی در این کشور میکند که قابل مقایسه با فعالیتهای جاسوسی آن در کمتر کشور دیگری است. خوب چرا آلمان؟
راینهولد روبه: برای این که آلمان به لحاظ سیاسی نقشی کلیدی در اتحادیه اروپا دارد. این کشور به لحاظ اقتصادی قدرتمندترین کشور اروپاست و روابطی عالی با همه کشورها، از کشورهای غربی گرفته تا کشورهای عربی، و طبیعتا رابطه ویژهای با اسرائيل دارد. همین موقعیت از آلمان یک متحد پراهمیت و در عین حال کشوری بسیار “جذاب” برای دولتهای مختلف ساخته است که همهش آنها هم لزوما در جبهه دوستان آلمان نیستند.
نقش پراهمیت اقتصادی و سیاسی آلمان تنها پیامدهای مثبت برای آن ندارد. به همین دلیل هم رویدادهای بسیار عجیبی در این کشور رخ میدهد. نیروهای اطلاعاتی زیادی در این کشور با اهداف بسیار گوناگونی فعالند، از اهداف اقتصادی گرفته تا سیاسی.
به این نکته برمیگردم؛ ولی اول میخواهم بدانم که آیا شما در مدت طولانیای که جاسوس ایران شما را تعقیب میکرد، هیچوقت متوجه چیزی مشکوک نشدید؟
من مطلقا متوجه هیچ مورد مشکوکی نشدم و تنها زمانی که پلیس جنایی ایالتی و فدرال به من اطلاع دادند، تازه فهمیدم که مدتهاست هدف جاسوسی قرار گرفتهام و جاسوس هم دستگیر شده است.
به چه علت شخص شما باید هدف جاسوسی ایران قرار بگیرد؟
من جزو آن دسته کسانی هستم که از جوانی به سیاست علاقهمند بودم و از همان زمان هم فعالیت سیاسیام را شروع و آن را به حرفهام تبدیل کردم. در این حرفه هم مناسبات ویژهای را با اسرائیل داشتهام و به طور داوطلبانه برای جامعه مسیحی - یهودی (رئیس جامعه آلمانی − اسرائیلی) کار کردم. به عبارت دیگر من جزو دوستان اسرائیل هستم و در عین حال منتقد بسیار شدید حکومت ایران.
در اسناد دادستانی آمده و بعدا هم یکی از قاضیها به من گفته است که هدف این بوده که زندگی من را زیر نظر بگیرند و در شرایط معینی یا من را بربایند یا ترور کنند. این که چه زمان ممکن بود دست به این کار بزنند، در این رابطه سناریوهای احتمالی وجود دارد مثلا در شرایطی که اوضاع در خاورمیانه کاملا به هم بریزد. ما همه میدانیم که اسرائیل در چه موقعیتی قرار دارد و چه تهدیدی از سوی جمهوری اسلامی متوجه این کشور است.
ولی چرا ایران باید درست در این شرایط که بیش از هر زمان به حمایت اتحادیه اروپا از برجام در برابر آمریکا نیاز دارد، بخصوص حمایت آلمان، دست به ترور یا آدمربایی در آلمان بزند؟ ایران بعد از حکم دادگاه میکونوس یعنی از بیش از ۲۰ سال پیش به این طرف حداقل در اروپا دست به ترور نزده است.
کسی نگفت که سناریویی که از آن صحبت کردم، موضوعی است که همین امروز اتفاق بیافتد. در اسناد دادگاه به این احتمالات به عنوان سناریوهای آینده اشاره شده است. به عنوان مثال به این سناریو که بحران میان جمهوری اسلامی و اسرائیل وارد یک فاز خطرناک شود. در آن صورت آلمان به وضوح در کنار اسرائیل قرار خواهد گرفت و این هم بعید نیست که دست به یک حمایت نظامی از آن بزند و به همین دلیل است که کارشناسان معتقدند که چنین سناریویی چندان هم غیرواقعی نیست.
حکومت ایران یک حکومت دیکتاتوری است که حداقل پرنسیبهای حقوق بشری را رعایت نمیکند و دست به جنایات وحشتناکی در آن کشور زده است. در این کشور حکومت قانون جایی ندارد.
ولی حتی دیکتاتور بودن یک حکومت به معنای بیمنطق بودن یا غیرقابل پیشبینی بودن آن نیست. با این همه شما چنین سناریویی را زیاد هم اغراقآمیز نمیدانید و تصور میکنید که ممکن است اتفاق بیافتد؟
خوب، ممکن است شما بیش از من بدانید. ولی همه میدانند که در ایران سیاست در سطوح مختلفی تعیین میشود و دولت جمهوری اسلامی قصد دارد نشان دهد سیاست معتدلی دارد و اتحادیه اروپا و خانم موگرینی هم آن را تحویل میگیرند، تعیین کننده خط اصلی نیست و این آیتاللهها و راس هرم قدرت است که تصمیمگیرنده نهایی است که سازمان اطلاعات خاص خودش را هم دارد.
آیا فکر میکنید، آن طور که برخی رسانهها نوشتهاند، سیاستمداران آلمانی دیگری هم در خطر باشند؟
من نمیتوانم در این باره اظهار نظری بکنم و نمیخواهم موضوع را خیلی درام نشان دهم ولی مسئله این جاست که خود من هم مادام که دادستانی و نهادهای امنیتی من را در جریان قرار ندادند، حتی تصورش را هم نمیکردم که هدف جاسوسی جمهوری اسلامی قرار بگیرم. این کمی شبیه رمانهای جنایی است.
اگر از عینک تهران به آلمان نگاه کنیم میتوانیم احتمال بدهیم که سیاستمداران دیگری هم هستند که ممکن است برای سازمانهای جاسوسی جمهوری اسلامی هدف قابل توجهی باشند. ولی فعلا تنها موردی که کشف شده، در مورد من بوده که آن هم میتواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ مثلا این که سازمانهای جاسوسی جمهوری اسلامی با شنود تلفن یا کنترل ایمیلهایی متوجه من شده و سراغم آمدهاند. در هرحال گمانهزنی زیادی میشود در این باره کرد.
به نظر شما این خطر چقدر میتواند متوجه اپوزیسیون ایرانی مقیم آلمان باشد؟
در این مورد هم من فقط میتوانم حدس و گمان بزنم. البته من در این مدت با کارشناسان زیادی صحبت کردم که اطلاعات بالایی دارند. واقعیت این است که جمهوری اسلامی بعد از روسیه، ترکیه و چین در راس کشورهایی با فعالیت جاسوسی چشمگیر قرار دارد که این فعالیتها را در آلمان هم به شدت گسترش داده است. به همین دلیل هم اطمینان دارم که نیروهای اپوزیسیون ایرانی نه فقط در آلمان که در دیگر کشورها، از جمله بریتانیا به شدت تحت نظارت نهادهای جاسوسی جمهوری اسلامی هستند.
با این همه این فقط حدس و گمان من است و میدانید این خیلی مشکل است که خود را درگیر چنین افکاری بکنید. در اصل شما باید این سوال را از آقای روحانی بپرسید.
چرا روز سهشنبه که خانه ۱۰ ایرانی در همین رابطه در ایالتهای مختلف جستجو شد، کسی بازداشت نشد؟
من در این رابطه میتوانم به آنچه در پرونده من بود اشاره کنم. کامپیوتر و دادههای هر دو جاسوسی که در رابطه با من دستگیر شدند به دست سازمان اطلاعات آلمان افتاده بود که البته همه حافظه آنها پاک شده بود ولی کارشناسان آیتی توانستند همه را بازسازی کنند. این کار طبیعی است که مدتی طول میکشد. در این مدت یکی از آن دو نفر را آزاد کردند و او هم بلافاصله ناپدید شد.
در مورد عملیات تجسسی دیروز نیز همین مسئله صادق است و مدتی طول میکشد تا دادستان مدارک کافی برای صدور حکم جلب به دست آورد.
بنابراین از این ده نفر هم ممکن است چندتایی ناپدید شوند؟
بله، این خطر وجود دارد.
با این همه میخواهم بدانم چرا در مورد عملیات روز سهشنبه هیچ خبر شفاف و توضیح درستی به رسانهها داده نشد؟
پلیس و به خصوص دادستان آلمان به شدت مواظب است که از اشتباهاتی که ممکن است بر این پروسه و شاهدان احتمالی آن تاثیر بگذارد، پرهیز کند. این در مورد من هم صادق بود. من خیلی سعی کردم هرچه سریعتر در جریان اطلاعات بیشتری قرار بگیرم ولی این ممکن نشد.
به گزارش دویچه وله؛ پلیس، نهادهای اطلاعاتی آلمان و دادستانی به هیچ عنوان نباید کاری کنند که جاسوسهای ایران، این امکان را پیدا کنند که وکلا یا مقامهای آلمانی را تحت تاثیر قرار دهند.