اسناد محرمانه افبیای مدعی فرار هیتلر به آرژانتین است
یک شبکه تلویزیونی در آمریکا با ساخت مستندی پرخرج مدعی شده که هیتلر دست به خودکشی نزده و پیش از تسلیم آلمان موفق به فرار از برلین شده است. سازندگان این مستند میگویند فیلم آنها بر اسناد محرمانه افبیای متکی است.
آیا آدولف هیتلر، رهبر آلمان در دوران حکومت حزب ناسیونال سوسیالیسم واقعاً در آستانه پایان رسمی جنگ جهانی دوم خودکشی کرد؟ این پرسش تاکنون دغدغه تاریخنگاران غیرحرفهای، سازندگان فیلمهای تخیلی و طرفدار تئوریهای توطئه در سراسر جهان بوده است. بنا به روایات تاریخی شناخته شده آدولف هیتلر به همراه همسرش اوا براون در ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ در آستانه پایان جنگ جهانی دوم و تسلیم کامل آلمان دست به خودکشی زد. بنا به دستور هیتلر یکی از محافظان وی جنازه او و همسرش را در باغ کاخ صدراعظم آلمان در برلین سوزاند.
حال در آمریکا سازندگان یک مستند تلویزیونی برآنند ثابت کنند که هیتلر موفق به شکستن محاصره «ارتش سرخ» و فرار از برلین شده است. این مستند تلویزیونی در ۸ قسمت تهیه شده و قرار است با عنوان «فرار هیتلر، حقیقت یا افسانه» از اواسط ماه دسامبر امسال در آمریکا در «کانال هیستوری» به نمایش گذاشته شود.
به گزارش دویچهوله، در این مستند اشاره میشود که تیمی تحت ریاست رابرت بر، مامور سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و نویسنده کتابهای تاریخی، وظیفه بررسی فرار احتمالی هیتلر به کشورهای مختلف را بر عهده داشته است. رابرت بر از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۹۷ مامور سازمان سیا در کشورهای مختلف، به ویژه در خاورمیانه بوده و به چند زبان از جمله عربی و فارسی تسلط دارد. در این مستند تاکید میشود که مدارک به دست آمده «جعلی» نیستند و ردپای هیتلر پس از خروج از برلین با «روشهای مدرن و دقیق» پیگیری شده است.
به گفته سازندگان این مستند، ادعای فرار هیتلر مبتنی بر صدها مدرک و سندی است که از پروندههای محرمانه پلیس فدرال آمریکا (افبیآی) به دست آمده است. اسناد محرمانه افبیآی نشان میدهند که هیتلر پس از فرار از آلمان در کشورهای مختلف از جمله در آرژانتین و برزیل اقامت داشته است.
برخی از صحنههای این مستند در برلین و در تونلهای باقیمانده از زمان جنگ جهانی دوم در پایتخت آلمان تهیه شدهاند. میدان دیدنی و نوساز «پوتسدامر» و فرودگاه تعطیل شده تمپلهوف از جمله محلهای فیلمبرداری این مستند هستند. کاخ صدراعظم آلمان پیش از شکست این کشور در میدان پوتسدامر شهر برلین قرار داشت که در پی حمله ارتش سرخ به شدت آسیب دید. بقایای این ساختمان سرانجام پس از تقسیم آلمان و شهر برلین و شکلگیری حکومت کمونیستی در بخش شرقی این کشور به کلی منهدم شد. اما بخشهای بزرگی از تونلهای زیرزمینی دستنخورده ماندند و پس از وحدت دو آلمان درهای ورود به قسمتهایی از این تونلها بر روی علاقهمندان گشوده شد.
در این مستند نیز به وجود تونلی که کاخ صدراعظم آلمان و «پناهگاه پیشوا» را به فرودگاه تمپلهوف متصل میکرده است، اشاره میشود. شبکه تلویزیونی «هیستوری» (تاریخ) اعلام کرده است که برخی فرستندههای تلویزیونی و شبکههای اینترنتی نیز به طور همزمان این مستند را پخش خواهند کرد.
هیتلر و دخترانش در آرژانتین
در کتاب «گرگ خاکستری: فرار آدولف هیتلر» که ۴ سال پیش در بریتانیا منتشر شد، در روایتی مشابه با آنچه در این مستند آمده، ادعا شده بود که هیتلر خودکشی نکرده، بلکه از آلمان گریخته و تا ۱۷ سال بعد نیز زنده بود تا اینکه در سال ۱۹۶۲ در آرژانتین درگذشت.
نویسندگان این کتاب، سایمون دانستن نویسنده، فیلمساز و عکاس حوزه تاریخ نظامی و جرارد ویلیامز خبرنگار باسابقه بیبیسی، اسکای نیوز و رویترز مدعی هستند اسناد و مدارک متقن بسیاری برای این فرضیه در دست دارند. آنها در کتابشان نوشتهاند که اوا براون معشوقه هیتلر که گفته شده فقط یک روز همسرش بود، به اتفاق او از آلمان خارج شده و صاحب دخترانی شده و همراه با آنها در آرژانتین زندگی کرده است. به تخمین این کتاب هیتلر در ۷۳ سالگی مرده است و نه در ۵۵ سالگی.
ویلیامز، یکی از نویسندگان این کتاب گفته که وجود اسناد و مدارکی درباره فرار هیتلر از آلمان چنان قانعکننده است که نمیتوان به آنها بیاعتنایی کرد. به گفته ویلیامز «استالین، آیزنهاور و هوور واقف بودند که هیتلر در سنگر زیرزمینی خود نمرده، ولی سخت میتوان توضیح داد چرا هر سهٔ آنها از این واقعیت غافل شدند و در طول دههها نیز به این واقعیت توجه لازم نشده است.»
یک نویسنده یهودی هم سال گذشته مدعی شد که هیتلر خودکشی نکرده بلکه به آرژانتین گریخته و پس از آن به ماتو گروسو در برزیل رفته است. سیمونه در کتاب «هیتلر در برزیل؛ زندگی و مرگ» نوشته که دوستان هیتلر نقشه گنجی را به او داده و او نیز در پی یافتن این گنج بوده است.
روایت شاهدان آخرین ساعات زندگی هیتلر
صحت این روایتها را خاطرات شاهدان آخرین ساعات زندگی هیتلر زیر سوال میبرند؛ یکی از آنان ارنا فلگل، پرستار هیتلر که ۱۰ سال پیش در ۹۳ سالگی به روزنامهٔ گاردین گفت: «هیتلر در آخرین روزهای زندگیاش موهای خاکستری زیادی داشت که او را ۱۵ تا ۲۰ سال پیرتر نشان میداد. او در آخرین روزهای زندگیاش در خودش غرق بود و به سختی راه میرفت و به دلیل سوءقصدی که در سال ۱۹۴۴ علیه او صورت گرفت، سمت راست بدنش تا حد زیادی ضعیف شده بود.»
فلگل که به یک روزنامهٔ آلمانی گفته بود «نمیخواستم اسرارم را با مرگم دفن کنم»، وداع هیتلر با تیم پزشکیاش در عصر ۲۹ آوریل ۱۹۴۵، یک روز قبل از خودکشی را اینطور روایت کرده است: «هیتلر از اتاقش بیرون آمد، با همه دست داد و کلمات دوستانهٔ کمی را هم بر زبان آورد. تعداد کمی صدای شلیک گلولهٔ هیتلر را شنیدند. بلافاصله دکترهای زیادی در پناهگاه حاضر شدند، من جسد هیتلر را ندیدم؛ چون جسد را به باغ انتقال داده بودند.»
روخوس میش، محافظ هیتلر، که دو سال پیش در سن ۹۶ سالگی در آلمان درگذشت، دربارهٔ ساعات پایانی زندگی رهبر دیکتاتور آلمان نازی به بیبیسی گفته بود: «ناگهان شنیدیم که یک نفر، یکی از همراهان هیتلر را صدا زد و گفت به نظر، آن اتفاق افتاد. آنها صدای تیراندازی شنیده بودند اما من نه. مارتین بورمن، منشی خصوصی هیتلر به همه دستور داد تا آرام بگیرند. همه شروع به زمزمه کردند. من داشتم با تلفن صحبت میکردم و به عمد بلندتر حرف زدم چون میخواستم صدایی بشنوم. دوست نداشتم احساس کنم ما در پناهگاه مرگ بودیم. مارتین بورمن دستور داد تا در اتاق هیتلر باز شود. من هیتلر را دیدم که سرش بر روی میز قرار داشت. اوا براون روی مبل دراز کشیده بود و سرش به طرف هیتلر بود. زانوانش به طرف سینه جمع شده بود. او لباس آبی تیره رنگی با چینهای سفید به تن داشت. هرگز آن صحنه را فراموش نمیکنم. دیدم که آنها هیتلر را پوشاندند و وقتی از کنار من رد شدند، پاهای او از پارچه بیرون زده بود. فردی سر من فریاد زد «عجله کن، آنها دارند رئیس را میسوزانند.» تصمیم گرفتم نروم چون یکی از مسئولان گشتاپو را آنجا دیدم و این فرد نمیبایست در آنجا میبود و برای همین به همکارم گفتم شاید ما را به خاطر اینکه آخرین شاهد ماجرا هستیم، بکشند. روز بعد ماجرا ادامه پیدا کرد. شش فرزند جوزف گوبلز، رهبر جدید آلمان در پناهگاه به قتل رسیدند. این ماگدا، مادرشان بود که آنها را کشت. بلافاصله پس از مرگ هیتلر، همسر گوبلز با فرزندان خود به پناهگاه آمد. او در حال آماده شدن برای کشتن بچههای خود بود. او نمیتوانست چنین کاری را آن بالا انجام دهد و برای همین به پناهگاه آمد، چون آنجا مانع از کار او میشدند. او با هدف کشتن فرزندان خود به پناهگاه هیتلر آمد. فرزندان گوبلز کنار من بودند و همه ما میدانستیم که قرار است چه اتفاقی بیفتد. آشکار بود. دکتر استامپفگر، دکتر هیتلر را دیدم که به شش بچه گوبلز چیزی برای نوشیدن داد. یک نوشیدنی شیرین. دکتر هیتلر کمک کرد تا آنها را بکشند. یک یا دو ساعت بعد، خانم گوبلز در حالی که گریه میکرد از اتاق خارج شد و شروع به ورق بازی کرد.»
ادعایی دیگر: هیتلر معتاد بود
یک ماه پیش نیز کتابی با عنوان «حملۀ همهجانبه» در آلمان، مدعی استفاده ارتش هیتلر از ماده مخدر «کریستال مت» شده و نوشته بود از سال ۱۹۳۷ دارویی متاآمفتامین بنیان با نام تجاری «پرویتین» توسط نازیها تولید و میان نیروهای مسلح توزیع شده است. این دارو به عنوان قرصی که برای مبارزه با استرس و خستگی طراحی شده و در مصرف کننده احساس سرخوشی ایجاد میکند، تبلیغ میشد. در ابتدا ارتش متوجه نبود که پرویتین یک مادۀ مخدر است. سربازها فکر میکردند که مصرف آن مثل خوردن قهوه میماند، اما رهبران نازی به خوبی از ارزش پرویتین به عنوان یک محرک در هنگام نبرد مطلع بودند. پس از آزمایش این قرص در جریان حمله به لهستان، ارتش آلمان پیش از حمله به فرانسه در بهار ۱۹۴۰، ۳۵ میلیون قرص پرویتین سفارش داد. حمله به فرانسه جهان را بهتزده کرد. در عرض چهار روز، تانکهای هیتلر بیش از آنچه که ارتش آلمان در طول چهار سال جنگ جهانی اول توانست پیشروی کند، در فرانسه پیشروی کردند. پرویتین به نازیهای متجاوز کمک میکرد تا بیدار مانده، به پیشروی ادامه دهند و احساس خوبی داشته باشند. به نوشته این کتاب، تئودور مورل، پزشک شخصی هیتلر، او را کاملاً به مواد مخدر وابسته کرده بود و رهبر نازی در زمان خودکشیاش در سال ۱۹۴۵، کاملاً معتاد بود. نورمن اوهلر، نویسنده این کتاب به یادداشتهای مورل دسترسی پیدا کرده که نشان میدهد او در یک بازۀ ۱۳۴۹ روزه، مجموعاً ۸۰۰ تزریق به هیتلر انجام داده است. یکی دیگر از بخشهای جالب کتاب اوهلر، افشای وابستگی روزافزون هیتلر به «یوکودال» است. یوکودال یک مادۀ مخدر ضد درد است که تاثیر آن دو برابر مرفین معمولی است. او افشا کرده است که اولین بار پیش از ملاقات با موسولینی در سال ۱۹۴۳ از این ماده به هیتلر داده شد. در آن زمان ایتالیا احتمال خارج شدن از اتحاد با آلمان نازی را سبک و سنگین میکرد. اما پس از دو بار تزریق یوکودال، چنان حس خوبی به رهبر نازیها دست داد که توانست موسولینی را متقاعد به متحد ماندن با آلمان کند.
بر اساس اسنادی که دستگاه اطلاعاتی آمریکا سال گذشته منتشر کرد، ادعا شده بود پیشوای آلمان نازی نه تنها به کوکائین، بلکه به آنچه امروز به «آیس» (شیشه) مشهور است هم اعتیاد داشته است.
منبع: تاریخ ایرانی
بهتر نبود اسم مستند رو هم به انگلیسی مینوشتید؟ تا برای جستجو راحت باشیم. متاسفانه خیلی از مقالات ارایه شده این موارد را لحاظ نمیکنند.
نظرات بسته است