در صدر اسلام، هنگامی که پیامبر این آئین جدید، در حال بیعت گرفتن از اقوام مختلف ساکن در شهرهای شبه جزیره عربستان، به ویژه در دو شهر مکه و مدینه بود. بزرگ ترین قوم یهودی ساکن در آن مناطق، « قوم بنی حزیمه » نیز در میان شان بود؛ که به هیچوجه برای این درخواست پیامبر اسلام بهائی قائل نمی شدند و آن را نپذیرفتند؛ حتی در مقابل محمد و جنگاوران وی ایستادگی هم نمودند . از آن زمان تا کنون، کینه و دشمنی مسلمان ها از هر فرقه و مذهبی، به خصوص مذهب شیعه دوازده امامی، نسبت به کلیمیان سراسر گیتی در دل شان باقی مانده است؛ و به هر شکلی که توانسته اند با ایشان به دشمنی غیر منطقی پرداخته و می پردازند!
به مرور زمان، و با بیشتر آگاه شدن مسلمان ها به اوضاع شرایط موجود در پیرامون خودشان، و با پیشرفت کردن انتشار خبرها در سراسر جهان، جامعه مسلمانان نیز بر این امر واقف گشتند؛ همانگونه که پیروان سایر ادیان، و مذاهب زیر مجموعه ایشان، کاری به مسلمان ها نداشته و ندارند. بلکه جهت به وجود آمدن دوستی و مودت میان خودشان با مسلمین دنیا کوشا هم بوده و می باشند. دیدگاه شان نسبت به ادیان پیش از ظهور اسلام، مخصوصا یهودیان را تغییر بدهند. تا جائی که کار دوستی متقابل شان به شرایطی رسید؛ که برخی از افرادشان از هر دو دیانت( یهودی و مسلمان) با یکدیگر پیوند ازدواج و همسری نیز می بستند!
در میان آنها، کینه برخی از شیعیان « کاتولیک تر از پاپ » دین اسلام، نسبت به پیروان دین موسی همچنان تازه مانده است؛ که در هر فرصتی می کوشند؛ تا با آنها به دشمنی بسیار جدی و مبارزات غیر ضروری بر خیزند. تا در این رابطه بتوانند، برتری نداشته خویش نسبت به آنان را اثبات کنند!
اما، از آنجائی که در جریان جنگ دوم جهانی، لطمات جبران ناپذیری به پیروان دین یهود وارد آمده بود؛ آنها(یهودیان) ترجیح دادند، که جهت حمایت از همدیگر، بیشتر به یکدیگر نزدیک باشند و در کنار هم زندگی بکنند. در این رابطه رهبران این آئین به ابتکار جالبی دست زدند؛ و در سایه آن توانستند، با همان مسلمان های غیر دوست با خودشان، اما بسیار پول پرست و زیاده طلب، به معامله جانانه ای بپردازند. تا در اثر به انجام رسیدن آن شگرد هوشمندانه، بتوانند برای خودشان سرزمین کوچک اما مطمئنی را به وجود بی آورند!
آنها با تدبیری که اندیشیده بودند؛ به اراضی گسترده واقع در دامنه و پیرامون « کوه صهیون » مهاجرت نمودند؛ و با ثروت زیادی که به همراه داشتند؛ به خریدن خانه های مسلمان های مستقر در آن محل، البته با بهای چند برابر از نرخ اصلی آن خانه ها پرداختند. به طوری که ساکنان مقیم در آن ناحیه، چنان دچار حرص و آز و زیاده طلبی غیر متعارفی گشتند؛ که مصمم شدند، تا هر دو سه خانوار در یک جا ساکن بشوند. تا با فروش خانه های خالی خود به کلیمیان مهاجر، به ثروت بیشتری دسترسی داشته باشند!
آرام آرام، خیل یهودیان مهاجر به درون منطقه مسلمان نشین در کشور لبنان کنونی افزایش یافت؛ و ایشان با خریدن زمین های بایر و خانه های مسلمان های ساکن در آن دیار(اراضی فلسطینی های مسلمان)، بر جمعیت خویش نیز افزودند!
پس از خاتمه جنگ دوم جهانی، و تشکیل شدن « سازمان ملل متحد » ، مهم ترین کاری که یهودیان ساکن در اراضی مسلمان های فلسطینی، در آن زمان انجام دادند این بود؛ که به عنوان یک سرزمین مستقل از سازمان ملل درخواست به رسمیت شناختن کشور کوچک یهودی نشین اسرائیل را نمودند. با به تصویب رسیدن این درخواست توسط اعضای سازمان ملل متحد، کشور نوبنیاد اسرائیل با جمعیت تقریبی یک میلیون تن در آن موقع به وجود آمد؛ و از حدود سال ۱۹۴۵ میلادی تا کنون، همه دولت هائی که در این سرزمین با مدیریت جمهوری، به وجود آمده اند. تلاش کرده و می کنند، که روابط سیاسی – اقتصادی و فرهنگی و….. مناسبی با سایر ملل دنیا داشته باشند!
اما چندی بعد، موقعی که فلسطینیان، که نسبتا انتظار به وقوع پیوستن چنین امری( اعلام استقلال کشوری یهودی نشین به نام اسرائیل ) در کنار خودشان را نداشتند. شروع کردند به دشمنی آشکار با ایشان، و آغاز نمودن جنگی فرسایشی و مخرب و طولانی با ساکنان و دولتمردان اسرائیل. ظاهرا فراموش کرده بودند؛ که خودشان با فروختن خانه ها و زمین های خویش به بهای چند برابر قیمت اصلی آنها به یهودیان مهاجر، عاملان اصلی چنین رویداد مهمی در عرصه بین المللی شده بودند !
کم کم ملت این سرزمین کوچک، در عرصه های مختلف علمی و اقتصادی و فرهنگی به پیشرفت های مهمی نائل گشتند؛ که موجب زیادتر توسعه یافتن روابط ایشان با سایر ملل دنیا شد. که همین امر نیز، جهت تفوق آنان بر همسایگان خودشان، به ویژه بر فلسطینی های ساکن در لبنان گردید. در همین شرایط بود؛ که حاکمان برخی از ممالک قدرتمند غربی درون « قاره ی سبز = اروپای غربی و شمال غربی » این بخش از جهان، و تعداد زیادی از ساکنان قاره آسیا، حتی حکومت و دولت کشور بزرگ همچون ایالات متحده آمریکا نیز با اسرائیلی ها پیمان مودت و دوستی و روابطه دیپلماتیک میان خودشان و اسرائیل را برقرار نمودند!
در میان کشورهای مسلمان نشین، ایران و مصر از نخستین ممالکی بوده اند؛ که با اسرائیل روابط دوستانه داشتند. سپس بقیه سرزمین های دنیا، غیر از ساکنان ممالک عربی به خصوص شیخ نشین های کوچک در منطقه خاوره میان، که بیشترشان درون حوزه ی خلیج پارس و دریای عمان مستقر می باشند؛ سرزمین اسرائیل را به رسمیت شناختند و با آن به توافق رسیدند!
در سال جاری میلادی اما، از سوی رئیس جمهوری کنونی ایالات متحده آمریکا، که کشور اش با اکثریت ممالک گیتی رابطه دوستانه و دیپلماتیک دارد. بر آن شد، تا پیش از به پایان رسیدن دوره ریاست جمهوری اش در آمریکا، در کنار کارهای بزرگ دیگری که به انجام رسانده است. به ترمیم اوضاع میان اسرائیل با ممالک نامبرده بپردازد. در این رابطه شیخ نشین امارات متحده عربی، نخستین پیشگام در این مورد بود. سپس تعداد دیگری از سرزمین های کوچک و بزرگ عرب مسلمان نشین نیز به این امر پرداختند؛ ولی بزرگ ترین و قوی ترین و ثروتمندترین شیخ نشین جهان، عربستان سعودی که مدتها پیش به گونه غیر علنی، دارای روابط دوستانه پنهانی با اسرائیل شده بود. زیر بار نمی رفت که این امر را به آشکارا نیز بپذیرد و به آن تن بدهد!
با گستاخی های دشمنانه زورمداران حاکم بر ایران کنونی، و بیم حملات احتمالی سران قدرت پرست و سودجوی رژیم آخوندی به این ممالک( که به دلیل شیعه بودن شان روابط خصمانه دیرینه با اهل تسنن داشته و دارند؛ و در کنار آن دشمنی هزار و چهارصد ساله شان نسبت به قوم یهود، به ویژه ساکنان کشور اسرائیل، که خطر باالقوه ای برای گروه حزب الله، نوکران تروریست شان در لبنان به شمار می آید. بارها و بارها نیز به تهدید علیه ایشان پرداخته اند. رهبران ممالک عرب نشین مسلمان در منطقه، ترجیح می دهند که به اتفاق اسرائیل موقعیتی را در اطراف ایران آخوندزده به وجود بی آورند؛ که در شرایط استثنائی بتوانند. از یاری های تسلیحاتی خودشان، به زیان جمهوری منفور اسلامی برخیزند؛ و جهت دست یافتن به این آرمان تدافعی علیه دشمن مشترک شان، به هیچوجه مقوله دین را، مبنای و محور پیروزی خویش بر دشمنان بشریت قرار ندهند!
«آن را که حساب پاک است
از محاسبه چه باک است؟ »!
محترم مومنی