دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
مسائل اساسي بين فلسطين و اسرائيل داراي اصولي هستند كه هر اختلافي بين دو كشور ديگر جهان نيز از آن پيروي مي كند. هر توافق صلحي بين هر دو كشوري بايد علاوه بر انتظارات و توافقات دو طرف بر اساس موازين بين الملي و حقوق بين المل باشد. آن حتي به قرارداد دو كشور نيز محدود نيست و در هر قرارداد حقوقي بين دو يا چند نفر تنها بر اساس توافقات معتبر نيست و نبايد قوانين حقوقي آن حوزه هاي توافق را نفي كند. آيا هيچ كارخانه داري مي تواند بر اساس قرارداد با كارگران، دستمزدشان را كمتر از ميزاني تعيين كند كه قوانين كار در جهان و در آن كشور را نقض كند؟ مسلماً خير و آن قرارداد نه تنها ارزشي حقوقي ندارد كه سندي مي شود براي استثمار كارگران بدست كارخانه دار. در تمامي عرصه هاي حقوقي در جهان اين الگوي مصوب و قانوني وجود دارد. در زمينه حقوق بين الملل نيز چنين است و براي روند صلح و آشتي ميان كشورها و دولت ها ضوابطي قانوني و مصوب است كه هيچ توافقنامه اي حق ندارد، از آن عدول كند. اما اسرائيل مي خواهد به توافقي با فلسطينيان دست يابد كه تك تك قوانين بين المللي را نقض مي كند: 1- حق بازگشت آوارگان اصلي قانوني است كه سازمان ملل تصويب كرده است و نه درخواست فلسطين كه پيرامونش بخواهد بحث كند يا انعطاف نشان دهد. هر گونه توافق بين طرفين نمي تواند اين قوانين حقوقي بين المللي در مورد آوارگان و حق بازگشت تان را ناديده بگيرد. 2- دادن غرامت به كساني كه از خانه و سرزمين شان آواره شده اند، بر اساس قوانين مصوب سازمان ملل است و نه درخواست فلسطينيان و محمود عباس. حتي اگر دولتمرداني از فلسطين آن را ناديده بگيرند، و بدون لحاظ آن با اسرائيل پيمان صلح ببندند، يعني آنان نيز علاوه بر اسرائيل قوانين بين المللي را نقض كرده اند. و آن همان گونه بي اعتبار است كه قراردادهاي كارخانه داران با كارگران، خارج از ضوابط كار در يك كشور. 3- اشغال سرزمين ديگران و انتقال و اسكان ديگران از مناطق ديگر به آنجا غيرقانوني است. اسرائيل هر روزه يهودياني را كه در سراسر دنيا خانه و سرزمين دارند، با تبليغات به سرزمين هاي اشغالي كرانه باختري مي آورد و ساكن مي سازد و مدعي است كه ديگر نمي توان آنان را جابجا كرد و هر جايي نيز كه ساكن شدند، بايد جزو خاك كشور اسرائيل شناخته شود! 4- حق حاكميت دولت ها بر سرزمين هاي يك كشور در زمره حقوق بين الملل است و اسرائيل حق ندارد، پيرامون مرز دو كشور ديگر، يعني اردن و فلسطين نظر دهد، چه رسد كه به هر دليلي ديگر، آنجا را اشغال كند. اسرائيل مي گويد كه سربازان اردني را براي تأمين امنيت در مرزهاي شرقي فلسطين قبول ندارد! اسرائيل با اردن در مناطق ديگر مرز مشترك دارد و چگونه ناگزير است كه در آن مرزها اردن را به رسميت بشناسد، در ديگر نقاط نيز همين است. عجيب تر اين كه مدعي است كه حتي آمريكا را براي تأمين امنيت آن مرزها قبول ندارد؟! چطور اسرائيل براي جنگي نيابتي با ايران، آمريكا را قبول دارد و مدام تحريك مي كند، اما براي تأمين امنيت مرزهاي كشوري كه حتي ارتش ندارد، اسرائيل آمريكا را قبول ندارد؟ چون حالا صرف ندارد. اسرائيل و به خصوص تندروهاي اسرائيلي اصلاً چه چيز را قبول دارند؟ نه آمريكا، نه فلسطين، نه ناتو، نه قطعنامه هاي سازمان ملل و نه حتي قوانين بين المللي!!! كشوري تا اين حد ياغي در دنيا سراغ داريد كه به هيچ اصولي پايبند نباشد؟! بعد سران اش تعجب مي كنند كه چرا در نظرسنجي هاي جهاني اسرائيل تا اين حد منفور مردم و افكار عمومي جهاني است و اسناد بيشتري از هولوكاست منتشر مي كنند! عدم محبوبيت اسرائيل به سبب رفتارهاي ياغي مأبانه امروز مقامات اسرائيل و به خصوص تندروهاي شان است و گرنه هر كسي كه دوزار سواد تاريخي داشته باشد خوب مي داند كه فاجعه هولوكاست يك نسل كشي و جنايت عليه بشريت بوده است و حتي بسياري از بازماندگان خانواده هاي يهودي آن دوران هنوز زنده اند و سندي زنده، اما آن دليلي نمي شود كه امروز دولتمردان اسرائيل حقوق ساير ملت ها را پايمال سازند. اسرائيل حتي نظرات سابق اش را نيز خودش قبول ندارد و هر روز شرطي جديد مي گذارد. يك روز مي گويد، فلسطين را با مرزهاي 1967 قبول دارد، يك روز مي گويد نه آن مرزها را به رسميت نمي شناسد. چندي پيش مي گفت، فلسطين را ترك مي كند، اما آن نبايد داراي ارتش باشد. حالا مي گويد كه همان را قبول ندارد و حتي ناتو و آمريكا را هم براي تأمين امنيت مرز اردن با فلسطين قبول ندارد! پس تك تك كشورهاي جهان اگر با هم اختلاف ارضي دارند، بايد يك كسب تكليف از اسرائيل بكنند كه آيا او قبول دارد يا نه و سپس به قوانين بين المللي رجوع كنند و شايد اسرائيل طي ادعاي جديد بخواهد مناطق مورد اختلاف ديگران را نيز اشغال كند، همان گونه كه مناطق مرزي بين سوريه با لبنان را اشغال كرده چون آنان درباره آن با هم اختلاف دارند!!
فلسطينيان و محمود عباس مي توانند پيرامون موضوعاتي انعطاف نشان دهند كه ناقض قوانين بين المللي نباشد؛ مثلاً براي ترك سرزمين هاي اشغالي يك بازه زماني مشخص كند يا براي تحويل شهرك هاي اسرائيلي مدت زماني تعيين كند كه امكان جابجايي براي دولت اسرائيل وجود داشته باشد، ولي نمي توانند از اساس حقي را كه قوانين بين المللي به رسميت مي شناسند، نقض كنند. دادن غرامت به كساني طي جنگ اعراب و اسرائيل آواره شده اند، يك حق قانوني است. يهوديان زيادي نيز در كشورهاي عربي مجبور به ترك سرزمين شان شدند؟ بسيار خوب؛ بايد آنان نيز از كشورهايي كه آنان را آواره كرده اند، غرامت بگيرند و آن به راحتي طي يك توافق اعراب با اسرائيل شدني است. چون ما يك طرفه به محكمه نمي رويم و حقوق هر انساني را جداي از مليت، دين و مذهب يا اعتقاداتش محترم مي شماريم و قواني بين المللي شامل همگلان مي شود، از جمله ما. مهمتر از آن، نظرسنجي و رجوع به آراي اسرائيليان براي همه پرسي براي مقامات اسرائيل مي تواند يك مبنا براي افكارسنجي باشد، ولي از نظر حقوقي فاقد ارزش است. چون بر اساس قوانين بين الملل هر كشوري و مردم هر كشوري خواسته ها و آراي شان براي مناطق همان كشور داراي ارزش است و نه كشور ديگر. الان اگر در هند همه پرسي برگزار شود كه قبول داريد پاكستان دوباره جزو كشور هند شود، آن ارزش حقوقي دارد؟ پرواضح است كه نه، چون امروز از نظر قوانين بين المللي پاكستان كشور ديگري است كه نظر و آراي مردم هند درباره آنان از منظر حقوقي فاقد ارزش قانوني است؛ همان گونه كه با مصوبه سازمان ملل، اينك كشور فلسطين به پايتختي قدس شرقي و در مرزهاي پيش از 1967 كشوري ديگر است. قدس شاه كليد هر توافق صلحي بين نه تنها فلسطينيان و اسرائيليان كه بين اعراب و اسرائيل است و اگر بين دو طرف تقسيم نشود، يعني جنگ هاي مذهبي ادامه مي يابد. يا شايد لازم باشد، به طرز ديگري موضوع را توضيح دهم: اگر يك، دوبهمزن رندي بخواهد آتش درگيري ها را طوري در منطقه روشن نگه دارد كه هر صلحي عملي را ناكام بگذارد، بايد توافق بين اعراب و اسرائيل را طوري تنظيم كند كه قدس تنها به يك طرف تعلق داشته باشد.
چارچوب مذاكرات نيز همان است كه در قرارداد اسلو آمده و در آخرين توافق اسرائيل و فلسطينيان رها شده از همانجا تداوم يابد. محمود عباس و اولمرت به چارچوبي براي توافق صلح دست يافته بودند كه اصلاً شامل اين شروط جديد نتانياهو نبود! به محض اين كه تندروهاي دست راستي اسرائيل تشكيل دولت دادند، موضوع به رسميت شناختن اسرائيل به عنوان كشوري يهودي را مطرح كردند. مگر قرار است كه توافق صلح تنها در كاغذ بماند و درگيري هاي اسرائيل و اعراب و مسلمانان عملاً ادامه يابد؟ چون مسأله فلسطين و اعراب با اسرائيل تنها با دوري از انگيزه هاي قومي و ديني تحقق عملي مي يابد و نه با تشديد آن. تمام كوشش ما در صلح اعراب و فلسطين اين است كه مانع از تشديد اين مرزهاي قومي و ديني شويم تا مهمتر از از قرداد صلح، مردمان اين منطقه جداي از نقطه نظرات قومي، ديني و غيره در كنار هم به شكلي مسالمت آميز زندگي كنند. اما تندروهاي اسرائيلي نه تنها مي خواهند آن را تشديد كنند، كه حتي توقع دارند كه فلسطينيان و اعراب نيز آن را به رسميت بشناسند! نتانياهو برود و با دقت كشوري كه چند دهه پيش در سازمان ملل تصويب كرده بخواند تا دريابد كه آن كشوري سكولار به نام اسرائيل است و نه كشوري با تمايلات شديد ديني و قومي تحت عنوان يهودي. بي تعارف همگان نيز خوب مي دانيم كه تندروهاي اسرائيل چرا بر پذيرش كشور اسرائيل به عنوان كشوري يهودي تأكيد دارند: آنان مي خواهند حق بازگشت آوارگان فلسطيني را در اسرائيل نقض كنند.
زمان خود را به كوچه علي چپ زدن تمام شده است. قضيه براي افكار عمومي جهان كاملاً روشن است، همان گونه كه اينك براي دولتمردان آمريكا و اروپا روشن شده است و دست اسرائيل پس از هفت دهه لو رفته است: تندروها و دست راستي هاي اسرائيل كه امروز دست برتر را در اسرائيل دارند، به صلح عقيده ندارند و تنها بهانه جويي براي تداوم اشغال مي كنند و دليل تقويت اسلامگرايان و تروريست هاي اسلامي توسط موساد در خاورميانه نيز همين است تا گناه عدم تمايل به صلح توسط اسرائيل را به گردن فلسطينيان بياندازند. خوشبختانه با شطرنج حساب شده ما اينك دست اسرائيل براي همگان لو رفته است. مقامات آمريكا كه اينك از دست روسيه عصباني هستند كه چرا تمام قطعنامه هاي سوريه را وتو مي كند، بايد توجه كنند كه روسيه تازه 3 سال است كه قطعنامه هاي سوريه را يك طرفه وتو مي كند كه مقامات آمريكا و اروپا از كوره در رفته اند، اما ملت فلسطين بيش از 60 سال است كه مي بيند همواره و كاملاً يك طرفه آمريكا تمامي قطعنامه هاي سازمان ملل عليه اسرائيل را كه عمدتاً پيرامون نقض حقوق بشر و تبعيض نسبت به فلسطينيان و اعراب سرزمين هاي اشغالي است و توسط نهادهاي حقوق بشري بين المللي و سازمان ملل ارائه مي شود، وتو مي كند، بعد استراتژيست هاي آمريكايي تعجب مي كنند كه آمريكا با وجود اين همه هزينه در خاورميانه چرا تا اين حد منفور است؟ مقامات آمريكا همان گونه كه از روسيه انتظار دارند تا به متحدش اسد فشار بياورد تا خواسته هاي طرف مقابل را بپذيرد، ما نيز از آمريكا انتظار داريم تا به اسرائيل فشار آورد تا به توافقي با فلسطينيان دست يابد. اگر توافق جامع نشد، توافقي ولو محدود، اما عملي.