مذاکرات فنی، مذاکرات غیر فنی!!

0
136

به کار بردن واژه مذاکره که در اصل یک کلمه عربی است، در بده بستان های کلامی روزانه، میان بسیاری از ما رواج زیادی دارد. تفاوت میان واژه پارسی ” گفتگو ” با کلمه عربی ” مذاکره ” در معنای لغوی این دو است. گفتگو کردن در باره هر موضوعی می تواند انجام بشود؛ فرقی نمی کند که موضوع مورد نظر، مهم یا بدون اهمیت باشد. همینکه دو یا چند نفر با یکدیگر پیرامون مسائل گوناگون سخن بگویند؛ میان آنها گفتگوهائی ردّ و بدل شده است. اما کلمه ” مذاکره ” زمانی مورد استفاده قرار می گیرد؛ که موضوع خاصی قبلا مورد گفتگوی طرفین مذاکره قرار گرفته شده باشد؛ بعد در جلسه مربوط به ” مذاکره ” به برخی از نکات مهم آن موضوع مورد بحث اشاره بیشتری بشود؛ و به یادآوری نکات برجسته موضوع مربوطه بپردازند؛ و جهت به دست آوردن نتیجه ای که بر روی آن تأکید داشته اند؛ در یک یا چند نشست خاص، مذاکراتی میان شرکت کنندگان در آن جلسه مطرح بشوند.

به همین دلیل دستوری(گرامری) ، بایست که در هنگام به کار گرفتن این دو واژه، دقت لازم برای خارج نشدن از اصل مفهومی آنها را مورد نظر قرار داد. اگر چه متأسفانه بسیاری از ما هیچ توجهی به این گونه از مسائل زبانی نداریم؛ ولی خیلی از پارسی زبانان با سواد هم هستند؛ که خوب به این موارد توجه می کنند. البته با سوادانی را هم می شناسیم، که هیچگونه توجهی به این موارد زبان مادری شان ندارند؛ چه رسد به دقت نمودن در به کار گیری واژه ها، در معنای اصلی آنها و دوری گزیدن از بیان کردن آنچه که به درستی نمی دانند و نمی شناسند!

سالهای زیادی می گذرند که کلمه مذاکره نسبت به گذشته کاربرد بیشتری یافته است؛ به ویژه از زمان تشکیل شدن نشست های مربوط به فعالیت های اتمی رژیم آخوندی، این کلمه هم توسط اشخاص خاص، و هم به وسیله افراد عامی در جوامع مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. بخصوص اعضای شرکت کننده در جلسات ” مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ” در طول این چند سالی که از شروع آن می گذرد؛ به خاطر تأکید امر مذاکره در باب به نتیجه رساندن نهائی این نشست های بین المللی، اشارات خاصی را به آن داشته اند.

بدیهی است که این موضوع، بیشتر از سوی دست اندرکاران برگزاری جلسات مربوط به مذاکرات اتمی گروه 1+5 با نمایندگان حکومت اسلامی، همچنین از طرف خبرگزاری های سراسر جهان، که گزارش مربوط به جلسات را به دیگران گزارش می دهند نیز به کار گرفته شود. اما از آنجائی که گاهی اشخاص شرکت کننده در این جلسات، مسائلی دوپهلو را مطرح کرده و به آن می پردازند؛ در چنین شرایطی نه فقط این کلمه ، بلکه واژه های دیگر نیز می توانند مورد سوء استفاده قرار گرفته، و فرد یا گروهی که به این کار دست زده اند، مراد و مقصود خاصی را در نظر داشته باشند؛ که بیان آشکار آن به ایشان لطمه بزند. در این صورت واژه مربوطه را چنان مورد استفاده قرار می دهند؛ که ظاهرش متقاعد کننده و باطن آن سؤآل برانگیز به نظر برسند!

از جمله کسانی که اخیرا به همین نحو از این کلمه استفاده نموده، عباس عراقچی معاون وزارت امور خارجه رژیم است؛ که گفته: ” مذاکرات کارشناسان فنی ایران و شش قدرت جهان در ژنو از سر گرفته می شوند؛ وی همچنین پس از گزارش روزنامه وال استریت جورنال از بروکسل، و انتشار یافتن این خبر که قدرتهای جهانی نسبت به اعمال تحریمهای ایران کوتاه نخواهند آمد. و نیز انتشار یافتن این نکته از سوی وال استریت جورنال، که مقامات بریتانیا و ایالات متحده آمریکا و خانم کاترین اشتون مسؤل سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفته اند؛ هنوز آمادگی برای کاهش تحریمها بر اساس توافقنامه ماه قبل به وجود نیامده است؛ عباس عراقچی در بروکسل به خبرنگاران گفته : ” کسانی در کنگره آمریکا هستند؛ که قصد دارند با اقدامات خود( کنایه از تحریم اخیر دوازده شرکتی است، که با جمهوری اسلامی، برای رساندن وسایل مورد نیاز ایشان جهت ادامه فعالیت های اتمی آنها) معامله می کنند) توافق ژنو را از بین ببرند؛ و اینکه دولت آمریکا باید با این تلاشها مقابله بکند قابل درک است. اما این را نباید به قیمت زیر سؤآل بردن توافق، و تخریب زمینه های مذاکره انجام داد. ” !

” مذاکرات کارشناسان فنی ایران و شش قدرت جهانی در ژنو از سر گرفته می شوند. ” این جمله را عباس عراقچی در بروکسل به خبرنگاران گفته است. اشاره ایشان به کارشناسان فنی ایران، به کدامیک از اعضای مذاکره کننده جمهوری اسلامی است؟ خودش را کارشناس فنی می داند و یا محمدجواد ظریف رئیس اش را؟ سران بی خرد جمهوری پلید اسلامی، آمدند زیر ابرویش را بردارند، چشم اش را هم کور نمودند!

نزد خود پنداشته بودند، با گماردن ظریف در مقام مذاکره کننده ارشد جمهوری اسلامی در این نشستها، نه تنها همه کارها به نفع خودشان فیصله خواهند یافت؛ بلکه کشورهای مخالف فعالیت های اتمی آنها، به خاطر عملکردهای هوشمندانه محمدجواد ظریف، وادار می شوند که در کمال کرنش، از مداخله های خودشان در این رابطه، از دولت و حکومت اسلامی در ایران پوزش بخواهند؛ و خودشان را مغلوب این ستیزه های چندین ساله بدانند!

تمام موارد و مسائلی که طی اینهمه سال، در ارتباط با فعالیت های هسته ای رژیم آخوندی مطرح شده و مورد بررسی قرار گرفته اند؛ جز بازی های سیاسی میان دو یا چند رقیب اصلی مسابقه قدرتمندی در همه دنیا نیست. آنها در پی به دست آوردن مقام بالاترین بودن در جهان هستند؛ و با به کار گرفتن مهره های ناچیزی مانند کشورهای کوچک و بزرگ، در این سو و آن سوی صفحه شطرنج زمانه نشسته اند؛ و با جا به جا کردن مهره ها و به وجود آوردن اعتشاشات مصنوعی در میان کشورهای جهان، به دنبال سروری خویش بر بقیه ساکنان این گیتی پهناور می باشند. فقط بلاهت پیشگانی همچون دولتمردان رژیم آخوندی، می توانند حقیقت تلخ مهره بودن خودشان را درک نکنند؛ و همچنان به بیشتر عقب راندن سرزمین ما و مردم آن بکوشند !

خزان 2572 آریائی هلند

محترم مومنی روحی

 

مقاله قبلیمرگ مرموز قهرمان قديمي كشتي در ويلاي چالوس
مقاله بعدیتصویب قطعنامه حقوق بشری سازمان ملل علیه ایران
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.