مختصری از تاریخچه علل و عوامل ظهور داعش !

0
190

سوابق موجودیت هر پدیده ای در چرخه هستی، از هر منشأ و مبدأ که سربگیرد؛ و در هر موضوع و موردی که باشد؛ در یکی از زیر مجموعه های تاریخ پیدایش آفرینش، و عملکردهای آدم های مختلف در سراسر عمر این روزگار است. ولی نباید فراموش کرد، که وقتی از پیدایش آفرینش هستی سخن می گوئیم؛ مراد فقط مربوط به ایده های آفریدگار در خلقت سیستم همه جهان نمی باشد. بلکه موجودات آفریده شده در این عالم هم، با چگونگی زیست خویش در محیطی که به دنیا می آیند و رشد می کنند؛ به طرق گوناگون تأثیرات به سزائی در تغییر و تحولات موارد جزئی دنیا دارند. چون موارد کلی هستی، همان چارچوبی است که زمین و زمان و آنچه که در همه کهکشانها وجود دارند؛ را ایده های یک انرژی بسیار قوی، که هستی را شکل بخشیده و پرورده است به وجود آورده؛ اما جزئیات آن را، موجوداتی که در این چرخه حیات فیزیکی دارند متغیر و متحول می نمایند!

تاریخ قصه نیست، چون برای بیان قصه ها نیاز به داستان سرائی هائی است، که بسیاری شان کوچکترین ریشه ای در حقیقت ندارند. اما تاریخ برخاسته شده و شکل گرفته از رویدادها و واقعیاتی است؛ که توسط همه موجودات هستی به وجود می آیند و شکل می گیرند( توجه: میان حقیقت و واقعیت تفاوت های بسیاری است؛ ملموس ترین آن درک این مورد است که حقیقت همیشه وجود دارد؛ اما واقعیت ها را ما و سایر آفریده های دنیا به وجود می آوریم. به طور مثال داشتن چهار فصل سال یک حقیقت محض در سیستم گردش کره زمین به دور ستاره خورشید است. اما چگونگی میزان حرارت و سایر نمودارهای موجود در هر فصلی، به واقع شدن مواردی از کنش های ساکنان این سیاره خاکی مربوط می شوند؛ که با ندانم کاری ها و افراط و تفریط هائی که در نوع برخوردشان با طبیعت وجود دارد؛ و نیز چگونگی استفاده هائی که از مواهب آن به عمل می آورند؛ بدتر یا خوب تر شدن هر فصلی به لحاظ آب و هوا، و سرما و گرما، خشک یا رطوبتی شدن آن هستند؛ که موجب پدید آمدن تغییرات فیزیکی یک فصل، و کیفیت های مربوط به آن می شوند. اما واقعیت، هیچگاه وجود ندارد؛ و با روی دادن امری توسط موجودات زنده تحقق می یابد؛ در حالی که حقیقت به خودی خود همیشه وجود دارد؛ ولی واقعیت با انجام شدن یک کار فردی یا گروهی به وجود می آمده و واقعیت می یابد.) تاریخ هم چون از شکل گیری عواملی که به وسیله آدمها و عملکردهای ایشان به وقوع پیوسته است؛ باید بدون هیچگونه تحریف و اضافه نمودن شاخه و برگهای غیرواقعی به آن، در نهایت راستی و صداقت برای دیگران بیان گردد!

     از واقعیت هائی که متأسفانه در چندین ماه اخیر، توسط مردم به وجود آمده؛ و موجب به خطر افتادن امنیت کشورهای سوریه و عراق و همسایگان آنها گردیده؛ شکل گیری گروه وحشی دولت خلافت اسلامی داعش است. بسیاری از مردم گیتی، خیلی از رویدادها را سرسری می گیرند؛ و فقط به صورت مسأله توجه می کنند. اما عده ای نیز هستند، که نمی توانند به سادگی از تئوری های دیگران، در باره پیدایش این گروه را بپذیرند؛ و به دنبال تاریخچه آن می گردند. آلیستر کروک جامعه شناس و مورخ غربی، در پاسخ به پرسشی بدین مضمون: ” چه کسانی داعش را به وجود آوردند و هدف اصلی اینها چیست؟ ” تعریف و پاسخ مبسوطی دارد؛ که در این مختصر، به نگارش سرفصل های مهم آن اکتفا می کنم!

هدف اصلی داعش، تبدیل نمودن خاندان سعودی ها، به حاکمان اصلی دنیای عرب است. آلیستر کروک در تحلیلی جامع، ریشه های به وجود آمدن این گروه و ایدئولوژی بنیانگزاران آن، به تشریح اهداف گروه تروریستی داعش، از دست زدن به چنین اقدامات جنون آمیز در سوریه و عراق پرداخته است!

گروه داعش در حقیقت یک بمب ساعتی است؛ که در بطن خاورمیانه قرار گرفته، اما قدرت تخریبی آن، بیشتر از آن چیزی است که درک شده باشد. انفجار واقعی بمب ساعتی داعش، در سر بریدن ها، قتل عامها، تصرف شهرها و روستاها، و سخت گیرانه ترین قوانین قضائی نیست. قدرت اصلی آنها، بیشتر از زرادخانه این گروه، و صدها میلیون دلار سرمایه آن است. پتانسیل تخریبی واقعی داعش در جائی دیگر نهفته است؛ این پتانسیل، در انفجار درونی عربستان سعودی به عنوان سنگ بنای خاورمیانه مدرن قرار دارد. کروک می گوید: ” ما باید درک کنیم، که غرب واقعا نمی تواند کاری انجام بدهد؛ فقط باید بنشیند وتماشا کند.”!

فؤآد ابراهیم، کارشناس برجسته عربستانی می گوید: ” پتانسیل تخریبگر واقعی این گروه، در استفاده عمدی آنها از ادبیات عبدالوهاب، بنیانگزار وهابیت در قرن شانزدهم همراه با ابن سعود است؛ که اقدام به اجرای پروژه عربستان سعودی کردند. ابوعمر ابوبکر البغدادی، نخستین امیرالمؤمنین گروه داعش، به عنوان مثال در سال 2006 میلادی، اصول این دولت مربوط به این گروه را بیان کرده است. این ادبیات دقیقا مطابق ادبیات عبدالوهاب است؛ جای تعجبی نیست که این نوشته ها و تفسیرهای وهابی، به طور گسترده در مناطقی که در اختیار داعش داعش است به طور گسترده توزیع شده؛ و برای آموزش آنها کلاس درس نیز برگزار شده است!

البغدادی خاطرنشان می سازد: ” نسلی از جوانان(مراد وی افراد گروه داعش است)، بر پایه دکترین ” ولاء و براء ” تعلیم دیده اند. ” سنت فراموش شده ” ولاء و براء ” چیست؟ آیا در دکترین عبدالوهاب، اعتقاد به یک خدای واحد، که تنها شایسته پرستش شدن است؛ برای مسلمان شدن یک زن یا یک مرد کافی است؟ بر این اساس این زن یا مرد یک مؤمن واقعی نیست؛ مگر آنکه از هر عامل پرستشی جز خدا دوری کنند!

از نخستین روزهای شکل گیری انقلاب سیاه اسلامی، بخشی از کارمندان وزارت آموزش و پرورش کشورمان، که به نام ” امور تربیتی ” ضمن جاسوسی کردن و تفتیش عقاید کادر مدارس به مراکز آموزشی می رفتند؛ مسؤلیت آموختن دروس دینی دانش آموزان را هم به عهده داشتند. یکی از شگردهای متداول آنها، زدن انگ ” وهابی ” بودن به مخالفان جمهوری اسلامی بود. البته با به وجود آمدن حکومت خبیث اسلامی در میهن ما، وهابی های عربستان نیز به اقدامات پیشین خودشان با شدت و همت بیشتری ادامه دادند. که نتیجه حاصله از آن، با توجه به مطالب بیان شده در بالا، ایستادن در برابر شیعیان، به ویژه حکومت و دولت شیعه مذهب جمهوری اسلامی است. چون آنها همواره شیعیان را مشرک می نامند؛ و در مناسک حج شیعیان، هرگاه ملاحظه می کنند که یک شیعه در حال خواندن نماز سر بر مهر می گذارد؛ با خشونت زیادی با آنها برخورد می نمایند. بنابراین، ریشه تکوین یافتن ” داعش ” سرمایه گذاری کشورهای سنی نشین، به ویژه عربستان سعودی و کویت و قطر، برای مقابله با پیشی گرفتن شیعیان، مخصوصا حکومت اسلامی در ایران است!

محترم  مومنی

مقاله قبلیتقاضای غرامت ۸ میلیون دلاری رابرت رودریگز از تهیه‌کنندگان
مقاله بعدی«ویرانی» با جیک جیلنهال و نیومی واتس
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.