محمد جواد ظریف درون یک مثلث در آمریکا زندانی است! بقلم بانو محترم مومنی روحی

0
331

وزیر امور خارجه رژیم ملاها در ایران، اکنون که در ایالات متحده آمریکا به سر برد. مجاز است که فقط در میان سه ساختمان رفت و آمد داشته باشد. وی که از روز یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۸، برای شرکت نمودن در اجلاس بین المللی « شورای اقتصادی – اجتماعی » سازمان ملل متحد، به نیویوک مقر دائمی این سازمان رفته است. به خاطر آن که وزارت خارجه آمریکا، به او و تیم همراه اش، فقط ویزای آمدن به نیویورک، برای شرکت کردن در اجلاس مربوطه را داده است. از سوی وزیر امور خارجه ایالات متحده، به او اجازه رفت و آمد کردن به جاهای دیگر آمریکا داده نشده است. چون که همین ویزا را هم، مایک پمپئو پس از رایزنی با سازمان ملل متحد به وی داده است. در غیر این صورت، حتی نمی توانست به این سفر هم مبادرت نماید!

سه ضلع از مثلثی که ظریف و همراهان او، اجازه حضور یافتن در آنها را دارند. عبارتند از: مقر سازمان ملل متحد، دفتر نمایندگی جمهوری اسلامی در نیویورک و اقامتگاه دایمی سفیر یا نماینده فعلی جمهوری آخوندی( که درون بخشی از سازمان ملل متحد به آنها جا داده اند.) ؛ و نیز فرودگاه بین المللی جان اف کندی در نیویورک می باشند!
این جریان، به نوعی از انواع رویدادهای سیاسی بین دو فرد یا گروه متخاصم می تواند؛ محل حصر خانگی وزیر امور خارجه رژیم آخوندی و همراهان او در ایالات متحده آمریکا نیز باشد. !

به گزارش « سی ان ان » وزیر امور خارجه ایالات متحده مایک پمپئو، به محمد جواد ظریف و همراهان او، فقط ویزای ایالت نیویورک با محدودیت رفت و آمد به هر مکانی را داده است. و این امر در شرایطی صادر گشته، که از دیدگاه تحلیلگران مسایل سیاسی جهان، مخصوصا از نظر کارشناسان روابط کنونی میان دو کشور آمریکا و ایران، این سفر می تواند، باعث باز شدن درب های احتمالی، برای آغاز گشتن مذاکرات حاشیه ای در این نشست در نیویورک هم بشود!

این جریان در حالی رخ داده است؛ که مایک پمپئو، همتای ایرانی خود محمد جواد ظریف در جمهوری اسلامی را، به سوء استفاده از آزادی مطبوعات در آمریکا متهم نموده و گفته است: « اعتبار این ویزا، فقط به اندازه تردد میان مقر سازمان ملل متحد، و محل اقامت هیات ایرانی در نیویورک است. » ( اقامتگاه نماینده کنونی جمهوری اسلامی در آمریکا، که کارهای مربوط به سفارت بسته شده و بی اعتبار رژیم ملاها در ایالات متحده را انجام می دهد.) نیز، درون خود سازمان ملل متحد می باشد.) در حقیقت، ظریف و گروه وی، فقط می توانند؛ درون مقر کنونی سازمان ملل متحد آمد و شد داشته باشند!

از آنجائی که میان دو حکومت آمریکا و جمهوری اسلامی در ایران، روابط پنهانی و مخفی شده در پشت پرده های قطور سیاست هم برقرار است. همچنین از باب این واقعیت، که شاخ و شانه کشیدن های سران حکومت دو کشور برای همدیگر، فقط جنبه صوری دارد و تظاهر کردن به دشمنی با یکدیگر می باشد؛ و تمامی این نمایشات تمسخر آمیز جهت فریب دادن برخی از کشورهای منطقه خاور میانه، و نیز تعدادی از ممالک اروپائی است. هیچ تردیدی نمی تواند وجود داشته باشد؛ که مذاکرات محرمانه، میان چند تن از سر کردگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با چند تن آمریکائی در عراق، که به تازگی و چند روز پیش انجام پذیرفت. می توان به این نتیجه کاملا منطقی رسید؛ که شرکت نمودن محمد جواد ظریف در شورای اقتصادی – اجتماعی سازمان ملل متحد، صرفا برای حاضر بودن او در این برهه زمانی در آمریکا بوده است، این حیله نیز از آن جهت به کار گرفته شده است؛ که شرکت نمودن او و تیم همراه اش، در دومین دوره از مذاکرات اتمی، میان جمهوری اسلامی و پنج به علاوه یک، کاملا طبیعی به نظر برسد!

احتمال زیاد وجود دارد، برای خوانندگان این نوشتار، پرسشی به این مضمون پیش بیاید: « اگر بنا بر این باشد؛ که با چنین حیله ای، مذاکرات هسته ای دوباره از سر گرفته بشود. پس پنج عضو دیگر مذاکره کننده سری نخست، به این جریان اعتراض نخواهند داشت؟ » خیر، بدون کم ترین شبهه ای این طور نخواهد بود؛ و چنین اعتراضی از سوی آنها پیش نخواهد آمد. زیرا هم اکنون، نمایندگان آنها نیز، برای شرکت داشتن در شورای مورد نظر در نیویورک حضور دارند؛ و آمریکا به این ترتیب می تواند؛ برای بستن سر و ته این قضیه طولانی به همدیگر، و نیز پدید آوردن یک پیروزی دیگر بین المللی، برای رئیس جمهوری آمریکا دونالد ترامپ، به این کار غیر منتظره مبادرت کند؛ و همگروهی های خودشان در ۱+۵ را نیز متقاعد کنند: « که ….. دنیا در اثر شرارت های زیر مجموعه های رژیم آخوندی مانند: حزب الله و طالبان و القاعده و بوکو حرام و الشباب، در بدترین شرایط ممکن می باشد. از اینرو شایسته است؛ که قبل از بدتر شدن این اوضاع در تمام گیتی، مسؤلان جمهوری اسلامی را، در برابر عمل انجام شده قرار بدهیم؛ و آنان را به این مذاکرات راضی نمائیم. » و این بخش اول نمایش مذاکره پنهانی نمایندگان دو کشور در عراق است. چون که در بخش دوم آن هم، نتیجه این مورد برای همگی ما آشکار است؛ که از رهبر خودکامه جمهوری پلید ملاها در ایران گرفته، تا بقیه کارگزاران رژیم، از خدا می خواهند و آرمان شان، منتفی شدن حمله نظامی آمریکا علیه خود و حاکمیت دیکتاتوری و جنایت پیشه شان است!

البته بدیهی است که این امر می تواند. در شرایط فعلی، که ستاره بخت حاکمیت رو به زوال رژیم جهنمی ملاها در ایران، در حالت افول و خاموش گشتن است. میان ظریف و پمپئو، و نیز پنج عضو دیگر مذاکرات قبلی، در این باره در سازمان ملل متحد، یک توافق ضمنی را حاصل نمایند. تا این دو وزیر ( ظریف و پمپئو )، به اتفاق سایر نمایندگان کشورهای مطرح در گروه پنج به علاوه یک، که هم اکنون برای شرکت داشتن در شورای مورد نظر در نیویورک به سر می برند. دست کم جهت خلاص شدن خودشان هم از این نمایشات تکراری، آنها نیز به این اجبار تن بدهند؛ که به اتفاق تیم های آمریکا و ایران، به سرگروهی پمپئو و ظریف، باری دیگر هم سفره مذاکرات هسته ای را پهن بکنند؛ و هر کدام به فراخور توان و سیاست خویش، لقمه های درشت تر را به کام سودپرست خود داخل کنند!

سپس، با به تصویب رساندن تعهدات دیگری مبنی بر « برجام دو » بتوانند. دست ها و پاهای سردمداران رژیم جاه طلب و ضد بشری اسلامی را، درون پوست گردو بگذارند. تا که هوس هسته ای شدن و حمله به اسرائیل و عربستان و …… را، برای همیشه از درون مغز پوک شان بیرون کنند!

بدون شک، تمامی اعضای مذاکره کننده، برای به انتها رساندن این گفتگوی یک و نیم دهه ای، خیلی زود در رابطه با پیشنهادهای مطرح شده در مذاکرات پیش رو، با همدیگر به توافق نیز برسند؛ و با این روش « قال » قضیه را بکنند!

از آن باب که در مذاکرات نخستین هم، خود محمد جواد ظریف با تیم همراه در آن گفتگوها شرکت داشت. لازم بود که در دور دوم مذاکرات هم، دوباره خودش در راس گروه نماینده از سوی رژیم آخوندی، برای حضور در نشست های آتی مذاکرات احتمالی، شرکت حتمی داشته باشد. شاید به همین منظور نیز، خود او را برای شرکت در شورای اقتصادی – اجتماعی سازمان ملل متحد به چنین ماموریتی فرستاده اند. اگر اینگونه نبود؟ می توانستند یکی از وزیران دولت فعلی حاکمیت آخوندی را، یا حتی خود شیخ حسن روحانی را، به جای ظریف به نیویورک اعزام نمایند!
بهتر است فراموش نکنیم و بپذیریم؛ که نهال تمامی این بگیر و ببندها، از سرچشمه ملاقات محرمانه اخیر سپاه پاسداران، با چند آمریکائی در عراق سیراب گشته است. تا همگی شان را به چنین نتیجه اضطراری هم برساند!

محترم مومنی

مقاله قبلیشناسایی ابر نواختر کوتوله سفید توسط ماهواره تس
مقاله بعدیآهنربای مایع ابداع شد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.