ویکی لیکس؛ در دیدار محرمانه شاه با سفیران آمریکا و انگلیس مطرح شد: اگر صدیقی نخست‌وزیری را نپذیرد، چه خواهد شد؟

0
490

در ۲۲ دسامبر ۱۹۷۸ (اول دی ۱۳۵۷) ویلیام سالیوان و آنتونی پارسونز، سفیران ایالات متحده و بریتانیا در تهران به دیدار شاهنشاه رفتند تا درباره راه‌های برون‌رفت از بحرانی که رژیم پهلوی را فراگرفته بود، مذاکره کنند. محمدرضا شاه پهلوی در این دیدار خبر از مذاکراتی می‌دهد که با غلامحسین صدیقی، از رهبران جبهه ملی برای پذیرش نخست‌وزیری در جریان است و هشدار داد در صورت شکست این گفت‌وگو او سیاست مشت آهنین را اجرا خواهد کرد. روند وقایع اما به دور از انتظار و پیش‌بینی طرفین بود؛ صدیقی نخست‌وزیری را نپذیرفت و محمدرضا شاه سپس از دکتر شاپور بختیار دیگر رهبر جبهه ملی خواست تا مسئولیت را قبول نماید که ۳۷ روز پایانی ۳۷ سال سلطنت رقم خورد.

این سند که توسط ویکی‌لیکس منتشر گشته است، با این پیش‌بینی سالیوان به پایان می‌رسد که شاه، ازهاری، کابینه و نیروهای ارتش در کارزار با نیروهای انقلابی دوام نخواهند آورد.

***

دیدار رسمی با شاه

[متن سند]

تاریخ: ۲۲ دسامبر ۱۹۷۸

۱. من و سفیر بریتانیا در ظهر روز ۲۲ دسامبر با شاه دیدار کردیم، این دیدار یک ساعت به طول انجامید. همزمان با ورود ما اردشیر زاهدی محل را ترک کرد.

۲. من مکالمه را با تشریح گفت‌وگوی ناامید‌کننده‌ام با نخست‌وزیر که در بعداز‌ظهر ۲۱ دسامبر صورت گرفت، آغاز کردم. دیدگاه ازهاری را بازگو کردم که گفته بود کابینه‌اش به حالت تعلیق درآمده زیرا آینده‌ چندانی ندارد و نگران بود که تعلل در تصمیم‌گیری به فرسایش نیروهای نظامی بینجامد. در نهایت به شاه گفتم که ازهاری بسیار ناامید شده؛ زیرا از مقام رئیس ستاد بزرگ‌‌ ارتشتاران برکنار شده است.

۳. شاه در ابتدا به آخرین مسئله مطرح‌شده پرداخت و توضیح داد که ازهاری از ریاست ستاد بزرگ‌ ارتشتاران برکنار شده؛ زیرا قانون اساسی به او اجازه نمی‌دهد بر هر دو مقام منصوب بماند. او گفت اگر ازهاری زمانی از نخست‌وزیری کناره بگیرد «از او می‌خواهم که بار دیگر به ریاست ستاد بازگردد.» من گفتم که ازهاری احتمالا این موضوع را نمی‌داند و شاید اگر شاه این موضوع را به اطلاع او برساند از افسردگی‌اش کاسته شود.

۴. نتیجه آن شد که شاه همانجا با ازهاری تماس گرفت و پس از احوالپرسی مختصر درباره‌ سلامتی وی، توضیحات مفصلی داد که چرا او را از ریاست ستاد بزرگ‌‌ ارتشتاران برکنار کرده است. اگرچه به طور مستقیم اعلام نکرد که «‌می‌خواهم که بار دیگر به این سمت برسی». سپس شاه به ما توضیح داد که ازهاری به خوبی متوجه موضوع شده است و از اقدامات انجام‌شده نیز راضی است.

۵. سپس به وقایع جاری پرداختیم و شاه پاسخ داد که صدیقی به همراه علی امینی و انتظام در روز ۲۵ دسامبر گزارش خواهند داد که تلاش‌هایش برای تشکیل دولت جدید چگونه پیش رفته است. به نظر می‌رسید شاه انتظار دارد صدیقی فهرست کابینه جدید را آماده کند. شاه گفت اگر صدیقی این کار را انجام دهد او با جبهه ملی و روحانیون میانه‌رو از طریق کانال‌های مختلف ارتباط برقرار خواهد کرد و از آن‌ها خواهد خواست تا به صدیقی یک فرصت بدهند.

۶. شاه سپس ادامه داد که به نظر او صدیقی شانس کمی برای موفقیت در بازگرداندن نظم و آرامش به کشور دارد. در نتیجه او معتقد است که به احتمال زیاد حکومت‌ نظامی مجددا اعمال خواهد شد و ارتش باید کنترل امور را در دست گیرد.

۷. من از شاه خواستم تا چنین سناریویی را با جزئیات بیشتر توضیح دهد. شاه گفت موضع اصلی او، همان‌طور که ما می‌دانیم و به مردم نیز وعده داده است، بازگشت به پادشاهی مشروطه است. در نتیجه او تمایل دارد تا به برنامه‌ صدیقی نزدیک شود. اگر صدیقی به حکومت برسد شاه به «تعطیلاتی خواهد رفت که مستحق آن است». این سفر خارج از ایران نخواهد بود ولی «با کشتی‌ام به این سفر خواهم رفت». (به نظر من منظور شاه سفر با کشتی سلطنتی است که بیرون از بندرعباس مستقر است و او می‌تواند به راحتی بیرون از محدوده‌ ۱۲ مایلی تعطیلاتش را سپری کند.)

۸. اگر صدیقی موفق شود، همه چیز خوش و عالی خواهد بود؛ اما اگر تلاش‌هایش نتیجه ندهد، ارتش باید مشت آهنینش را نشان دهد. شاه به دور از ماجرا مستقر در کشتی است و ارتش آنچه را برای بازگرداندن نظم به کشور لازم است، انجام خواهد داد. فکر شاه مشغول آن است که آیا ازهاری سلامتی و یا سرسختی کافی برای انجام آنچه نیاز است را دارد یا خیر؟ او همین سوال را بابت اویسی نیز دارد. در هر صورت این مسئله باید به ارتش نسبت داده شود و شخص شاه فقط نمادی از سلطنت مشروطه خواهد بود.

۹. سفیر انگلیس از شاه پرسید آیا اتخاذ چنین سیاست افراطی موفقیت‌آمیز خواهد بود؟ شاه با پوزخند پاسخ داد: «من اصلا نمی‌دانم.»

۱۰. سپس به بحث پرداختیم که اگر صدیقی موفق به تشکیل دولت نشود چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاه پاسخ داد که در آن صورت دیگر هیچ‌گونه تلاش سیاسی انجام نداده و به ازهاری خواهد پیوست (البته اگر ازهاری از لحاظ جسمی توانایی‌اش را داشته باشد) و این به معنای یک جنگ فرسایشی است. از او پرسیدم که آیا فکر می‌کند اپوزیسیون زودتر از نیروهای حکومتی از هم فرو خواهد پاشید. او پاسخ داد که باید وزرای کارآمدتری انتخاب کند و مطمئن شود که نیروهای نظامی انگیزه‌ لازم را دارند.

۱۱. شاه فقط به طور مختصر به مسئله‌ شورای سلطنت، کناره‌گیری و «واگذاری» سلطنت اشاره کرد. او کاملا مصمم است که تسلیم نشود و هیچ‌گونه مقامی را که در آینده از نفوذش بکاهد، نپذیرد. شاه بسیار راسخ‌تر از چند ماه گذشته به نظر می‌رسید و جسورانه‌تر از پیش سخن می‌گفت.

۱۲. به نظر من می‌رسد (و سفیر انگلیس هم در این زمینه با من هم‌عقیده است) که پس از چندین ماه تردید و دو دلی، شاه تصمیم خود را گرفته و مسیر پیش روی خود را انتخاب کرده است. این مسیر، اعطای قدرت کامل به صدیقی برای تعیین کابینه در یک حکومت پادشاهی مشروطه است، اما به طور کاملا واقع‌بینانه این انتظار هم می‌رود که او در این امر شکست بخورد. شاه با فریبکاری سفر با کشتی سلطنتی، دستانش را از «سرکوب وحشیانه» (این ترکیب را خود او به کار برد) می‌شوید و نیروهای ارتش نظم و ترتیب را پس از شکست صدیقی به مملکت بازخواهند گرداند. اگرچه او مطمئن نیست که آیا این سرکوب موفق خواهد بود یا خیر، اما فکر می‌کند که شانس بالایی برای موفقیت خواهد داشت.

۱۳. به نظر من او فکر می‌کند، این تنها راهی است که می‌تواند: الف) راه‌حلی برای بن‌بست موجود فراهم کند و ب) می‌تواند وفاداری افسران ارتش را بار دیگر به خود جلب کند؛ افسرانی که از تعلل و عدم توانایی او در تصمیم‌گیری به ستوه آمده‌اند.

۱۴. او برای انتخاب مسیر پیش رو، بر توانایی صدیقی در ایجاد دولت جدید تاکید بسیار دارد. به عقیده‌ من، این موضوع سوال‌برانگیز است. صدیقی در روز ۲۱ دسامبر سه ساعت با امینی و انتظام بود. با آنچه از رفتار امینی می‌دانیم، او و انتظام در ملاقات روز ۲۵ دسامبر با شاه، صدیقی را همراهی خواهند کرد. به نظر من صدیقی تلاش خواهد کرد پیش از اجرای وظیفه‌اش یعنی ریاست دولت، شروط دیگری همچون تشکیل شورای سلطنت را پیش بکشد.

۱۵. اگر این موضوع حقیقت یابد، بار دیگر در یک کارزار فرسایشی فرو خواهیم رفت. به نظر نمی‌رسد که شاه، ازهاری، کابینه و نیروهای ارتش در چنین کارزاری دوام بیشتری داشته باشند تا [آیت‌الله] خمینی، روحانیون، دانشجویان، بازاری‌ها، توده‌ای‌ها و توده‌ مردم. به طور کلی پایداری از خصوصیات شاخص ایرانیان به شمار نمی‌رود.

ویلیام اچ. سالیوان

ترجمه  شیما قماشچی