متخصص؟!

0
148

داشتن تخصص در یک امر خاص، اختصاص به موارد پزشکی ، فنی ، پیراپزشکی و انواع امور دیگری که در ارتباط با مسائل علمی می باشند ندارند؛ چون متخصصان دیگری نیز در همه جا هستند، که میزان تبحر آنها در مواردی خاص تر از آن چه که در بالا آمد، مهم و قابل ملاحظه می باشند. اینها مردم عادی درون اجتماع نیستند؛ زیرا از افراد به شمار نمی آیند و در میان اشخاص حضور دارند( افراد، مجموعه آحاد یک جامعه هستند؛ ولی اشخاص کسانی می باشند، که به گونه ای در میان شخصیت های بارز جامعه وجود دارندم)؛ کارشناسان مورد منظور در این نوشتار، که در رابطه با مورد ویژه ای متخصص می باشند؛ در میان اشخاص برجسته اجتماع هستند؛ که زبدگی ایشان شامل در رابطه کار تخصصی آنها، از مواردی هستند که تا کنون در میهن ما جلوه های آنچنانی به جز در مواردی محدود و معدود نداشته اند!

تبحر کارشناسان مورد نظر، که خیلی بیشتر و چشمگیرتر از خلافکاران درون اجتماع کنونی ایران به شغل شریف دزدی!! از امکانات مالی مملکت اشتغال دارند؛ آنقدر خاص و بدون مشابهت با دیگر تخلفات می باشد؛ که به هیچوجه از عهده افراد عادی جامعه بر نمی آید؛ و حتی کسانی که از اشخاص اجتماع می باشند و در میان شخصیت های برجسته جامعه دارای شهرت می باشند هم نمی توانند به چنین اقداماتی دست بزنند!

تخصص اختصاصی سران جنایتکار، دزد، شیاد و فریبکار حکومت ضدبشری آخوندی در ایران، فقط انواع شکنجه ها و مدل های گوناگون ستاندن جان مردم ایران نیست؛ بلکه این ننگ آفرینان در بسیاری دیگر از مسائل آزار دهنده اجتماعی مملکت نیز چنان دست اندر کار این امور می باشند؛ که نبض شریان مجموعه تخلفات مالی در سطوح بالای این دسته از نابسامانی های اخلاقی و رفتار و کرداری، در میان انگشتان دستهای این نابکاران می تپد؛ و صفت شرم آور متخصص بودن ایشان در رخ دادن دزدی های میلیاردی، که در سالهای اخیر به وقوع می پیوندند؛ را به خودشان اختصاص داده اند!

در دوران دو دولت نهم و دهم به ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، اختلاس مشهور و نوظهور سه هزار میلیارد تومانی، یکباره توجه همه را به سوی خودش جلب نمود. توجهی که موشکافی های بیشتر در نکات انتشار یافته در این مورد را، به اعجاب تبدیل می نمود. اما اکنون از سوی ریاست جمهوری دولت یازدهم، مورد جدیدی از اختلاس های میلیاردی افشا گشته، که مبلغ آن 9 هزار میلیارد تومان اعلام شده است!

حسن روحانی که روز پنج شنبه 8 اسفند 1392 خورشیدی، در جریان سفر استانی خودش به هرمزگان در بندر عباس، برای مردم این استان سخنرانی می کرد گفت: ” زمانی که پرونده سه هزار میلیارد تومانی مطرح بود؛ دهانها از این میزان باز بود؛ و اکنون 9 هزار میلیارد تومان است. ” !

اشاره روحانی به اختلاس سه هزار میلیاردی در زمان دولت قبلی است، وی همچنین اضافه کرده: ” ما مطمئن نیستیم که 9 هزار میلیارد تومان همه اش باشد؛ ممکن است چیزهای دیگری هم باشد که بعدا کشف شود.” ! رئیس جمهور بدون اشاره به نام بابک زنجانی، به طور غیر مستقیم گفته، دولت قبل مبالغ کلانی به صورت پول نقد به زنجانی داده، تا او بتواند بدهی های ایران در خارج را پرداخت کند. وی در این رابطه می گوید: ” این دو میلیارد و 600 میلیون دلار که گفته می شود همه اش پول نقد نیست؛ بخش بزرگی از آن پول نقدی است، که به او(بابک زنجانی ) داده بودند، تا بدهی های ما را پرداخت کند.” وی تأکید نموده، دیدیم که چطور یک گروه با عنوان دور زدن تحریمها، چگونه منافع ملی را دور زدند! و پول ملت را برداشته و برده اند؟(اشاره غیر مستقیم به احمدی نژاد و همدستان او در دزدی مشهور به ” اختلاس سه هزار میلیارد تومانی)، روحانی در ادامه سخنان خویش در بندرعباس گفته، ما امیدواریم با همکاری تمامی دستگاه ها، این پولها به بیت المال برگردانده شود!

آقای رئیس جمهور، تمام فرمایشات شما پذیرفتنی است؛ اما اولا چرا این افشاگری ها را در همان موقع که خبرش در همه جا منتشر شد انجام نداده اید؟ دوم، چه تضمینی وجود دارد، یا شما ارائه می دهید، که در جریان ریاست جنابعالی در دولت یازدهم، غیر از همین مورد اخیر( 9 هزار میلیارد دلار ) که خودتان مطرح نموده اید؛ دستبردهای کلان تری نسبت به دو مورد بالا، در دوره ریاست شما بر قوه مجریه، از این دست اختلاس های میلیاردی باز هم روی ندهد؟!

بعد از به سر رسیدن ریاست شما بر دوره یازدهم، چه بسا مشابه همین سخنان که شما اکنون بیان می دارید؛ توسط رئیس جمهوری بعدی در مورد جنابعالی انتشار داده بشوند. جمهوری سراسر ننگ و بی مایگی و بی لیاقتی اسلامی، که از پایه با حضور روضه خوانها و رمالان گدا شکل گرفته است؛ مهمترین جاذبه ای که در این قدرتمندی برای این حاکمیت منفور محلی از اعراب دارد؛ دزدیدن بردن و چاپیدن همه اموال مردم ایران است. شما نیازی نیست که صبر کنید تا موارد دیگری از حقایق مطرح در دزدی 9 میلیارد تومانی اخیر کشف شوند؛ به اطراف خودتان توجهی عادی نه موشکافانه بکنید؛ در چشم انداز روبروی دیدگان جنابعالی، از رأس هرم حکومت جانی اسلامی در بیت رهبری، تا دامنه های این کوه رسوائی و بی شرافتی، دزدان و جنایتکارانی را در اطراف خویش خواهید دید؛ که رسیدن شما به آن کشفیات بسیار مهم را، در مدت زمان اندکی به نتیجه خواهد رساند. بهتر است در این رابطه، خود و اعضای کابینه دولت یازدهم را فراموش نفرمائید. زیرا: ” از کوزه برون، همان تراود که در اوست. “!

زمستان 2572 شاهنشاهی هلند

محترم مومنی روحی

 

مقاله قبلیراز گورستان نهنگ‌ها در شیلی کشف شد
مقاله بعدیحضور دزد کشتی «کاپیتان فیلیپس» در دوی ماراتون
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.