مبصر کلاس اخطار داد! محترم مومنی روحی

0
239

حدود سی سال پیش، هنگامی که در بخش معاونت آموزشی اداره مان مشغول به کار بودم؛ خانمی که از همکاران بخش معاونت پژوهشی آن سازمان بود. و در آنجا به همراه اکیپ پژوهشی، در باره امور موضوعاتی که برای تحقیقات تربیتی و پرورشی تعیین شده بودند کار می کرد. یک روز نزد من آمد و در مورد رئیس اش، که معاونت پژوهشی آن اداره را بر عهده داشت گلایه ای را مطرح نمود. شکایت وی از این قرار بود؛ که ظاهرا همسر آقای معاون تلفن کرده، و به این خانم گفته بود: « آقای ….. به من سفارش کرده، هر وقت که کاری داشتی؛ به منشی من زنگ بزن و پیغامت را به وسیله او به من برسان. چرا باید این آقا به خانم اش گفته باشد؛ که من منشی او هستم؟ در حالی که من یک پژوهشگر در این سازمان می باشم.» !
در نخستین نگرش میسر بود که حق را به جانب او داد. زیرا که ایشان هم یکی از مهره مای دارای اعتبار آنجا بود؛ و سمت منشیگری معاونت پژوهشی را بر عهده نداشت. اما من به وی گفتم، که شما خودت موجب گشته ای، تا که این آقا در مورد شما چنین برداشتی بکند. و شما بوده اید که شرایط را به گونه ای جلوه داده اید. تا به این آقا اجازه بدهید، که چنین تصور غلطی از شما در ذهن ایشان به وجود بیاید. و امر چنان بر او مشتبه گردد؛ که حتی شما را به عنوان منشی خود به خانواده اش هم معرفی نماید. کمی اندیشه کرد و گفت: « فکر می کنم که حق با شما باشد. زیرا هرگاه که کسی به بخش پژوهشی مراجعه می کند؛ من از روی همکاری به کار بیشتر مراجعین رسیدگی می کنم. و وی را در این پندار اشتباه قرار داده ام.» !
این روزها که حدود سی سال از آن ماجرا می گذرد؛ با خواندن یک خبر به یاد داستان بالا افتادم؛ که کسی به جای نشان دادن شخصیت و مسؤلیت و منش اصلی خودش در اجتماع، آن هم درون کل جامعه بزرگ جهانی در این دنیا، مرتبه اهمیت سخن و کردار و نقش خویش را چنان فراموش نماید؛ که مقام شامخ خویش را در حد مبصری یک کلاس آموزشی پائین بیآورد!
در خبرها آمده بود؛ که شامگاه روز چهارشنبه ۲۰ دسامبر ۲۰۱۷ میلادی، آقای دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، در کاخ سفيد به خبرنگاران گفته بود: « هر کس در مجمع سازمان ملل متحد، ضد تصمیم من در مورد اورشلیم رای بدهد. اسمش را یادداشت می کنیم.»!
همانگونه که می دانیم، پرزیدنت ترامپ اخیرا با عنوان کردن یک خبر پیشنهادی جنجال برانگیز، دیدگاه های منفی مخالفت آمیز دیگران نسبت به خودش را، بیش از پیش برانگیخت. تا جائی که بسیاری از دولتمردان کشورهای گیتی، به ویژه در سرزمین های اسلامی، مخالفت شدید خود مبنی بر انتقال سفارتخانه آمریکا از تل آویو به اورشلیم، و تلقی شدن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل به جای تل آویو، را به اشکال گوناگون ابراز نمایند. از جمله کشور مصر که رئیس جمهور آن آقای السیسی، با مطرح کردن یک قطعنامه در این باره در سازمان ملل متحد، مخالفت شدید خود در این رابطه را ابراز نموده، و بدون نام بردن از آقای ترامپ و شرح دادن پیشنهاد ایشان، از اعضای سازمان ملل درخواست کرده، که قطعنامه ارائه شده توسط دولت مصر، را جهت رای گیری در شورای امنیت این سازمان مطرح گرداند. و این بدان معنا خواهد بود؛ چنانچه قطعنامه مربوطه جهت رای گیری برای جمع آوری آرای مخالفان و موافقان به پیشنهاد مطرح شده از سوی آقای ترامپ در مجمع سازمان ملل عنوان بشود. امکان خواهد داشت که از تعداد صد و نود سه اعضای فعلی این سازمان، مجموعه نمایندگانی که به این پیشنهاد رای موافق بدهند؛ بسیار کمتر از تعداد مخالفان آن باشد!
کدام درست و کدام اشتباه است؟ منوط می شود به نتیجه این رای گیری استثنائی، که می تواند تکلیف یک جنگ فرسایشی ۷۲ ساله را روشن نماید؛ و به گونه مسالمت آمیز به آن پایان بدهد. در این ارتباط خیلی از رؤسای جمهوری پیشین ایالات متحده نیز در گذشته به این پرداخته بوده اند. اما هیچیک از آنان، چنین بدون مقدمه چینی آن را مطرح نساخته اند!
پرزیدنت ترامپ رئیس جمهور آمریکا نیز در این رابطه، به ناسپاسی های کسانی که کشورشان، با کمک های مالی سالیانه آمریکا اداره می شوند. در این مورد چنین اعلام کرده است: « آنها میلیونها و حتی میلیاردها دلار دریافت می کنند؛ و بعد علیه ما رای می دهند. اکنون ما رای گیری را زیر نظر می گیریم؛ اگر علیه ما رای دهند؛ ما مبالغ زیادی را صرفه جوئی خواهیم کرد؛ و برای مان هیچ اهمیتی ندارد.»!
این بیانات طعنه آسا حاکی از آن است؛ که آقای ترامپ به گونه ای به آنان اولتیماتوم می دهد. و یا آنان را تهدید می کند؛ که یا به این پیشنهاد رای موافق بدهند؛ و یا دیگر هیچ انتظاری برای دریافت کردن کمک های مالی آمریکا نداشته باشند. پیش از ترامپ، خانم نیکی هیلی نماینده ثابت آمریکا در سازمان ملل متحد نیز، سخن رئیس جمهور کشورش را، به گونه دیگری نزد سایر نمایندگان آنجا مطرح کرده بود. وی درست عکس سخن آقای ترامپ اما با همان مفهوم را به زبان آورده و گفته است: « ما کسانی را که به این پیشنهاد رای موافق بدهند فراموش نکرده و نام شان را به عنوان دوستان خود یادداشت می کنیم!
هر دو کلام یک مفهوم را می رسانند. اما این کجا و آن کجا؟ یکی مانند مبصر یک کلاس به دانش آموزان شلوغ و اخلالگر کلاس اخطار می دهد. اما آن دیگری، مانند یک مدیر مدبر و کاردان، سیاستمدارانه شاگردان بی نظم کلاس را، به آرامش و رعایت اصول وا می دارد. گاهی در اینگونه موارد به خود می گویم: « ای کاش همه رؤسای ممالک گیتی زن می بودند. تا که جهان در کمال آرامش اداره می گشت.» نگاهی اجمالی به کشورهائی که زنان اختیارات مهم آنجا را بر عهده دارند. نشان می دهد که در این زمینه این دیدگاه اشتباهی نیست!
محترم مومنی

مقاله قبلیمحمد رسول‌اف، سینماگر مستقل: نه اجازه ساخت فیلم دارم نه اجازه خروج از کشور
مقاله بعدیگر حکم شود که مست گیرند، در شهر هر آن که هست گیرند! محترم مومنی روحی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.