حدود سی سال پیش، هنگامی که در بخش معاونت آموزشی اداره مان مشغول به کار بودم؛ خانمی که از همکاران بخش معاونت پژوهشی آن سازمان بود. و در آنجا به همراه اکیپ پژوهشی، در باره امور موضوعاتی که برای تحقیقات تربیتی و پرورشی تعیین شده بودند کار می کرد. یک روز نزد من آمد و در مورد رئیس اش، که معاونت پژوهشی آن اداره را بر عهده داشت گلایه ای را مطرح نمود. شکایت وی از این قرار بود؛ که ظاهرا همسر آقای معاون تلفن کرده، و به این خانم گفته بود: « آقای ….. به من سفارش کرده، هر وقت که کاری داشتی؛ به منشی من زنگ بزن و پیغامت را به وسیله او به من برسان. چرا باید این آقا به خانم اش گفته باشد؛ که من منشی او هستم؟ در حالی که من یک پژوهشگر در این سازمان می باشم.» !
در نخستین نگرش میسر بود که حق را به جانب او داد. زیرا که ایشان هم یکی از مهره مای دارای اعتبار آنجا بود؛ و سمت منشیگری معاونت پژوهشی را بر عهده نداشت. اما من به وی گفتم، که شما خودت موجب گشته ای، تا که این آقا در مورد شما چنین برداشتی بکند. و شما بوده اید که شرایط را به گونه ای جلوه داده اید. تا به این آقا اجازه بدهید، که چنین تصور غلطی از شما در ذهن ایشان به وجود بیاید. و امر چنان بر او مشتبه گردد؛ که حتی شما را به عنوان منشی خود به خانواده اش هم معرفی نماید. کمی اندیشه کرد و گفت: « فکر می کنم که حق با شما باشد. زیرا هرگاه که کسی به بخش پژوهشی مراجعه می کند؛ من از روی همکاری به کار بیشتر مراجعین رسیدگی می کنم. و وی را در این پندار اشتباه قرار داده ام.» !
این روزها که حدود سی سال از آن ماجرا می گذرد؛ با خواندن یک خبر به یاد داستان بالا افتادم؛ که کسی به جای نشان دادن شخصیت و مسؤلیت و منش اصلی خودش در اجتماع، آن هم درون کل جامعه بزرگ جهانی در این دنیا، مرتبه اهمیت سخن و کردار و نقش خویش را چنان فراموش نماید؛ که مقام شامخ خویش را در حد مبصری یک کلاس آموزشی پائین بیآورد!
در خبرها آمده بود؛ که شامگاه روز چهارشنبه ۲۰ دسامبر ۲۰۱۷ میلادی، آقای دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، در کاخ سفيد به خبرنگاران گفته بود: « هر کس در مجمع سازمان ملل متحد، ضد تصمیم من در مورد اورشلیم رای بدهد. اسمش را یادداشت می کنیم.»!
همانگونه که می دانیم، پرزیدنت ترامپ اخیرا با عنوان کردن یک خبر پیشنهادی جنجال برانگیز، دیدگاه های منفی مخالفت آمیز دیگران نسبت به خودش را، بیش از پیش برانگیخت. تا جائی که بسیاری از دولتمردان کشورهای گیتی، به ویژه در سرزمین های اسلامی، مخالفت شدید خود مبنی بر انتقال سفارتخانه آمریکا از تل آویو به اورشلیم، و تلقی شدن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل به جای تل آویو، را به اشکال گوناگون ابراز نمایند. از جمله کشور مصر که رئیس جمهور آن آقای السیسی، با مطرح کردن یک قطعنامه در این باره در سازمان ملل متحد، مخالفت شدید خود در این رابطه را ابراز نموده، و بدون نام بردن از آقای ترامپ و شرح دادن پیشنهاد ایشان، از اعضای سازمان ملل درخواست کرده، که قطعنامه ارائه شده توسط دولت مصر، را جهت رای گیری در شورای امنیت این سازمان مطرح گرداند. و این بدان معنا خواهد بود؛ چنانچه قطعنامه مربوطه جهت رای گیری برای جمع آوری آرای مخالفان و موافقان به پیشنهاد مطرح شده از سوی آقای ترامپ در مجمع سازمان ملل عنوان بشود. امکان خواهد داشت که از تعداد صد و نود سه اعضای فعلی این سازمان، مجموعه نمایندگانی که به این پیشنهاد رای موافق بدهند؛ بسیار کمتر از تعداد مخالفان آن باشد!
کدام درست و کدام اشتباه است؟ منوط می شود به نتیجه این رای گیری استثنائی، که می تواند تکلیف یک جنگ فرسایشی ۷۲ ساله را روشن نماید؛ و به گونه مسالمت آمیز به آن پایان بدهد. در این ارتباط خیلی از رؤسای جمهوری پیشین ایالات متحده نیز در گذشته به این پرداخته بوده اند. اما هیچیک از آنان، چنین بدون مقدمه چینی آن را مطرح نساخته اند!
پرزیدنت ترامپ رئیس جمهور آمریکا نیز در این رابطه، به ناسپاسی های کسانی که کشورشان، با کمک های مالی سالیانه آمریکا اداره می شوند. در این مورد چنین اعلام کرده است: « آنها میلیونها و حتی میلیاردها دلار دریافت می کنند؛ و بعد علیه ما رای می دهند. اکنون ما رای گیری را زیر نظر می گیریم؛ اگر علیه ما رای دهند؛ ما مبالغ زیادی را صرفه جوئی خواهیم کرد؛ و برای مان هیچ اهمیتی ندارد.»!
این بیانات طعنه آسا حاکی از آن است؛ که آقای ترامپ به گونه ای به آنان اولتیماتوم می دهد. و یا آنان را تهدید می کند؛ که یا به این پیشنهاد رای موافق بدهند؛ و یا دیگر هیچ انتظاری برای دریافت کردن کمک های مالی آمریکا نداشته باشند. پیش از ترامپ، خانم نیکی هیلی نماینده ثابت آمریکا در سازمان ملل متحد نیز، سخن رئیس جمهور کشورش را، به گونه دیگری نزد سایر نمایندگان آنجا مطرح کرده بود. وی درست عکس سخن آقای ترامپ اما با همان مفهوم را به زبان آورده و گفته است: « ما کسانی را که به این پیشنهاد رای موافق بدهند فراموش نکرده و نام شان را به عنوان دوستان خود یادداشت می کنیم!
هر دو کلام یک مفهوم را می رسانند. اما این کجا و آن کجا؟ یکی مانند مبصر یک کلاس به دانش آموزان شلوغ و اخلالگر کلاس اخطار می دهد. اما آن دیگری، مانند یک مدیر مدبر و کاردان، سیاستمدارانه شاگردان بی نظم کلاس را، به آرامش و رعایت اصول وا می دارد. گاهی در اینگونه موارد به خود می گویم: « ای کاش همه رؤسای ممالک گیتی زن می بودند. تا که جهان در کمال آرامش اداره می گشت.» نگاهی اجمالی به کشورهائی که زنان اختیارات مهم آنجا را بر عهده دارند. نشان می دهد که در این زمینه این دیدگاه اشتباهی نیست!
محترم مومنی