در قسمت دوم با افشاگری بیان شد که هنوز کلنگ افتتاح به زمین نخورده توسط وزارت صنایع و معادن و تمام ارگانهای ذیربط، کارخانه مذکور شماره ثبت هم دریافت کرد!؟ و جالب تر آنکه ریاست هیت مدیره به آقازادۀ وی، رضا ضراب متولد ۱۳۶۲ واگذار شد و حاج حسین ضراب به خاطر خوش خدمتی عنوان کرد به دلیل وقوع زلزله در استان آذربایجان شرقی مبلغ پنج میلیارد ریال معادل پانصد میلیون تومان به ستاد باز سازی مناطق زلزله زده کمک بلا عوض میکند و مابقی موضوع که در همان قسمت ملاحظه شد!
پیش از پرداختن به قسمت سوم در تاربرگ افشاگری اشاره ای شده است به بابک زنجانی که در افشاگری های بعدی به وی پرداخته خواهد شد (یکی از این مدارک در قسمت اول ماجراهای رضا ضراب منتشر خواهد شد.)
به گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان به نقل از وبلاگ افشاگری در قسمت سوم افشاگری “ارتباط حاج حسین ضراب با مقامات دولت محمود احمدی نژاد” در مد نظر است.
نوشته ها عیناً از وبلاگ افشاگری در پی می آید:
ایجاد رابطه با مقامات دولت محمود احمدی نژاد به آغازین روزهای تبلیغات دور اول کاندیداتوری محمود احمدی نژاد باز میگردد، از آنجایی که اسفندیار رحیم مشایی از دوستان قدیمی حسین ضراب است و سابقه این دوستی به حدود ۲۸ سال قبل باز میگردد اسفندیار رحیم مشایی در تاریخ ۱۳۸۳/۱۲/۲۱ به جهت ملاقات با حسین ضراب به تبریز سفر میکند .
در این سفر از طرف ضراب برای اسفندیار رحیم مشایی و چهار همراه او سه سوئیت درجه یک ( V.I.P ) در هتل ایلگلی تبریز رزرو به ترتیب سوئیت شماره ۱۵۱۴- ۱۵۱۵-۱۵۱۶ به مدت یک هفته به علاوه دو دستگاه خودروی پژو که ۲۴ ساعته در اختیار گروه رحیم مشایی و همراهان وی باشد تمام هزینه هتل ، بلیت رفت و برگشت تهران تبریز و بالعکس و مخارج پیش بینی نشده سفر تماماً به عهده حسین ضراب بوده فقط در یک فقره از این تسویه حسابها چکی به مبلغ ۳۱/۸۴۵/۳۱۲ ریال در وجه هتل پارس ایلگلی تبریز بابت تسویه حساب یک هفته اقامت ۵ نفر صادر و توسط وی پرداخت میگردد که چک مذکور متعلّق به بانک ملی ایران شعبه راسته بازار تبریز به کد شعبه ۴۵۸۷ به شماره سریال آلف /۲۰۱۱۹ به صاحب حسابی حسین ضراب صادر و در تاریخ ۱۳۸۳/۱۲/۲۶ با عنوان تسویه حساب رزرواسیون ۱۳۸۳/۱۲/۲۰ به هتل تحویل و در تاریخ ۱۳۸۳/۱۲/۲۷ به حساب شرکت هتلهای پارس هتل ایلگلی واریز گردیده است .
اما چرایی آمدن رحیم مشایی به تبریز قبل انتخابات ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و ملاقات وی با حسین ضراب از این قرار است:
از آنجایی که رابطه دوستی و آشنایی این دو فرد به بیشتر از ۲۸ سال قبل باز میگردد .
به گفته خیلیها که از نزدیک این دو را میشناسند در برخی محافل حتی عنوان شده که حسین ضراب عقاید نزدیکی به گروههای حجتیه داشته و با آنها نیز در ارتباط بوده است اما هیچ گاه مدرکی از همکاری حسین ضراب با گروههای حجتیه بدست نیامد.
اما همین موضوع باعث شد تا اسفندیار رحیم مشایی به دلیل ارتباط به گروهای حجتیه در آزمون جذب و استخدام وزارت اطلاعات و در مرحله گزینش مردود اعلام شده و هرگز به استخدام این وزارت در نیاید و همین موضوع نیز بعدها موجب شد که وی به دستور شخص خامنه ای عزل گردد .
اما باز گردیم به موضوع دیدار ، علت اصلی دیدار رحیم مشایی با حسین ضراب نزدیکی وی به تعداد خاصی از بازاریان و معتمدین قدیمی بازار تبریز به جهت هماهنگی با وی برای شرکت و اعلام جانبداری از کاندیداتوری محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ایران بود از آنجایی که معتمدین و تجار قدیمی بازار تبریز علی الخصوص بازار فرش تبریز اکثراً در بین مردم شناخته شده و اکثر قریب به اتفاق آنها ازافراد مذهبی قدیمی و صاحبان مجالس عزاداری در تبریز هستند این بهانه و فرصت خوبی بود که با توجه به آشنایی حسین ضراب با بیشتر این افراد شرایطی فراهم گردد که وی بتواند با هماهنگی و جلب اعتماد این قشر به خصوص در شهر تبریز زمینه مساعدی از کسب آرا را برای محمود احمدی نژاد فراهم آورد .
در طول مدت اقامت رحیم مشایی در تبریز وی توانست در مجلس خصوصی که به صرف شام و میزبانی حسین ضراب تدارک دیده شده بود در همان محل هتل اقامت با ۴ نفر از تجار بازار فرش تبریز که به دعوت ضراب به آن مجلس آمده بودند با آنها گفتگو کرده و قولهایی مبنی بر بهبود مسایل کاری تجار فرش پیشاپیش به آنها بدهد این اولین جرقه اعلام حمایت جامعه بازاریان تبریز از کاندیداتوری احمدی نژاد بود که بعدها هم با تلاشهای صورت گرفته توسط ضراب ستاد انتخاباتی محمود احمدی نژاد در بازار تبریز افتتاح و هزینههای زیادی از جانب فقط شخص وی صرف بودجه تبلیغات گردید .
در یک فقره حسین ضراب مبلغ ۱۵۴/۸۰۰/۰۰۰ ریال به خاطر چاپ پوستری تبلیغاتی به لیتو گرافی بابک واقع در تبریز، اول شریعتی شمالی نرسیده به بانک سپه جنب کلید مهرنگی طبقه همکف پرداخت نموده است
ملاقات با بازاریان و معتمدین و کسبه قدیمی و مذهبیون همگی دست به دست هم داد و محمود احمدی نژاد توانست در دور اول و سری دوم از دور اول انتخابات ۳ تیرماه ۱۳۸۴ به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شود و در میان در بین استانها و شهرهای مختلف تبریز درصد قابل قبولی از آرا ماخوزه در حوزههای انتخابیه را به خود اختصاص داد
اما در این میان حسین ضراب نیز بی بهره نبود و در سفرهای استانی دولت احمدی نژاد همیشه در ردیف میهمانان درجه یک دعوت میشد
تا اینکه در سال ۱۳۸۶ طرح توجیهی ساخت کارخانه فولاد کاوه تیکمه داش در سفر استانی هیًت دولت مستقیما از طرف خود ضراب در جلسه تقدیر رئیس جمهور از کار آفرینان تبریزی به وی داده شده و در پایان جلسه دستور حامش احمدی نژاد در روی صفحه اول همان طرح توجیهی به استاندار وقت تبریز داده شد که مورد موافقت است.
در همان جلسه نیز آنهایی که حضور داشتند از هم همههای دستور انی رئیس جمهور به نوعی شاکی شده و اعتراض کرده بودند که بلافاصله موضوع به نوعی عوض شده با اعلام اینکه به دستور رئیس جمهور به کار آفرینان نمونه سال آینده استان وام خود کفایی داده میشود کاملاً مسیر اعتراض عوض شده اما در سال بعد هم کسی از وام خود کفایی به نفرات برگزیده کار آفرینی چیزی ندید و نشنید .
این چنین اشد که ظرف مدت کمتر از یک سال کلنگ افتتاح کارخانه فولاد کاوه تیکمه داش با حضور مقامات کشوری و استانی زده شد .
اما شاهد اصلی این مدعا در خصوص قول و قرارهای بازاریان و معتمدین با رحیم مشایی و ضراب در خصوص وعدههای داده شده که هیچ گاه عملی نشد همان مردم تبریز و کسبه بازار تبریز هستند که فقط جز دروغ و فریب هیچ چیزی عایدشان نشد و آنهایی که با خلوص نیت پیش گام شده بودند در حلقه فریب قرار گرفتند و روح و قلبشان بازی شد .
اما تنها کسی که سود برد فقط و فقط حسین ضراب بود و بس و او توانست پیش تر از گذشته به مبلغ ثروت نجومیاش بیفزاید ثروتی نزدیک به ۹۶۰ میلیارد تومان به غیر از کارخانه فولاد و سایر ملک و املاکش در تهران ، رشت ، تبریز ، کرج ، مهر شهر ، ترکیه ، دبی و مالزی .
و جالبترین خوش خدمتی او زمانی بود که به دلیل اینکه Iبرو گوندش عروس وی بود و از آنجایی که گوندش یکی از خوانندگان محبوب ترکیه در سالهای اخیر بوده در سفری که وی به ایران داشت و در آن مجلس هم رحیم مشایی و هم خانواده احمدی نژاد حضور داشتند .
تنی چند از بازرگانان ترک هم در منزل دختر ضراب حضور داشتند و همان جا بود که پروین احمدی نژاد خواهر محمود احمدی نژاد از معصومه دختر بازرگان ترکیه ای خوشش آمده و وی را در همان مجلس برای پسرش خواستگاری میکند . که پایان همان مراسم مهمانی خانواده ضراب که به مناسبت ازدواج فرزندشان رضا برگزار کرده بودند جواب مثبت بازرگان ترک و خانوادهاش روبرو شده و همان مجلس تبدیل به مراسم شیرینی خوران خواهزاده احمدی نژاد میگردد و پس از ۴ ماه نیز آنها با هم ازدواج میکنند و ضراب پیش از بیش به خانواده احمدی نژاد و رحیم مشایی نزدیک میشود و راه برایش بیشتر گذشته باز میشود .
اما نکته قابل تأمل اینکه حسین ضراب رفیق گرمابه و گلستان محمود رضا خاوری بوده و ارتباط نزدیکی با وی داشته است و در روند محاکمه دادگاه اختلاس بانک ملی فقط یک بار به عنوان شاهد حضور داشته و دیگر هیچ نامی از وی برده نشد .
رازهای پشت پرده حسین ضراب بیشمار بوده و امکان افشای همه جانبه آن اصلا در این مجال نیست اما آنانی که در ایران هستند علی الخصوص در تبریز و کرج با اندکی تحقیق میتوانند باز هم به گوشههایی از زندگی مرموز وی دست رسی پیدا کنند اما باید دقّت داشته باشند چون حسین ضراب علی رغم ظاهری عادی از روحی بسیار خشن بر خوردار است .