هفته نامه معتبر فرانسوی “لوپوئن” این هفته، مقاله ای دارد در باره محمد جواد ظریف، شخصی که این هفته نامه، او را یکی از معماران اصلی توافق سیاسی هسته ای ایران با قدرت های بزرگ در لوزان معرفی میکند.
لوپوئن” مینویسد: “اینطور به نظر میرسد که شخصیت جاذب ظریف بر روی جان کری به نحو احسن عمل کرده و نتیجه لازم را به بارآورده است. این دو که همدیگر را “جواد” و “جان” می نامند، ساعات بسیار طولانی را طی یک سال و نیم گذشته با یکدیگر به گفتگو گذرانیده اند. آنان برای یکدیگر چهره های آشنایی هستند.
” آرمین عارفی” نگارنده این مقاله مینویسد، محمد جواد ظریف نخستین شخصی است که بر روی توئیتر خود که بیش از ۲۲۴ هزار گیرنده دارد، خبر خوش رسیدن به یک تفاهم سیاسی هسته ای در لوزان را اعلام می کند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه؛ یک دیپلمات غربی که از نیویورک تا وین با ظریف سرو کار داشته، در باره او چنین اظهار نظر میکند:” ظزیف، یک مذاکره کننده بسیار پویا و خوش خو وخوش خلق است. اوجاذبه فوق العاده ای دارد.”
” آرمین عارفی” مینویسد که ظریف در واقع مظهر بازگشایی جدید فضای سیاسی ایران است که با انتخابات ریاست جمهوری ژوئن سال ۲۰۱۳ و با به قدرت رسیدن حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوی در ایران آغاز گردیده است.
حسن روحانی برای اینکه خط باطلی بر روی سال های سیاه ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بکشد، در شخص ظریف، این دیپلمات کهنه کار کنار گذاشته شده از سوی احمدی نژاد، بهترین سفیر خود در سیاست خارجی را یافته است.
لوپوئن مینویسد که محمد جواد ظریف، ۵۵ ساله، هیچ وجه مشترکی با مسئولان متداول جمهوری اسلامی ندارد. او اکثریت تجارب خود را در آمریکا کسب کرده است. او در سال ۱۹۷۷ و از سن ۱۷ سالگی برای ادامه تحصیلات عازم آمریکا شده است.
پس از آنکه در آمریکا به اخذ دیپلم دکترا در حقوق بین الملل نائل گردید، ظریف به هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد پیوست. از “سانفرانسیسکو” تا “نیویورک”، با گذشتن از “دنور” محمد جوادظریف به کم و کیف قوانین و نورم های موجود در جامعه آمریکا آشنا میگردد و آنها را به دقت فرا میگیرد. دو فرزند ظریف در آمریکا متولد میشوند. با وجود این اقامت طولانی در آمریکا، ظریف هیچگاه ریشه های خود را فراموش نمیکند.
در این باره در زندگینامه او که در سال ۲۰۱۳ میلادی منشر شده، چنین میخوانیم: “… بیش از ۳۰ سال از عمرم در ایالات متحده آمریکا گذشته است، با این وجود، من فرهنگ خود را حفظ کرده ام. تمامی سنت های اسلامی و ایرانی که خطوط اصلی این فرهنگ هستند.”
لوپوئن مینویسد، در حالی که به هنگام جنگ ایران و عراق، اکثریت رهبران و مسئولان جمهوری اسلامی تنفر و انزجار خود را از غرب نشان میدهند، ظریف در راهروهای سازمان ملل متحد، برای نزدیکی ایران با غرب تلاش میکند.
ظریف، شخصی است که رد پای او را در تمامی تماس های محرمانه بین تهران و واشنگتن می بینیم.
در فردای ۱۱ سپتامیر ، او که سفیر ایران در سازمان ملل متحد است، در متن یکی از بزرگ ترین همکاری های تبادل اطلاعاتی بین ایران وآمریکا در باره طالبان افغانستان جای دارد.
در آن هنگام ، ایران اطلاعات بسیار برجسته ای را در باره طالبان در اختیار کاخ سفید واشنگتن قرار میدهد. اطلاعاتی که به آمریکا کمک میکند تا هر چه سریع تر رژیم طالبان در افغانستان را سرنگون کند.
در همین حال، ظریف سرمنشا گفتگوهای سری و مخفی دیگری نیز میباشد. طرح یک نقشه راه، در جهت برقراری مجدد روابط فیمابین آمریکا و ایران و آشتی بین دو کشور، از جمله این تلاش ها ست.
لوپوئن مینویسد به رغم این تلاش های آشتی جویانه، جرج بوش رویکرد سیاسی دیگری را بر می گزیند. رویکردی بسیار خصمانه در برابر ایران که تمامی تلاش های ظریف را نقش بر آب میکند. رویکردی که حاشیه نشینی ظریف را به دنبال دارد.
در چنین فضایی، خصمانه، ظریف ناگزیر است تا ده سال صبر و حوصله کند تا ایام سیاه و سخت جرج بوش پسر در آمریکا و محمود احمدی نژاد در ایران به سر آید، تا او بتواند، تلاش های صلح جویانه خود را از سر گیرد.
لوپوئن مینویسد، محمد جواد ظریف، به هنگام انتصابش به عنوان وزیر امور خارجه ایران، در اوت سال ۲۰۱۳ میلادی، یک حساب توئیتر باز میکند( درآن زمان توئیتر در ایران ممنوع بوده است). یکی از نخستین پیام های توئیتری ظریف، تمامی یهودیان در جهان را مورد خطاب قرار میدهد. او در این پیام، ضمن آنکه یکی از اعیاد یهودیان را به آنان تبریک و شادباش میگوید، مینویسد : “ایران هرگز هولوکاست را انکار نکرده است. مردی که این واقعیت را انکار میکرد( منظور، محمود احمدی نژاد)، اکنون از قدرت کنار رفته است.”
یک دیپلمات غربی از شایستگی های ویژه ظریف سخن میراند. این دیپلمات میگوید که ظریف به معنی واقعی کلمه، یک رهبر مدرن است که با الزامات پیشرفت های سریع جهان کنونی همساز میباشد.او در باره ظریف میگوید: “همچنانکه سخن میگوید، توئیت میکند. ازروشی های بسیار پیشرو و ملازم با دنیای جدید ارتباطاتسود میگیرد. او تصویر ایران تازه ای را به جهان نشان میدهد. ایرانی، جوان که جاذبه دارد و در تلاش است تا دنیا را در باره اهداف خود متقاعد کند.
دیپلمات هایی که دهها ساعت در هتل “ریواژ” در مذاکرات با او حاضر بوده اند در باره ظریف چنین میگویند: “او بینهایت گرم و صمیمی رفتار میکند. همیشه لبخند بر لب دارد. به دقت به سخنان مخاطب خود گوش فرا میدهد. چشمانش درخششی دائمی دارند. زبانی بسیار گویا و روان داشته و در همان حال، زبانی بسیار منطقی و قانع کننده دارد.”
” نیکولا ریویر” مشاور مخصوص لوران فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه رویارویی یک ساعته و نیمه فابیوس و ظریف در لوزان سویس را به یک نبرد با شمشمیر تشبیه میکند. در حالی ک ظریف در تلاش است تا طرف مقابل خود را جذب کند، فابیوس بیش از پیش، سرد جلوه میکند. ظریف تلاش میکند تا موضع فابیوس را نرم کند. فابیوس مقاومت میکند. در این مذاکره، این دو، یکدیگر را قضاوت میکنند، ضمن اینکه برای یکدیگر احترام قائل هستند. بعضی مواقع یکی، دیگری را به خنده وامیدارد. اما درعمق، میتوان گفت که این مذاکره، بسیار سخت و جدی است.
لوپوئن به دشمنی هایی که از سوی جناح محافظه کاران افراطی در جمهوری اسلامی علیه ظریف شده اشاره میکندو مینویسد که در برابر این فشارها، ظریف خم میشود، ولی هرگز تسلیم نمیگردد.
یک دیپلمات غربی میگوید که ظریف بر روی تخم مرغ های شکننده ای راه میرود. حاشیه عمل او در برابر جناح سخت و نا سازگار رژِیم اسلامی، چندان بزرگ نیست.
این دیپلمات میگوید اما نباید فراموش کرد که ظریف روی دیگر سکه جمهوری اسلامی ایران است. آن رویی که در جمهوری اسلامی، خواهان تعامل با جهان است. او در اینجا برای این آمده تا دانش هسته ای ایران را تا آنجا که میتواند حفظ کند و در همان حال تحریم های سنگینی که بر روی اقتصاد ایران سنگینی میکند، بردارد. او تأکید میکند که نباید اشتباه کرد. ظریف به اینجا نیامده که ایران را مبدل به یک دمکراسی غربی کند، بلکه او همانطور که گفته شد، اهدافی دارد و در جهت رسیدن به این اهداف تلاش میکند.
لوپوئن مینویسد اینطور به نظر میرسد که نخستین مآموریت آقای” دکتر ظریف” دارد به نتیجه میرسد. این موفقیت میتواند، راه را برای موفقیت های دیگری باز کند. توافق هایی که زمینه های همکاری ایران و غربرا توسعه میدهند.
لوپوئن مینویسد که ایران و غرب در منطقه خاورمیانه دشمن مشترکی را در پیش روی خود دارند. وجود گروه دولت اسلامی در عراق و سوریه و لزوم مقابله مؤثر با آن، طرفین، یعنی ایران و غرب را وامیدارد تا بیش از پیش به یکدیگر نزدیک شده طرح مشترکی را به پیش ببرند.
اینطور به نظر میرسد که راه آشتی بین ایران و غرب به نحو تعیین کننده ای باز و هموار گردیده است.