یک ملت بیدار و فهیم، مصیبتی خوار کننده برای سران یک حکومت با صفات زیر است: ” اشغالگر، بری از انصاف، بی خرد و بیدادگر، بی رحم و جانی، پست و پوشالی، پول پرست، تازی تبار و تروریست آفرین، تنفربرانگیز، تهی مغز و بی کیاست، جنایتکار، دروغپرداز، دزد دارائی ایرانیان، دژخیم مردم بی گناه، ذلت آور و ذلیل پرور، راهزن و یاغی، رذل و زبون، ژاژه خوای و سفاک و سودجو و شقاوت پیشه، ضلالت آور و ضیغم صفت، طرار و عداوت جو، غنیمت خوار و فقیر پرور، قاتل و کژ رفتار و کژکردار و کژاندیش، گنهکار و لعین، مفتخور و مردم آزار، ناجوانمرد و نا راست، واسطه باز و وقیح، هردمبیل و نا کار آمد، یاوه سرا و سلطه جو و …. ” !
چنین حاکمیتی که مشتی آخوند روضه خوان و گدازاده عنان اختیار و اداره آن را در دست دارند؛ ضمن ارائه شعارهای دروغین خدا پرستانه، اصیل ترین و جدی ترین و سرسپرده ترین بندگان و فرمانبرداران اهریمن نا به کار و فریبکار می باشند. چون ارباب رجیم ایشان مطرود از درگاه آفریدگار یگانه و پروردگار دانا و یکتای هستی است؛ اینها نیز به پیروی از اهریمن، جز در مسیر بدکرداری و ظلم و تعدی به مخلوق خالق بزرگ گیتی گام بر نمی دارند؛ و از آنچه که رنگ و جلوه انسانیت و بشردوستانه دارد دوری می گزینند؛ و هر امری که از صفات محبت و مهر و عاطفه سرشار است بری هستند و فاصله دارند. چنین موجودات خودپرستی، جز به فکز بقای حکومت ننگین خویش نیستند؛ و جهت ادامه یافتن آن به هر کاری که به نفع شان باشد دست می زنند!
بر همین اساس، تازه ترین حیله ای که برای نجات دادن رژیم ضد بشری خودشان به کار گرفته اند؛ پرداختن به افشا نمودن میزان بسیار بالای دستمزد بعضی از مدیران تراز اول، در برخی از مؤسسات و سازمان های دولتی نظام بی نظم شان است؛ که به پندار تاریک اندیش خودشان، آن را برای فریب دادن ملت بزرگ ایران آغاز کرده اند. اگرچه که چنین ایراد بزرگی را(پرداخت کردن چنین مبالغ هنگفتی به مدیران مورد نظر را ) که اخیرا برملا می کنند؛ بر قوه مجریه به ویژه بر ریاست آن، آخوند حسن روحانی انگلیسی وارد است؛ ولی از آنجائی که همگی شان یک روده راست در شکم ندارند، و هیچ امری را بدون ریاکاری و دروغپردازی و پشت هم اندازی به انجام نمی رسانند؛ ترجیح می دهند که چند تن از مدیران ارشد حکومت خویش، از جمله مقام نخست قوه مجریه را هم ، به ورطه بی آبروئی و خفت و خواری مفرط بکشانند؛ تا بتوانند آمال اهریمنانه خودشان را، تحقق ببخشند؛ تا بدینوسیله، افزودن بر طول عمر ننگین رژیم جنایتکارشان را به منصه ظهور برسانند!
مطرح شدن رسوائی کنونی ایشان( حقوق ماهیانه چند صد میلیونی دست اندرکاران جمهوری جنایت و جهل و جور و جنون اسلامی)، که تعدادی از حکومتی های بی سواد و بی ارزش و ناانسان و بی خرد و نالایق آنها را، در زمینه های مادی و معنوی در زندگی ایشان، رو به نابودی و نیستی کشانده و می کشاند؛ کارشان همانند عمل قاتلی است، که پس از کشتن مقتول، به سوی پلیس می رود، و عمل انجام دادن آن جنایت ددمنشانه خودش را، نزد پلیس افشا و بدان اعتراف هم می نماید. می خواهد که با این روش ابلهانه و تهی مغزانه، حکم صادره از سوی قاضی دادگاهی که وی را محاکمه می کند را، نسبت به خودش تقلیل بخشیده و ملایم تر هم کند!
حال آنکه، هر انسان با درایتی به راحتی می تواند درک کند؛ که چنین خودکشی سیاسی از سوی سردمداران رژیم منحوس و ضد ایرانی آخوندی را، باید به مثابه خودکشی مقامات بالای آن، و سرنگون شدن کاخ ستم ایشان، که بر حضیض ذلت و نابودی سقوط می کند و سرنگون می گردد دانست. آشکار نمودن پرداخت گشتن اینهمه پول در ماه به کسانی که سنگین ترین کاری که در طول ماه در محل کارشان انجام داده اند؛ برداشتن قلم از روی میز کارشان، جهت امضاء کردن یک بخشنامه عمومی یا محرمانه است!
اینها که مانند همان قاتل فرضی ما، که در محضر دادگاه مربوطه، به عمل جنایتکارانه خودش اعتراف می کند. سعی دارند با انتشار دادن این اخبار جنجالی(حقوق ماهیانه 238 میلیونی مدیر یکی از ادارات)، سوپاپ اطمینان درب دیگ زودپز درون جامعه را باز بگذارند؛ تا با خروج بخار اعتراض مردم به چنین کار ناعادلانه ای، دریایند که تأثیرات جانبی خارج شدن این بخار از آن آبی که در حال جوشیدن است؛ چه درصدی از مردم ایران، نسبت به چنین خبر اعصاب شکنی واکنش تند و پرسش آمیزی نشان می دهند؟ و چه تعدادی از آنها، تمایلی به ابراز هیچگونه نظری در این باره ندارند؟!
آنگاه که با رواج دادن خبرهائی از این دست، نتایج دلخواه خویش را به کسب کنند؛ خواهند فهمید که با آشکار ساختن پرداخت شدن چنین رقم های بالائی، به بعضی از این مدیران نالایق رژیم شان، از این پس با این مردم به چه منوالی سخن بگویند و با چه روش های حیله گرانه ای، به سخنان خویش عمل کنند و با ایشان چه مماشاتی داشته باشند؟!
اگر مردم ایران، به همین وجهی که تا کنون در این باره سکوت کرده اند؛ به کار غیر منطقی خودشان ادامه بدهند. دریچه های امید را بر روی این دزدان و جنایت پیشگان و قاتلان خواهند گشود. و به آنها نشان خواهند داد، که حتی اگر بلاهائی مخرب تر از چنین فاجعه باورنکردنی هم بر سرشان بیآورند؛ این مردم ” باری به هر جهت ” و ” هرچه پیش آمد خوش آمد ” نه آنکه هیچ تلقی ناخوشآیندی نسبت به آنها از خویش ابراز نخواهند نمود. بلکه به ایشان می باورانند، که …. ” هر چه دل تنگ شان می خواهد ” بگویند و به انجام برسانند !
محترم مومنی