كجاي كارزار سوريه ايستاده ايم؟ بررسي و گزينش سناريوها

0
140

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

همان گونه كه پيش بيني و مطرح كرده بودم، فشارها در عرصه ميداني بر اسد تاكنون به ميزاني نبوده كه او را وادار به ترك صحنه كند. همان گونه نيز كه به رزمندگان سوريه خاطر نشان كردم، شركت آنان در مذاكرات صلح نه تنها براي صلح كه حتي براي تقويت شان در صحنه جنگ در سوريه ضروري است و اينك با كمك هاي تسليحاتي و پشتيباني كه پس از مذاكرات ژنو 2 دريافت كردند، نتيجه اين شطرنج حساب شده شان را ديدند. علاوه بر آن، ديديد كه بن بست مذاكرات بنا بر سخنان اخضر ابراهيمي –البته به شكلي غيرمستقيم به حساب رژيم اسد نوشته شد. چون اولويت گفتگو از ديد ائتلاف سوريه بر “دولت انتقالي” بود و از منظر رژيم سوريه بر “مبارزه با تروريست” و پيشنهاد بينابين ابراهيمي مبني بر گفتگوهاي همزمان هر دو را اين تيم اسد بود كه رد كرد. ابراز تأسف ابراهيمي و عذرخواهي از مردم سوريه نشان از غايت مسئوليت شناسي او و ديگراني دارد كه به هر دو طرف فشار مي آورند تا با مصالحه مشكلات سوريه را حل كنند و بي شك به همين ميزان از گشايشي كه در كمك هاي انسان دوستانه در مناطق تحت محاصره در سوريه انجام شده و جان چند هزار نفر را كه در شرف مرگ از گرسنگي بودند، نجات داده همگان به پاي تلاش هاي انسان دوستانه و مسئولانه ابراهيمي و تيم هاي صلح طلب سازمان ملل مي گذارند و خجالت بايد كساني بكشند كه از سلاح شيميايي استفاده كردند و به كشتار فله اي مردم بدون بي شرمي ادامه مي دهند و براي ماندن در قدرت له له مي زنند و در كمال وقاحت جنايات شان را به گردن ديگران مي اندازند. حال براي امكان گشايشي در فاجعه سوريه بايد يك بررسي درست از سناريوهاي موجود و گزينشي از مطلوب ترين شان داشته باشيم.

ما چند سناريو براي شكستن قفل مذاكره و محاربه داريم. سناريوي نخست، در مسير گفتگوهاست. ما در مذاكرات با بن بست كامل در مسير “دولت انتقالي- مبارزه با تروريست” مواجه بوديم و هيئت هاي سه طرفه تمام تلاش شان براي شكستن قفل اين راه بود. اما در سطحي ديگر كه مربوط به آتش بس موقت، كمك هاي انسان دوستانه و انتقال مردم محاصره شده بود، بن بستي وجود نداشت و در حمص موفق بود و امكان آن بود كه در ديگر مناطق سوريه نيز تعميم يابد، اما از اين ظرفيت به طور كامل استفاده نشد! يك سناريو براي مذاكره بعدي نه تنها افزايش گزينشي آتش بس در برخي ديگر از مناطق سوريه است كه حتي مي توان آن را به آتش بسي كامل از دو طرف ميز مذاكره، يعني ائتلاف سوريه و رژيم سوريه در تمامي مناطق درگيري در سوريه و شروع انواعي از كمك ها انساني دوستانه و رسيدگي به مجروحان و زدودن ويراني ها گسترش داد؛ بدون اين كه نياز باشد تا دولتي انتقالي تشكيل شود يا دو طرف در مبارزه با تروريست ها همپيمان شوند. اين سناريو مي تواند حتي بدون مذاكرات ژنو و برحسب همكاري سازمان ملل و صليب سرخ جهاني با رژيم اسد و هماهنگي با مبارزان سوري در بسياري از مناطق سوريه گسترش يابد. اما اگر آتش بس بخواهد از موقت به دائمي ارتقاء يابد، بي شك نياز است تا توافقي طي يك مذاكره و قرارداد رسمي صورت گيرد.

سناريوي ديگر احتمال تجديدنظر دو طرف يا يكي از دو طرف ميز مذاكره دارد. احتمال وقوع اين سناريو بسيار اندك است، اما غيرممكن نيست. افزايش كمك هاي تسليحاتي به رزمندگان نيز نمي تواند صحنه جنگ را در سوريه تغيير دهد و حتي فشارهاي بيشتر به اسد نيز با كمك هاي متقابل متحدان اسد جبران خواهد شد و از اين سبب، نه تغييري در پهنه رزم در سوريه پديد مي آورد و نه موجب انعطاف بيشتر مي شود. حاميان اسد و مشخصاً ايران نيز در اين زمينه انعطافي نشان نخواهند داد. اگر دولت آمريكا اميدوار است كه شايد مقامات ايران در مورد سوريه نيز چون مذاكرات هسته اي انعطاف نشان دهد، اشتباه مي كنند و همان گونه كه وزير امور خارجه ايران به جان كري به صراحت گفت، هيچ اختياري در آن زمينه ندارد. چون بالاترين رهبران ايران در مذاكرات هسته اي كوتاه آمدند تا در سوريه كوچكترين انعطاف يا عقب نشيني صورت ندهند.

سناريوي سوم، محاربه است و آن هم نه با جنگي فرسايشي كه با حملاتي چنان ويرانگر كه بسياري از كساني را كه مانع جدّي در مسير صلح هستند و بر كشتار بي رويه مردم مصرند، از ميان بردارند. درست است؛ حملاتي چنان كوبنده و حتي تمام كننده به حساس ترين مراكز فرماندهي و نظامي اسد كه عملاً ديگر مقام و نامسئول ديگري از طرف رژيم سوريه باقي نماند كه تصميم بگيرد تا مصالحه يا محاربه كند. چنين حمله اي تنها از طرف آمريكا قابل اجرا است و آمريكا مي تواند نخستين موج چنين حملاتي را چنان ترتيب دهد كه رژيم اسد حتي متوجه نشود كه از طرف چه كسي هدف قرار گرفته است و در جهنم به اطلاع شان برسانند! تنها حملات نبايد فقط به پايگاه هاي اسد محدود شود و بايد حتماً پايگاه هاي القاعده در سوريه نيز با دقت هدف قرار گيرند و به همان ميزان نابود و تضعيف شوند. در اين سناريو احتمال ورود مستقيم متحدان اسد در جنگ هست كه بايد سناريوهايي براي احتمال تعميم جنگ به آنان نيز از قبل تنظيم و آماده باشد. فقط اميدوارم كه اگر پرزيدنت اوباما تصميم به حمله نظامي گرفت، دوباره يكTalk Show  ديگر راه نياندازد و در دنيا براي حمله نظامي نظرسنجي نكند تا اسد فرصت واكنش داشته باشد و حمله را بر اساس اصل غافلگيري نظامي كاملاً ناگهاني، قاطع و كوبنده اجرا كند.

سناريوي چهارم، محاربه است، اما به شكل كجدار و مريض كنوني و فرسايشي با اسد و متحدانش طي جنگي طولاني و همزمان افزايش كمك هاي انسان دوستانه به مردم سوريه و كمك هاي تسليحاتي و پشتيباني به رزمندگان سوريه. اين سناريو با وجود آن كه از اين مزيت برخوردار است كه امكان فوران يك جنگ منطقه اي را كاهش مي دهد، اما بحران انساني را در سوريه نه تنها متوقف نمي كند كه حتي به تدريج افزايش مي دهد. در اين سناريو حتي مي توان كريدورهاي انساني در بسياري از مناطق معين كرد كه حملات دو طرف در اين مناطق صورت نگيرد و مناطق امن براي مردم غيرمسلح تعيين شود و كمك ها و جبران خسارات در آن مناطق شروع شود و در ساير مناطق درگيري جريان داشته باشد. جنگ اگر چه هيچ گاه از تاريخ بشريت جدا نشده، اما اساساً عملي متمدنانه نيست، ولي اين نوع از جنگ كه مردم عادي و زنان و كودكان را از صحنه درگيري دور نگه مي دارد، به ميزاي كمتر از انسانيت به دور است.