سخنرانی مظفر بقایی ساعاتی پس از وقایع ۲۸ امرداد ماه 1332
الحمداله ربالعالمین که خداوند یکبار دیگر ملت ما را از خطر سقوط نجات داد.
سر شب به دل قصد تاراج داشت
سحرگه نه تن سر نه سر تاج داشت
برادران عزیزم! مملکت دقایق بحرانی را میگذراند. آن چیزی که از یکسال پیشبینی کرده و برای جلوگیری از آن مبارزات شدیدی کردیم بالاخره خائنین شروع به اجرای آن کردند. پس از آن، رفراندم قلابی و کودتای قلابی را درست کردند برای اینکه مملکت را تسلیم کمونیسم بکند.
آن چیزهایی را که ما میگفتیم و بسیاری باور نمیکردند مانع از این نبود که ما مبارزه را ادامه بدهیم ولی دیدیم شروع به اجرا کردند تا رژیم را تغییر دهد و مملکت را تسلیم اجانب بکند، با آن رفراندم قلابی که میخواهم بدانم آن صد و یک هزار نفری که رای دادند کجا هستند. با آن کودتای قلابی وسیله عزیمت شاه را فراهم کردند. همینطور که روز سیام تیرماه در همینجا من حضور شما برادران عزیزم عرض کردم که ما قسم خوردهایم مقام سلطنت را حفظ کنیم، به قسم خودمان پایدار هستیم و چون آنها میدانستند که ما برای حفظ قسمی که به کلامالله مجید خوردهایم ایستادگی خواهیم کرد، تمام این بازیهای کودکانه ماههای اخیر را به وجود آوردند تا به مقصود پلید خود برسند ولی سپاس میگذاریم خداوندی را که یکبار دیگر نقشههای دشمنان ملت ایران را عقیم کرده است. ولی هنوز کار ما تمام نشده است.
برادران، فرزندان، دوستان عزیز من! فکر کنید که با عمل مصدقالسلطنه مملکت به کجا میرفت، چیزی که سالها فریاد میکردیم که نگذارید تودهایهای خائن جان بگیرند (فریاد مُردهباد جمعیت) مُردهباد نگویید، مُردهباد با عمل است. بدانید که اگر آنها موفق شده بودند به هیچ چیز ما رحم نمیکردند. آنها نه به ملیت قائلاند نه به مذهب و نه به قومیت. کسانی که دارای احساسات هستند بدانند که عفو و اغماض نسبت به کسانی که همه چیز مملکت را برای خود میخواستند عملی پسندیده نیست. آقایان اگر شما با حزب توده مبارزه کرده بودید نمیتوانستند رفراندم درست کنند. نمیتوانستند مجسمهها را پایین بیاورند.
تا آن موقعی که من هنوز پی به خیانت دکتر مصدق نبرده بودم پنج جلسه چند ساعته با مصدق راجع به آنها صحبت کردیم، ولی نمیدانستم که او نوکر روس و انگلیس است. ما اشتباه کرده بودیم، اشتباه در سیاست یعنی مرگ. این حبس که من رفتم نمیبایست زنده بمانم ولی خداوند به ملت ایران رحم کرد و ما را از خطر نجات داد، ولی برادران عزیز همیشه اینطور نیست. شما همینجا بین خودتان و خدای خود پیمان ببندید که به کمونیستها ابقاء نکنید و الا بدانید که اگر اینها یکبار دیگر جان بگیرند و اگر یکبار دیگر مصدقی پیدا بشود همه را از بین بر میدارند. آقایان دیگر رودربایستی، قوم و خویش بازی نکنید و دستخوش احساسات قرار نگیرید.
پستترین مزدوران انگلیس و پستترین مزدوران روسی در این رفراندم همکاری کردند، مهندس رضوی خائن (مُردهباد جمعیت) مُردهباد با زبان نمیشود، سنجابی، زیرکزاده، حسیبی و شایگان بستگیشان با روسها بود که با دکتر فاطمی، دکتر طاهری، تولیت نوکرهای پست انگلستان همکاری میکردند، این مجلس را با همکاری روس و انگلیس از بین برد. و ما و شاه انتقام انگلستان را پس میدادیم. دوستان عزیز اگر میل دارید مملکت اصلاح شود نباید بگذارید دو دفعه اینها و طبقه حاکمه فاسد بر ما حکومت بکنند.
چند روزی که در زندان بودم فکر میکردم اگر بعد از ختم غائله آذربایجان خائنین به سزای عمل خود رسیده بودند، دیگر گول زیرکزادهها و سنجابیها و شایگانها را نمیخوردیم ولی دیگر نباید بگذارید اینطور خائنینی از دار مجازات رها شوند و صفها همینطور که مشخص بود باید مشخص بماند و هر کس به جزای خیانت خود برسد. من یقین دارم اگر این خائنین به مجازات برسند ما میتوانیم در مدت کوتاهی خساراتی را که این چند ماه مملکت دیده است [جبران] کنیم و قدمهای اساسی برای اصلاح مملکت و وضع طبقات محروم اجتماع برداریم.
برادران عزیز از اینجا به منزلهایتان نروید. هماکنون به من خبر رسید که تودهایها مسلح شدهاند و قصد حمله به شهر تهران را دارند. وظیفه دارید که در مقابل آنها و تمام اجنبیپرستان مقاومت کنید و نگذارید یکبار دیگر جان و ناموس شما به دست مصدقالسلطنه بیافتد و اکنون چون وظایف دیگری در انتظار من است از شما خداحافظی میکنم و امیدوارم در فرصت دیگری با شما مردم رشید تهران و دوستان عزیزم روبرو شوم.
زندهباد ملت ایران..
پیروز باد زحمتکشان ملت ایران..