موقعی که در سال میلادی 2015 ، بعد از گذشتن سیزده سال مذاکرات 1+5 با رژیم آخوندی، که در باره فعالیت های اتمی ایشان ادامه یافته بود. سرانجام طرفین مذاکره کننده، موفق به امضاء کردن توافقی شدند؛ که به آن عنوان ” برنامه جامع اقدام مشترک = برجام ” را دادند. یعنی همه اعضای مذاکره کننده، اقدام به طرح یک برنامه جامع را بنمایند؛ که تا در آن رهگذر، طرح مزبور بتواند؛ منافع همه اعضای شرکت کننده در مذاکرات را تحقق ببخشد!
ضرورت قضیه هم ایجاب می نمود؛ که امضاء کنندگان آن توافق را، ملزم به اجرای تعهداتی که بر عهده می گرفتند نماید. بر اساس چنین التزامی، تعلیق شدن تحریم های بین المللی در مورد رژیم ملاها در ایران، اعم از آنهائی را که سازمان ملل متحد در قطعنامه های گوناگون به اجرا گذاشته بود. و آن دسته از تحریم هائی که ایالات متحده، به تنهائی برای حکومت اسلامی در باب فعالیت های هسته ای ایشان وضع نموده بود. و نیز التزام سران جمهوری آخوندی، که تحت هیچ شرایطی اجازه غنی کردن بیش از دو درصدی اورانیوم را نداشته باشند؛ و می بایست که تولیدات ” کیک زرد ” خودشان را که قبلا ساخته بودند؛ به یکی از ممالک حاضر در پنج به علاوه یک بفروشند!
کنگره آمریکا با شرط ارائه شدن گزارش رئیس جمهور وقت کشورشان، که هر سه ماه یک بار(90 روز) مراتب پایبندی جمهوری اسلامی به اصول مندرج در برجام را، به اعضای کنگره بدهد؛ با این امر توافق نمودند. به سران حکومت اسلامی هم اعلام شده بود؛ چنانچه گروه مذاکره کننده از اموری در باره تخلف ایشان از آنچه که بدان متعهد گشته اند آگاهی یابند؛ و با مشاهده هرگونه تخلفی از سوی ایشان نسبت به مبانی برجام، آن توافق را از بین ببرند؛ و تحریمهای در حالت تعلیق را نیز فعال نمایند!
در همان موقع، عده ای از دست اندر کاران این قضیه، حتی صاحبنظران مختلف، چه آنانی که با آن موافق بودند یا نبودند؛ هر کدام به فراخور دیدگاه خودشان، با توجه به منافع یا زیان طرفین امضا کننده، آن را توافق ” برد، برد” ، ” برد، باخت” یا ” باخت، باخت ” نامیده بودند. هنوز بیش از شش ماه از توافق برجام نگذشته بود؛ که شماری از شرکت های بازرگانی در زمینه های گوناگون، مخصوصا در مورد اقتصاد نفت و گاز، پای شان به ایران کشانده شد. یکی از مهم ترین آنها شرکت فرانسوی ” توتال ” بود؛ که جهت گسترش دادن به مناسبت های اقتصادی و بازرگانی خود با حکومت اسلامی، با آن که نسبت به واکنش های ایالات متحده در آینده بعد از توافق زیاد خوش بین نبودند. اما آن را یک معامله ” برد، برد ” نامیدند!
رفع تحریم ها، در ازای محدود کردن فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی، به زبانی دیگر، هزینه توافق هسته ای برای کشورهای پنج به اضافه یک، و لغو گام به گام تحریم های مالی و اقتصادی ایران بود. هزینه ای که در عمل می توانست؛ راه را برای سرماینه گذاری های مستقیم دراقتصاد ایران، به ویژه در صنایع نفت و گاز باز و هموار کند!
در این رابطه جمهوری اسلامی نیز پذیرفته بود؛ فعالیت های هسته ای خود را، برای بازدهی یک پریود زمانی ده ساله راکد بگذارد و محدود کند. بدیهی است که سرمایه گذاری شرکت های خارجی در ایران، چه به شکل سرمایه گذاری مستقیم، یا به صورت مشارکت انتفاعی، می توانست از میزان مشکلات و نارسائی های اقتصاد ایران بکاهد!
اما با پیروز شدن پرزیدنت ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا، رویکرد و نگرش منفی وی به توافق مذاکرات هسته ای، معادلات ناظر بر این توافق هسته ای را برهم زده است. شرکت فرانسوی توتال، بعد از به توافق رسیدن پنج به علاوه یک در موضوع برجام، با سرعت زیاد خودش را به ایران رساند؛ که اولین شرکت خارجی باشد، که بعد از توافق مورد نظر، با جمهوری اسلامی در ایران قرارداد ببندد و با ایشان معامله کند. ولی به جهت آن که صنایع نفت و گاز ایران، در اثر تحریم ها آسیب جدی دیده است. قرارداد میان توتال و وزارت نفت جمهوری اسلامی دارای سه پیش شرط مهم است!
یک ، سرمایه گذاری به شکل کلان انجام شود. دو ، دانش فنی مربوط به آن، به طور کامل مورد استفاده قرار بگیرد. سه ، تکنولوژی مربوطه، پیوسته کارآمد و به روز باشد. از آنجائی که جمهوری اسلامی در عرصه هر سه شرط بالا، به همکاری مستمر شرکت های خارجی نیاز مبرم دارد. غیر از توتال، پای شرکت های نفتی ” گاز پروم ” و ” شل ” را نیز به کشور کشانده است!
اما توتال، به رغم همه تهدیدها در ماه ژوئیه امسال، به اتفاق شرکت ملی نفت چین، بزرگ ترین قرارداد نفت و گاز به ارزش 5 میلیارد دلار را، با شرکت ” پترو پارس ” جمهوری اسلامی امضاء کرده است. با توجه به سیاست راهبردی اخیر دونالد ترامپ، در مورد چگونگی توافق برجام با حکومت ایران، و نیز عدم روشنی وضعیت آینده حکومت اسلامی در ایران، احتمال زیادی وجود دارد؛ که شرکت توتال فرانسه، تا چه حد و چه موقع به قراردادی که با آخوندها امضاء نموده پایبند بماند؟!
از این منظر باید گفت، که به علت عدم واضح بودن سرنوشت ” برجام ” ، نه فقط برای دو طرف ایالات متحده و جمهوری اسلامی، بلکه حتی برای سایر اعضای امضا کننده این توافق، این پرسش مطر ح می شود: ” آیا واقعا این یک معامله برد ، برد بوده است ” ؟ یا آن که در صورت بی اعتبار گشتن ” برجام ” و خروج یک یا چند عضو امضا کننده آن، هر سه موقعیت ” برد ، برد” ، ” برد ، باخت ” و یا ” باخت ، باخت ” در آن مدخلیت دارند. برای آمریکا و آخوندها، یک معامله ” باخت ، باخت ” به انجام رسیده است. برای اعضای بی طرف در ارتباط با برجام، معامله ” برد ، باخت ” شکل گرفته است. زیرا آنهائی که در این رهگذر سود می برند یا زیان می کنند؛ به گونه ای غیر مستقیم یا برنده می شوند و یا بازنده، اما نوع اول آن( ” معامله برد ، برد ” ) به شرکت های مالی – اقتصادی اروپائیان تعلق می یابد. که با شتاب بسیار، خودشان را به خوان گسترده نفت و گاز ایران رسانده اند. تا به دلیل زبونی مسؤلان این نظام اهریمنی، بیش ترین منافع باد آورده را، نصیب خود و مملکت متبوع خویش نمایند!
محترم مومنی