فلسطينيان شصت سال ديگر صبر كنند، راضي مي شويد؟

0
114

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

آشتي ملي در هر كشوري همواره گامي مثبت رو به جلوست، همان گونه كه صلح كشورهاي متخاصم با يكديگر همواره مثبت و پيروزي براي هر دو يا چند طرف است؛ اميدوارم اين بار حماس (با گفتارها و رفتارهاي نسنجيده شان) فلسطينيان را نسبت به اعتمادي كه به ايشان كردند، نااميد نكند.

دولت اسرائيل شرط گذاشته كه محمود عباس يا بايد با ما صلح كند يا با حماس! معني آن سخت اين است كه ما موقعي محمود عباس را قبول داريم كه همواره در جنگ باشد، يا با ما يا با حماس!! البته اين تفكر يك سابقه اي هم دارد و منطق هيتلر و استالين بود كه هر كس يا با ماست و گرنه با دشمنان ماست. اين منطق نتانياهو براي مان قابل فهم است، چون دولت كنوني اسرائيل كه از دست راستي هاي تندرو يهودي تشكيل شده اصلاً نه اعتقادي به صلح دارد و نه تمايلي و با فشار غرب به پاي ميز مذاكره آمده و دو هفته پس از اين كه آنان فشار و تهديد به تحريم شان را برداشتند، دبه درآورد و بخش آخر تعهدات سابق اش را برآورده نكرد و آخرين سري زندانيان فلسطيني را آزاد نساخت (عملاً شوت كرد زير ميز مذاكره). اما هيچ دليلي ندارد هر كشوري كه خواهان صلح و آشتي در منطقه هست، از آشتي فلسطينيان نگران شود! وقتي كه تشكيلات خودگردان فلسطين در سال 2012 درخواست عضويت كامل در سازمان ملل كرد، اسرائيل گفت كه چون تشكيلات خودگردان بر تمام فلسطين حاكميت ندارد، نمي توان درخواست اش را پذيرفت و حتي مدعي شد كه اصلاً صلح با چنين تشكيلاتي بدليل عدم تسلط بر غزه فايده اي ندارد. به عبارتي، محمود عباس چه با حماس آشتي بكند و چه نكند، توسط نتانياهو متهم مي شود كه شريك مناسبي براي صلح نيست؟! اگر كسي واقعاً خواهان حل مسائل است، در كنار چاهي كه هشدار مي دهد، راهي را نشان مي دهد كه مفيد است و طرف مقابل در صورت پيگيري اش مورد تشويق قرار مي گيرد، نه اين كه هر كاري كه بكند يا نكند محكوم شود! (درست عين شيوه محكوم كردن هاي ملاهاي رژيم ايران در طول اين سي و اندي سال) مگر اين كه هدف بهانه تراشي باشد. حالا تشكيلات خودگردان با آشتي ملي و تشكيل دولت دارد هم بر بقيه مناطق فلسطيني حق حاكميت اش را تعميم مي دهد و هم حماس را به جاي توسل به جنگ به سوي توسل به اقدامات سياسي و روابط ديپلماتيك مي كشاند، اين كجايش اشكال دارد؟ اگر مدعي هستيد كه حماس اقدامات تروريستي انجام مي دهد، حماس مدت هاست كه هيچ اسرائيلي را نكشته و سال هاست كه حتي يك عمليات انتحاري انجام نداده است، اما ارتش اسرائيل در همين چند ماه اخير بابت راكت پراكني هايي كه هيچ تلفات انساني و مالي نداشته بارها به غزه حمله كرده و تعداد زيادي را كشته و مجروح كرده كه برخي از آن ها نيز غيرنظامي بودند. در همين مدت تعداد زيادي از فلسطينيان را بازداشت كرده و خانه هايي را نيز در همان مناطق امن كرانه باختري ويران كرده است. اگر مي گويد كه حماس اسرائيل را به رسميت نمي شناسد، اسرائيل نيز تاكنون كشور فلسطين را به رسميت نمي شناسد. تعهد امري دو طرفه و متقابل است و يك طرفه نمي شود. نمي شود در حالي كه محمود عباس طي قرارداد اسلو اسرائيل را به عنوان يك كشور به رسميت شناخته، اما اسرائيل هنوز فلسطين را يك منطقه خودمختار مي داند و نه يك كشور. و بعد انتظار داشته باشد تا كاري را كه خود نكرده حماس انجام دهد و اسرائيل را به رسميت بشناسد. (مگر اين كه طرف مقابل چشم و ابرويش خيلي خوشگل باشد!)

وزير امور خارجه تندروي اسرائيل نيز به اتحاديه اروپا طعنه زده (و حتي با تمسخر) كه به جاي پرداختن به مسائل مهم دنيا، به خانه سازي اسرائيل در اراضي اشغالي بند كرده است. واقعيت اين است كه اگر ايشان در آن دوران در روسيه به شغل شريف درباني مشغول بوده (كه هيچ اشكالي ندارد و من نيز مدتي براي امرار معاش و خرج تحصيل، گارسون بودم) و زياد از تاريخ درگيري هاي خاورميانه چيزي نمي داند، بايد به او خاطر نشان سازم كه در تاريخ درگيري هاي دو قرن اخير، هيچ كشوري به اندازه اسرائيل براي اتحاديه اروپا و به خصوص آمريكا هزينه نداشته است. نه هزينه هاي كمك هاي سالانه، بلكه حجم عظيم كمك هايي كه آمريكا و اروپا در منطقه خاورميانه انجام داده و مي دهند، اما به سبب جانبداري يك طرفه آمريكا از اسرائيل، به شدت در خاورميانه از عدم محبوبيت رنج مي برند، بابت اسرائيل است. بماند كه موساد نيز به شكل حساب شده اي بر اين موج ضد آمريكايي و ضد غربي به طور كاملاً برنامه ريزي شده اي دامن مي زند. وزير امور خارجه اسرائيل برود از همان روسايش در موساد –كه او را از درباني به چنين مقامي رساندند (و حالا زبان باز كرده و بلبل زبان هم شده!)، سوال كند كه چرا كساني كه خود را در بلوچستان جندالله مي خواندند و به كارهاي تروريستي مشغول بودند، مأموران موساد براي كمك به آنان، خود را مأموران سي. آي. اي معرفي مي كردند (كه مأموران امنيتي سي. آي. اي. با مطلع شدن از آن شوك زده شدند) تا به شما بگويند كه اين امر تازگي ندارد و آنان دهه هاست كه براي تسلط بر خاورميانه و بيرون كردن آمريكا از آنجا، در سازمان هاي تندروي اسلامي نفوذ مي كنند و از آن طريق انقلاب ها را مي دزدند و بر جبهه ضد غربي در منطقه مي افزايند. (باز هم بگويم يا همين ميزان براي كسي كه اندكي شرم و حيا از بابت اعمالش سرش مي شود، همين ميزان كافي است؟)

همگي شاهد بوديم كه مذاكرات دو طرف چگونه دوباره از سر گرفته شد و سپس به هم خورد. پس از اين كه اقدامات تنبيهي از سوي اتحاديه اروپا براي تحريم كالاهاي اسرائيل گذاشته شد، اسرائيل به مذاكره برگشت و نتانياهو نيز به معترضان اسرائيلي گفت كه اينك عدم ورود به مذاكره براي اسرائيل پرهزينه تر است. اما تنها دوهفته پس از اين كه خانم اشتون گفت كه اتحاديه اروپا تمايل ندارد تا با تحريم اسرائيل را منزوي كند، ناگهان اسرائيل دبه در آورد كه چون فلسطينيان به گفتگوها براي مدتي بيش از توافق قبلي رضايت نداده اند، سري آخر زندانيان را آزاد نمي سازد. اسرائيل و دولت آن كشور بايد بفهمد كه مذاكره و صلح محقق مي شوند تا زماني كه دو طرف به تعهدات سابق شان متعهد باشند، نه تا زماني كه يك طرفه به باج گرفتن و گرو كشيدن و دبه درآوردن ادامه دهد. اسرائيل هنوز تعهدات قرارداد اسلو را به جاي نياورده يشاپيش بدنبال پذيرش تعهداتي از طرف فلسطيني است كه هنوز توافقي پيرامون آن صورت نگرفته است. علاوه بر آن، بين تحريم هاي محدود يك كشور تا منزوي شدن آن فاصله اي بسيار زياد هست و اين چيزي نيست كه سياستمداران اتحاديه اروپا و آمريكا نفهمند و اگر يك سياستمدار تازه كار در جهان سوم چنين دليلي مي آورد مي شد احتمال داد كه صادقانه است و با توضيح حل مي شود. واقعيت اين است كه جانبداري يك طرفه از اسرائيل، حتي به نفع اسرائيل نيز نيست و چون رفتارهاي جانبدارانه والديني است كه يكي از فرزندانش را با جانبداري و عدم تنبيه كارهاي زشت اش، بي مسئوليت و لوس و نُنُر بار مي آورد. اين رفتار لوس و نُنُر اسرائيل كه هر كاري بكند، توسط غرب تنبيه نمي شود و حتي اقدامات ديپلماتيك قهري كشورهاي عربي نيز پس از مدتي با فشارهاي آمريكا مرتفع مي شود، حالا مي توانيد نتيجه اش را ببينيد. رژيمي چنان ياغي كه هم گزارشگران سازمان ملل آن را ناقض حقوق بشر در سرزمين هاي اشغالي معرفي كرده و هم حتي رفتارش آنقدر با پارلمانترهاي اروپايي زشت بوده كه به شدت مورد اعتراض نمايندگان قرار گرفته، اما اسرائيل نه تنها قبول مسئوليت نكرده كه طلبكار نيز شده است. وقتي شصت سال بدون استثناء هر قطعنامه سازمان ملل -و آن هم وقتي برخي از آن ها توسط گزارشگران بي طرف نهادهاي سازمان ملل تهيه شده بود، عليه اسرائيل را وتو مي كنيد، آقاي پرزيدنت اوباما آيا اگر چنين عملي در حق سياهپوستان آمريكا روا شده بود، آيا بر آن نامي به جز تبعيض مي گذاشتند؟!

اتحاديه اروپا و آمريكا تا هزينه هاي تندروهاي اسرائيلي بابت عدم مذاكره و تداوم اشغال را بالا نبرند، نه تنها اسرائيل دليلي براي تغيير رفتارش نمي بيند، بلكه عملاً مواضع صلح طلبان اسرائيلي را نيز تضعيف مي كنيد و رأي دهندگان اسرائيلي وقتي ببينند كه جاه طلبي هاي تندروهاي اسرائيلي هزينه اي براي شان ندارند، به آنان رأي مي دهند. واقعيت اين است كه راه مشخص است و چاه نيز مشخص. سازمان ملل سال 2014 را سال فلسطين نامگذاري كرده و وعده داده كه شاهد كشور مستقل فلسطين باشيم. تشكيلات خودگردان تنها محمود عباس و عريقات نيست و ساير اعضاي آن ديگر از بابت دبه درآوردن ها و عدم هر نوع فشاري از طرف غرب به اسرائيل خسته شده اند و فلسطينيان نيز ديگر نمي توانند 60 سال ديگر صبر كنند تا رئيس جمهورهاي مختلف آمريكا يك به يك سر كار بيايند و وعده بدهند و پس از مقاومت اسرائيل و فشار لابي اسرائيل در آمريكا عملاً ناگزير شوند كه كاري نكنند و اين براي شان به فيلمي تكراري و حتي تهوع آور بدل شده است. براي چنين ملتي كه پس از امتحان راه هاي مختلف صلح آميزش به بن بست كشيده شود، چه راه ديگري مي ماند؟