در میان کشورهایی که هر از چند گاهی، از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد، یا ایالاتمتحده آمریکا و یا اتحادیه اروپا قطعنامههای مبنی بر تحریمهای مختلف را دریافت نموده و میکنند؛ ایران نیز از آن دسته ممالکی است که به دلیل حضور حاکمیتی نادان و غیر هماهنگ با سایر دول و ملل جهان در میهنمان، بارها در زمره گیرندگان چنین تهدیدهای بینالمللی، بر اساس صدور قطعنامههای پیشنهادشده، در مورد نوع عملکردهای رژیم منفور اسلامی است!
البته تاکنون بیشترین تحریمهای موردنظر، بهویژه از زمان ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش تا حالا که از سوی کشور آمریکا خطاب به سردمداران حکومت جمهوری اسلامی صادر گشتهاند؛ به دلایلی که خودشان میدانند، زیاد سخت گیرانه نبودهاند؛ اما پیش از به ریاست جمهوری رسیدن دونالد ترامپ، صدور تحریمهای مربوطه درباره فعالیتهای رژیم ملأها که فقط به مسائل هستهای مرتبط میشدند بود. ولی حالا و در این مقطع زمانی، صدور تحریمهای جدید علیه حکومت کنونی در ایران، هم درباره فعالیتهای مرتبط با مسائل هستهای ایشان است؛ و هم در مورد موارد غیر مرتبط با فعالیتهای اتمی آخوندها در ایران؛ که مهمترینشان، تداخل آنها در امور جاری کشورهای منطقه و ارسال کمکهای تسلیحاتی و مالی برای تروریستهای جنایتکار، بهویژه تروریستهای اسلامپناه مانند حماس و طالبان و الشباب و داعشی ها و … میباشند. این امر بهاضافه فعالیتهای مرتبط با مسائل اتمی در کشور، مواردی هستند که تحریمهای بینالمللی را بهسوی ملاهای حاکم در ایران ارسال میگردانند؛ اما زهر آسیب تحریمها را ملت بیگناه ایران میچشند!
هرچند که مراجع تحریم کننده، بیشتر در مورد منافع مربوط به خودشان چنین میکنند؛ ولی گاهی نیز به موارد در ارتباط با سایر کشورهای دنیا نیز، قطعنامههای حاوی تحریمهای جدید علیه ایران را به مرحله اجرا میگذارند؛ اما هنوز (تا جایی که نگارنده این نوشتار در خاطر خویش دارد. ) هیچ نوع تحریمی علیه سران حکومت اشغالگر و متجاوز اسلامی در کشور ما، مبنی بر چگونگی نوع مستبدانه و ضد ایرانی این حاکمیت، همچنین عدم رعایت حقوق بشری ملت ستمدیده ایرانزمین، همینطور تعداد فراوان زندانیهای سیاسی، عدم آزادی بیان در ایران، تجاوز به حقوق مدنی زنان ایرانی و …؛ که همگی دستاندرکاران این رژیم جهنمی، استحقاق دریافت نمودن تحریمهای بسیار درباره موارد بیانشده را دارند. از طرف هیچ مرجع بینالمللی، کمترین تذکراتی حاوی نوعی از تحریمهای مرتبط با موضوعات رعایت حقوق انسانها، برای این حاکمیت شرور و جاهطلب و قدرت پرست و سودجو و دزد و جانی صادر نگشته است!
آنچه مسلم است، هیچ امری تحقق نمییابد؛ مگر آنکه به هر موضوعی، با درک این حقیقت توجه شود؛ که همه موارد و موضوعات در میان زندگی مردم جهان و نوع زندگانی ایشان، دارای دو سر یا دو جهت و یا دو سوی متفاوت هستند. اگر یکسو خطاکاری کند و آنسوی دیگر، اشتباهات آنیکی را زیر سبیلی در بکند؟ تردیدی وجود نخواهد داشت که یک یا چند جای قضیه لنگ است. بهطور مثال در مورد عنوان همین نوشتار ” فعالیتهای مرتبط، فعالیتهای غیر مرتبط ” باید نتیجه گرفت؛ که منظور از انجام شدن فعالیتهای مرتبط یا غیر مرتبط، منوط به چه موضوعی میشوند؟ یا چه کسانی چنین فعالیت هائی را به انجام میرسانند؟!
سالهای طولانی میگذرد که فعالیتهای مرتبط با مسائل هستهای رژیم ملاها در ایران، همهروزه به دلایلی در رسانههای گروهی دیداری و شنیداری در دنیا مطرح میشوند؛ اما آنگاهکه به فعالیتهای غیر مرتبط با مسائل اتمی توسط رژیم ملاها در ایران سخن هائی به میان میآیند. مراد گویندگان، سایر کردارهای سردمداران جمهوری ضد بشری اسلامی است؛ که زیان کنشهای این حاکمیت قدرت پرست و خودمحور و دولت بیخرد و نادان آن و نیز سودجوئی فراوان نیروهای مسلح سهگانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که موجب خطرآفرینیهای بسیار برای مردمان سراسر گیتی گشته است میباشند؛ که صدالبته، اینها همگیشان یک سر قضیه هستند؛ و مردم ایران بهعنوان ملت این سرزمین اشغالشده نیز، آن سر این موضوع مهم میباشند؛ و این بدان معناست که نمیتوان فقط از یک سر هر موضوعی، انتظار خوب و درست و منطقی عمل کردنشان را داشت. چراکه آنسوی قضیه نیز، با اشتباهات فراوانی که مرتکب میشوند؛ با همه ستم هائی که میکشند؛ با تمامی سختی هائی که متحمل میگردند؛ با بیشترین صدماتی که خود و عزیزانشان در زیر حاکمیت این رژیم اهریمنی و دستاندرکاران انسان ستیز آن میبینند. خودشان هم بیگناه مطلق و پاک و منزه نیستند!
بیش از سیوهشت سال میگذرد؛ که ملت ایران زیر انواع ستمهای فراوان سران خبیث جمهوری پلید اسلامی به سر میبرند. به همین طول مدت نیز، دچار انواع نابسامانیهای زندگانی فردی و اجتماعی خویش میباشند. در دیار خودشان مانند بیگانگان، دور از مسائل و مصائبی که بر همگیشان میگذرند؛ در چهاردیواری ذهن منفعل شان، اسیر اوهام و خرافه گشتهاند. هیچگاه نیز نیندیشیدهاند، چه کنند تا از اینهمه مصیبتهای عمدی که بر سرشان آورده میشوند رهایی بیابند؟ اما در عوض، هرگاه که در هر کوی و برزنی، جوانی از هممیهنانشان به دار نیستی آویخته میشوند؛ آنسوی قضیه که ظالمان حاکم بر مملکت ما هستند؛ کار ناشایست خودشان را میکنند. ولی اینسوی قضیه که ملت نامدار ایران میباشند؛ با یک دنیا بیمسئولیتی و نادانی، باعجله بسیار و بهاتفاق اهلوعیال، برای تماشای مرگ عزیزان هموطن خویش میروند!
چندی است که برخی از هممیهنان ما، به خاطر دزدیده شدن سپردههای نقدیشان نزد مؤسسات سپردهگذاری، در برابر ساختمانهای این اماکن تجمع نموده و به آنان معترض میشوند. تابهحال حتی یک فرد از آنهمه آدم هائی که باعجله در مراسم قربانی شدن یک انسان بر سرجوخه دار، به محل موردنظر میروند. جهت همفکری و همدلی و همراهی با ایرانیان مالباخته و مورد آزار قرارگرفته شده، در کنار ایشان نمیایستند؛ تا از آنها پشتیبانی نمایند!
بارها صدای جیغ کشیدن زنان و دخترانی که نیروهای مزدور انتظامی رژیم مخوف اسلامی، بازور بهسوی اتومبیلهای گشت میبرند تا آزارشان بدهند؛ را میشنوند، اما کوچکترین واکنشی در این موارد انجام نمیدهند. در همهجا که ظلمی بر یک یا چند ایرانی وارد میشود؛ اینها اگر هم حضورداشته باشند؛ در سکوت محض فرو میروند و کمترین واکنش انسان مآبانه نسبت به آن ظالمان از خویشتن نشان نمیدهند!
سکوت، سکوت، سکوت! تا کی و تا چه وقت میخواهند و در نظر دارند؛ که همه این ناملایمات را ببینند و ساکت و آرام و تماشاچی باقی بمانند. هر حکومت ابله و بیکفایت و بیعرضهای هم که باشد؛ از اینهمه بیتفاوتی ملتی چمباتمه زده در کنار خرابههای سکوت و خموشی، بیشترین سوءاستفادهها را خواهد کرد. چه رسد به این ظالمان و شاگردان اهریمن که همه زور و توان و قدرتهای منفیشان را، از همین روشهای نادرست مردم ایران به دست آوردهاند!
سرشت جریان آب در یک جوی یا رودخانه و نهری این است؛ که در مسیرهای سرازیری بهراحتی جاری میگردد. ولی در مسیرهای صاف و هموار حرکتی نمیکند، آنقدر راکد و بیحرکت میماند؛ تا اینکه به گنداب تبدیل میشود. هیچگاه و هرگز آب جاری، روانه بهسوی سربالائی نمیگردد. چنانچه اینگونه میبود (سربالائی رفتن آب )، حکایت همان ضربالمثل گویای زبان و ادبیات پارسی بود: ” آب که سربالا برود، قورباغه ابوعطا میخواند. “!
یعنی هیچ امری در جهان بدون وابستگی به منطق سرشت خویش و ذات و نهادی که دارد عمل و حرکت نمیکند. ایرانیان نیکو سرشت و پاکنهاد که ملت شریف کشورمان هستند؛ حسابشان با امت خودفروخته و مزدوران رژیم ملاها جدا است. ازاینرو انتظار نداریم که این اصالت پیشگان ایرانی نیز، مانند امت حقیر و جیرهخوار جمهوری ننگین اسلامی، خویشتن خود و آبروی سرزمین بزرگشان را، درون قفسهای نابخردی سکوت و خمودگی زندانی کنند؛ و… همچنان به این بدترینهای روزگار، اجازه انجام دادن هر خطایی را بدهند!
مگر عمر این سرزمین باستانی و هزاران ساله، فقط سیوهشت سال و اندی است؛ که نتوانیم از میان ” خوب ” و ” بد “، صفتهای اصلی مردم پیش از رسوایی انقلاب شوم اسلامی و بعدازاین رویداد سیاه و ویرانگر را، به هر دسته از آنان اختصاص بدهیم؟ این ملت سربلند امتحان خودش در طول تاریخ را، بهخوبی و باافتخار پس داده است. اگر اکنون در کنار مشتی نادان که افتخار امت اسلامی بودن را با خودشان یدک میکشند قرارگرفتهاند؛ دال بر آن نیست که مانند همان امت بیهویت اجازه بدهند؛ این افراد نادان و میهن فروش، همچنان به خطاهایی که انجام داده و میدهند بپردازند. به هر طریق ممکن ناگزیریم که جلوی اشتباهات آنها را بگیریم؛ و آنچه را که اعمال ناشایست ایشان در ایران منتج میکند را، به ایشان یادآور شویم؛ تا که هرگز فراموش نکنند:
” چو میبینی که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینی گناه است “!
محترم مؤمنی