فاطمه و فائزه شمشیرشان علیه دشمنان خانواده شان را از رو بسته اند !

0
288

دختران شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی، اخیرا بیش از گذشته در رسانه های عمومی آفتابی می شوند؛ تا به این وسیله بتوانند، ضربه های محکم تری بر اندام مخالفان پدرشان بزنند. به گزارش مشرق نیوز، خبرگزاری رسمی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، فاطمه و فائزه دختران هاشمی رفسنجانی، در سال جاری نسبت به گذشته، در رابطه با مسائلی که به خانواده ایشان مرتبط می شود؛ خیلی بیشتر از گذشته با رسانه های گوناگون مصاحبه کرده اند. پیش تر، فائزه دختر دوم رفسنجانی به آفریدن جنجال های سیاسی می پرداخت؛ اما اکنون، خواهر بزرگتر او فاطمه هاشمی رفسنجانی هم وارد گود شده است؛ تا مانند خواهر جوان تر از خودش، خانواده رفسنجانی را بر سر زبان ها بیندازد !

اخیرا وی، در جریان مصاحبه ای با یکی از این رسانه ها، به نقل از پدرش، به مورد بسیار مهمی اشاره نموده، که با شرایط کنونی فامیل رفسنجانی(اعضای خانواده اش) ارتباط می یابد. شرح دادن یک رویداد خانوادگی توسط فاطمه دختر بزرگ رفسنجانی، که ماجرائی مربوط به پس از قضیه انتخابات تقلبی دوره دهم ریاست جمهوری در ایران بوده، را برای آن رسانه توضیح داده است. فاطمه هاشمی رفسنجانی در این باره گفته: ” سال 88، یک روز پدر همه ما را دور هم جمع کردند و گفتند؛ دو راه برای زندگی جلوی ما هست. یکی اینکه با حکومت و کسانی که تخلف و ظلم می کنند باشم؛ و قطعا شما بهترین زندگی را خواهید داشت. اما اگر در کنار مردم قرار بگیرم و از مردم حمایت بکنم؛ شما را اذیت می کنند، به زندان می اندازند، و برخوردهای غیر قانونی با شما انجام می دهند. شما باید اینها را تحمل کنید. و ما گفتیم تحمل می کنیم؛ زیرا چیزی جز راه درست در کنار مردم را نمی خواهیم. ” !

با این که هاشمی رفسنجانی در رد کردن یا تأیید نمودن سخنان دخترش، هیچ اظهار نظری نکرده است. اما بدون تردید، مطالبی را که وی در صحبت خودش در سال 88 عنوان نموده، و دخترش فاطمه اکنون به نقل از سوی پدرش به آن پرداخته است؛ در بر دارنده نکات مهمی است، که به طور غیر مستقیم، حاکمیت جمهوری اسلامی از نظر پدرش را، به انجام دادن ظلم و ستم علیه مردم ایران متهم و محکوم می کند. و به طور قطع و یقین، این مورد می تواند که از سوی مقامات ذینفع در این رابطه، به شدت مورد پیگرد قانونی نیز قرار بگیرد !

اگر تا کنون(در طول همین چند روزی که فاطمه رفسنجانی این موضوع را آشکار کرده است.) ، هنوز هیچ اقدامی از طرف دست اندر کاران رژیم آخوندی، علیه هاشمی رفسنجانی به عمل نیآمده است؟ باید به این موضوع با دید وسیع تری نگریست. به آشکارا قابل درک نمودن است، که منظور هاشمی رفسنجانی از مطلبی که در سال 88 خورشیدی به فرزندان خویش گفته است؛ اشاره به این نکته بوده، که در حکومت اسلامی به رهبری آخوند سید علی خامنه ای، مردم دو راه بیشتر جلوی پای خودشان ندارند. یا با رژیم استبدادی، رهبری قدرت پرست، و همه ایادی مزدور آن دوست باشند؛ و در جنایاتی که می کنند آنان را همراهی نمایند. و یا فقط مردم را برگزینند و به حمایت کردن از ایشان برخیزند. یعنی فقط دو جناح اصلی و فرعی در ایران کنونی وجود دارند. یکی مردم عادی جامعه در ایران هستند؛ که در بدترین شرایط ممکن به سر می برند. و دومین جناح نیز، حکومت ننگین، و دولت بی کفایت جمهوری اسلامی می باشند؛ که خود و طرفداران آنها، عکس شرایطی را در اختیار دارند؛ که مردم به خاطر حضور این جانیان در میهن خودشان، با همه مشکلات آن دست به گریبان می باشند !

تفاوتی ندارد که از این پس، بقیه اعضای خانواده علی اکبر هاشمی رفسنجانی و خود وی، دستگیر شوند و راهی زندان های حکومتی گردند. و یا موقعیت روابط وی با دیگر مسؤلان جمهوری پلید اسلامی، که خود او هم یکی از آنان به شمار می آید؛ با همدیگر چگونه باشد؟ اما کاملا متفاوت خواهد بود؛ که مردم ایران به هیچوجه فراموش نکنند و فریب نخورند؛ که چه بسا همه این رویدادها و نقل قول ها نیز، از جمله حیله های خود روباه مکار رژیم باشد؛ که با موقعیت کنونی حکومت شان در جریان مسأله هسته ای ایران و توافق جامع بر سر آن، ضمن مطرح کردن یک ماجرای دروغین از سوی دختر او فاطمه هاشمی رفسنجانی در رسانه های عمومی، این بار خود کوسه جمهوری اسلامی، با مشاورت با خود آقا یا مشاوران سیاسی وی، تصمیم گرفته است؛ که با غرق نمودن شخص خودش در دریای طوفانی ” تفرقه بینداز و حکومت کن ” ، حاکمیت رژیم آخوندها، دولت جمهوری اسلامی، و تمام زیر مجموعه های اصلی و فرعی و رسمی و غیر رسمی آنها در ایران را، به این موضوع جلب کند؛ طرفداران جمهوری اسلامی (امت مسلمان ) و مخالفان آنها (ملت اسیر ایران ) را، از اصل موضوع که دست به یکی بودن خامنه ای و رفسنجانی است؛ دور نگه بدارند. تا آنها با طیب خاطر، همچنان بر مردم ایران ستم کنند و حکومت جنایتکارشان را، در موضع خودش حفظ نمایند !

محترم مومنی

مقاله قبلیجوان داعشی پدر خود را در فرانسه سر برید
مقاله بعدیدو کشته و یک زخمی در سانحه فیلم جدید تام کروز
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.