عهدنامه ترکمانچای به اضافه قرارداد توتال = ” توتالچای ” !!

0
227

عهدنامه ترکمانچای پیمانی بود، که در اول اسفند سال 1206 خورشیدی، برابر با 21 فوریه سال 1828 میلادی، در پی به اتمام رسیدن جنگ های میان ایران و روسیه در زمان حکومت استبدادی و بی کفایت قاجار، بین این دو کشور امضاء گردید. برای انجام شدن این پیمان حقارت آمیز، از سوی فتحعلی شاه قاجار، میرزا ابوالحسن خان شیرازی، و الله یار خان آصف الدوله، و از طرف امپراتوری روسیه نیز ایوان باسکوویچ جهت بستن این معاهده ننگین حضور داشتند. عهد نامه ترکمانچای، بعد از معاهده گلستان، و در پی شکست ایران در جنگ در قفقاز جنوبی و آذربایجان امضاء شد؛ و در طی آن، بخش هائی از قلمرو دولت قاجار در قفقاز، شامل ” خانات ایروان و نخجوان ” ، از حاکمیت ایران سلب، و به روسیه واگذار شدند!

بر اساس این معاهده خوار کننده، به اضافه از دست دادن چند استان بزرگ در کشورمان، ایران حق کشتیرانی در دریای خزر (مازندران) را از دست داد؛ و ملزم به پرداخت نمودن ده کرور به روسها گردید(کرور واحد پول چندین کشور از جمله ایران در دوران سلسله قاجار بود. یک کرور در آن زمان، برابر با پانصدهزار تومان محاسبه می شده است.) ؛ این مبلغ کلان بابت پرداخت کردن غرامت به روسیه در نظر گرفته شده بود. امضای این عهدنامه سراسر ننگ و حقارت، به جنگ های بین روسیه و حکومت قاجار در ایران پایان داد؛ و در ازای آن، دولت روسیه متعهد شده بود؛ که از ولیعهد وقت ایران عباس میرزا حمایت کند!

امضای قرارداد توتال هم، که در مرحله اول، فقط پنج در صد از سرمایه گذاری ایران در سال را تأمین می کند؛ با حضور پاتریک پویانه مدیرعامل شرکت توتال، عزت الله اکبری مدیر پتروپارس، و بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت جمهوری اسلامی به امضاء رسیده است. در حال حاضر این پیمان مخالفان سرسختی دارد؛ که بعد از چند روز پس از امضای قرارداد، هنوز صدای اعتراض شان بلند است. چه بسا تا سالهای سال نیز، مانند معاهده ” ترکمانچای ” مورد اعتراض صاحبنظران در این رابطه واقع بشود!

خبرساز شدن این قرارداد از آن جهت است؛ که اولین قرار داد نفتی جمهوری ملاها با یک شرکت غربی، بعد از رفع تحریم های هسته ای ایران است. در عین حال، اولین پیمان در قالب قرار دادهای نفتی ایران در دو سال اخیر می باشد؛ که مورد انتقادها و مخالفت های فراوان قرار گرفته است!

مخالفان قرار داد توتال چه کسانی هستند و چه می گویند؟ عمده ترین منتقدان قرار داد با شرکت فرانسوی توتال، مخالفان حسن روحانی هستند؛ از جمله اینها، حسین شریعتمداری سردبیر و صاحب امتیاز روزنامه کیهان است؛ که در انتقاد از این قرارداد، یادداشت های زیادی را در روزنامه اش منتشر کرده است. احمد توکلی، اصولگرا و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، که اکنون مؤسسه ای به نام ” دیدبان شفافیت و عدالت ” را تأسیس کرده نیز، از جمله منتقدان این قرارداد به شمار می آید!

محورهائی که موجب بروز این انتقادها شده اند عبارتند از: – محرمانه بودن جزئیات این قرارداد، که به گفته مخالفان، می تواند موجب فساد بشود. – درز اطلاعات محرمانه میدان های مشترک به طرف دیگر این قرارداد، توسط پیمانکاران خارجی است؛ که در این مورد پیمانکار شرکت توتال است که در قطر حضور دارد. محور بعدی هم – سیاست های دولت فرانسه، که منتقدان این پیمان، آن را دشمنی با ایران برآورد می کنند می باشد!

پاسخ دولت حسن روحانی به این انتقادها چیست؟ مقام های دولتی بخش عمده این انتقادها را بی اساس می دانند. در مورد محور محرمانه بودن جزئیات، دولت گفته است برای حفظ شدن اطلاعات تجاری از دسترسی رقیبان، جزئیات را منتشر نمی کند. این روندی است که دولت پیش تر نیز، در باره برخی دیگر از قراردادهای تجاری تکرار کرده است. اما بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت کابینه کنونی دولت حسن روحانی، بخشی از این جزئیات را اعلام نموده، و به گفته او، نیمی از درآمد فاز 11 مصروف هزینه های توسعه خواهد شد. و توتال در طول قرارداد که بیست سال است؛ در مجموع حدود بیست میلیارد دلار خواهد گرفت؛ که برابر با پانزده درصد درآمد این میدان، از عمر مفید آن است!

از طرفی دیگر، وزارت نفت جمهوری اسلامی می گوید: در قراردادهای جدید نفتی، بازپرداخت به پیمانکاران زمانی آغاز می شود؛ که میدان به تولید برسد. بنابراین، به گفته وزیر نفت، در صورتی که پیمانکاران از قرار داد خارج شوند؛ سرمایه های شان باقی می مانند؛ تا که میدان به تولید برسد. و بعد بازپرداخت آغاز گردد. البته بیژن نامدار زنگنه در مورد جزئیاتی از این قرارداد، مانند ضرر و زیان های احتمالی، که ناشی از خروج از قرارداد می شود؛ چیزی نگفته و هیچ توضیحی در این باره نداده است !

امیدواریم که آخر و عاقبت این قرارداد به خیر بگذرد؛ و مردم بی نصیب از منافع مملکت شان، بیش از این از ناکارآمدی های این حکومت اشغالگر و دولت های بی کفایت آن، دچار خسارت های افزون تر بر اینی که هست نگردند. هرچند که این مردم، دست کم آنانی که سواد و درک دستیابی به اینگونه خبرهای ناخوشآیند را دارند؛ کمی از لاک بی تفاوتی های کنونی خویش خارج بشوند؛ و اندکی از وقت شان را، در مسیر آگاهی یافتن از آنچه که این حاکمیت منفور و دزد و جنایتکار بر سرشان می آورد سیر بکنند. اما چنانچه فقط بیننده و شنونده اینگونه اخبار باشند؛ و هیچ واکنشی نسبت به آنها انجام ندهند. پیوسته ” کاسه همان کاسه و آش نیز همان آش ” باقی خواهد ماند!

تفاوت عهدنامه ترکمانچای با قرارداد توتال، در رابطه با زمان های روی دادن این دو مورد، و نیز ارتباط زیان های مادی و معنوی آنها با یکدیگر است. جز فاصله زمانی منعقد شدن این دو پیمان ننگین، که حدود یک قرن و نیم می باشد؛ در باره نوع متن و موضوع این دو نیز هست. در اولی حاکمان حکومت عیاشان زنباره قجری، بخش های وسیعی از سرزمین اهورائی ما را به بیگانگان بخشیدند؛ در دومی هم، ابله ترین حکومت های موجود در جهان کنونی، سیاستمداران بی کیاست جمهوری سفاک و جنایتکار آخوندی، بقیه پول های مردم ایران را، که هنوز وقت کافی برای دزدیدن شان را به دست نیاورده اند؛ را در قالب انواع قراردادهای اقتصادی، به فرصت طلبان غربی رشوه می دهند؛. تا شاید که با این حاتم بخشی های بی مورد و غیر ضروری به دیگر ممالک دنیا، بتوانند خودشان را، از انزوای همه جانبه در جهان نجات بدهند!

” توتالچای = معاهده ترکمانچای به اضافه قرارداد توتال ” زنگ خطری است برای میهن پرستان ایرانی، که با دقت به این مهم توجه نمایند. کسانی که دارائی های منقول شما را به این آسانی به دیگران می بخشند. به همین راحتی نیز، اموال غیر منقول شما را، یعنی بقیه قسمت هائی از خاک میهن تان را، که روسها در زمان سلسله قاجار، دلیلی برای گرفتن آنها را نداشته اند. اکنون به خاطر نزدیکی ها و رابطه های پنهان و آشکاری که با رژیم منفور اسلامی دارند؛ از پیکره سرزمین باستانی تان جدا خواهند کرد؛ و یا اسباب به تاراج رفتن آن توسط سایر کشورهای گیتی، از جمله انگلستان و فرانسه  و آلمان، حتی خود دغلکارشان را فراهم خواهند کرد!

محترم مومنی

 

مقاله قبلیجایزه دیگری به تام هنکس اهدا می‌شود
مقاله بعدیداعش با انتشار بیانیه ای مرگ ابوبکر البغدادی را تایید کرد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.