عضویت حکومت زن ستیز جمهوری ننگین اسلامی، در کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد مردود است!

0
530

با اینهمه بی حرمتی به زن ایرانی، با اینهمه حق کشی هائی که در مورد زنان میهن ما به انجام می رسانند؛ بخصوص با اینهمه اراجیفی که سید علی خامنه ای، رهبر خودکامه رژیم منفور آخوندی، در مورد زن بیان کرده است؛ چگونه به خودشان حق می دهند، که عضویت در کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد را داشته باشند؟ به راستی این قوم فاسد و متحجر، که همه اعمال شان، برخاسته از روشهای ضد بشری است؛ و تجاوز به حقوق اجتماعی و فردی ملت ایران، به ویژه زنان محروم از حقوق مدنی خویش در میهن ما، هیچگونه هم خوانی قابل پذیرشی، با احترام قائل شدن به حقوق انسانی و عرفی و قانونی ایشان ندارد؛ حتی در این رابطه، از دوران صدر اسلام، و نیز روشهای قرون وسطائی و عصر حجری هم پای شان را فراتر گذاشته اند؛ و نسبت به مردم ایرانزمین ظالمانه تر از آنها نیز رفتار می کنند. این گروه بدوی، باید تا چه اندازه وقیح تشریف داشته باشند؛ که برای خودشان چنین حقی را قائل بشوند؛ که در یک کمیسیون بین المللی، که جهت دفاع از حقوق زنان جهان موجودیت یافته حضور داشته باشند؟!

حمید بابائی سخنگوی هیأت جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد، انتقادات نماینده آمریکا در باره حضور هیأت حکومت اسلامی در یک کمیسیون حقوق بشری سازمان ملل را رد کرده است. به گزارش خبرگزاری رویترز، حمید بابائی گفت ایران اظهارات مطرح شده در بیانیه سامانتا پاور، نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد، در باره نقض حقوق بشر و آزادی های مدنی در جمهوری اسلامی را رد می کند. حمید بابائی افزوده، ایران این اتهامات را غیرسازنده، و مانع روح همکاری میان کشورهای مستقل می داند!

روز چهارشنبه گذشته( 23 آوریل 2014 )، سازمان ملل متحد در ژنو، جمهوری اسلامی و چند کشور دیگر را، به عضویت کمیته هائی درآورد؛ که وظیفه آنها حفاظت از حقوق زنان به گونه خاص، و حقوق بشر در مفهوم عام آن می باشد. در همین رابطه، خانم سامانتا پاور نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد، در همین روز چهارشنبه، درتوییتر خود نوشت؛ با توجه به سابقه جمهوری اسلامی( وی نوشته ایران)، نسبت به عدم رعایت حقوق بشر و زنان در این کشور، حضور آنها در کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد شرم آور است!

پیش از آنکه از حمید بابائی سخنگوی هیأت ایرانی در سازمان ملل متحد پرسشم را مطرح نمایم؛ از آقای بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد سؤآل می کنم: – شما و همکاران تان، بر اساس کدام عمل شایسته و انسانی، که از حاکمیت و دولتمردان جمهوری ضد همه موازین بشری اسلامی دیده اید؛ به اینها اجازه عضویت در چنین کمیسیونی را داده اید؟ آیا به عنوان دبیرکل مهمترین مرجع بین المللی جهان، که باید همه هوش و حواس تان، متوجه حقظ نمودن انجام شدن روش هائی باشد؛ که دفاع از حقوق همه انسانها را در بر بگیرند؛ آیا در جریان سخنان سخیف رهبر ضد بشر و زن ستیز کشوری، که مجوز عضویت اش در یک کمیسیون حقوق بشری را صادر کرده اید قرار گرفته اید؟!

آقای بان کی مون، اگر این عمل از سوی افراد عادی جوامع بشری در دنیا انجام می شد؛ همین شما بلافاصله در این رابطه بیانیه صادر می کردید؛ و مجریان چنین طرح پوچ و بی محتوائی را سرزنش نیز می نمودید. اکنون که دلهای زنان ایرانی، از شنیدن یاوه ها و ناسزاهائی که رهبر انقلاب پلید اسلامی، در قالب سخنرانی وی در گرامیداشت روز زن در ایران، نسبت به زنان این مرز و بوم ایراد نموده ریش و خونین و غمین است؛ چگونه به خویشتن اجازه داده اید که این هیأت، به نمایندگی از سوی نادان تباران حاکم در یک سرزمین باستانی، که جهانیان به خردمندی ساکنان آن در طول تاریخ بشری اذعان دارند؛ در عضویت کمیسیونی قرار بگیرند؛ که رعایت موازین حقوق بشری، نسبت به تمامی انسانها در همه جای گیتی، سرلوحه آئین نامه و برنامه های عملی آن می باشد؟!

آقای حمید بابائی، آیا ضمن سخنگوئی هیأت ایرانی مأمور در سازمان ملل متحد، گاهی هم به اخبار مربوط به ایران و سایر نقاط جهان توجه می کنید؟ آیا نشنیده اید که رهبر ستمگرتان، اخیرا در مورد برتری های جنسیتی مردان نسبت به زنان، چه مزخرفاتی را با عنوان سخنرانی افاضه کلام فرمودند؟ آیا در همین دو هفته گذشته، از بسیاری از خبرگزاری های داخلی در ایران، و خارجی در سراسر جهان، در باره حملات وحشیانه زندان بانانی، که هم کیشان شما و رهبر قدرت پرست تان می باشند شنیده اید؟ آیا می دانید که این سنگدلان، نسبت به زندانیان سیاسی بند 350 زندان اوین، به این بهانه که چند تن از این اسیران بی پناه، در موقع خارج شدن از بند، که می بایست مورد بازدید جلادان اوین قرار بگیرد تعلل کرده بودند؛ چگونه مورد ضرب و شتم فراوان این شقاوت پیشگان قرار گرفته اند؟ اگر این حقایق به گوش تان نرسیده است؟!!! با کدام برهان منطقی، سخنان یک خانم خارجی، که مانند خودتان نماینده کشور متبوع خویش در سازمان ملل متحد است؛ و همه اخبار را خوانده و شنیده و بررسی نموده؛ و به خوبی از رفتارهای ضد بشری هم پالکی های حکومتی شما، نسبت به مردم ایران، به ویژه زنان میهن مان آگاهی یافته و آن را شرم آور قلمداد می کند انتقاد کرده اید؟ شما چه نوع آدمی هستید، که از همه این حقایق تلخ با خبر می باشید و باز هم به کتمان آن می پردازید؟!

بترسید از زمانی، که کاسه صبر مردم ایران، از خشم و غضب لبریز گردد؛ و برای ستاندن حقوق تضییع شده شان به دست اهریمن پرستان اسلامی قیام کنند؛ و دمار از روزگارتان برآورند. بیمناک باشید از هنگامه ای که در آن شرایط به وجود بیاید؛ و روزگار همگی تان را از شب تیره نیز ظلمانی تر گرداند. مگر پیام محمدتان را در قرآن نخوانده اید: ” الملک یبغی مع الکفر، و لا یبغی مع الظلم ” ننگ تان باد که از رو نمی روید!!

محترم مومنی

 

 

مقاله قبلیوخامت وضعیت جسمی زندانیان سیاسی اعتصاب غذا کننده در زندان گوهردشت کرج
مقاله بعدیلیلا حاتمی داور جشنواره فیلم کن شد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.