دبیر شورای نگهبان رژیم افاضه کلام نموده و گفته است: ” عده ای می خواهند با نفوذ در مجلس خبرگان، برای عزل رهبری برنامه ریزی کنند. ” فرض محال، محال نیست. اصلا فکر کنید که چنین سخنی حقیقت داشته باشد؛ و عده ای واقعا قصد نفوذ در مجلس خبرگان را دارند؛ تا بتوانند برای معزول ساختن خامنه ای از رهبری انقلاب برنامه ریزی کنند. اگر این امر حقیقت هم داشته باشد؛ این فقط یک فرع خواهد بود؛ اصل ماجرا، براندازی رژیم آخوندی درکلیت آن است!
تا زمانی که مردم ایران، همه تلاش خویش را به کار ببرند، تا بتوانند در لحظات تحویل سال کهنه به نو، در یکی از حرمهای امام رضا، حضرت معصومه، مزار خمینی انتقامجو، و یا دیگر زیارتگاه های ساختگی و بی هویت حضور داشته باشند؛ پایه های ستونهای حاکمیت مکار و جنایت پیشه اسلامی، یک ترک هم نخواهد خورد؛ کوچکترین لرزه ای نخواهد داشت؛ چه رسد به سرنگونی رژیم منفور اسلامی!
آنهائی که جشن نوروز ما را برای مان تبدیل به ” مراسم عید ” نموده اند؛ همان کسانی که با برگزاری جشن نوروز مخالفت دارند و آن را آتش و بت پرستی می دانستند و همچنان نیز می دانند. چه حقی داشته و دارند؛ که برای ملت ایران، شرح وظایف درست می کنند؟ و به آنها می آموزند، چنانچه در لحظات تحویل سال کهنه به نو، بتوانند در یکی از زیارت گاههای دروغین و بی اصالت حضور داشته باشند؛ به ویژه اگر در حرم امام رضا، خواهرش( حضرت معصومه )، و مزار خمینی ایران بر باد ده حاضر بشوند؛ ثواب بسیار زیادی نصیب شان می گردد؛ و حضرت در سال نو همه حاجات شان را برآورده خواهد ساخت؟!
بدیهی است که این روش بسیار غلط و ضد ایرانی، به هیچوجه کوچکترین سنخیتی با اصالت نوروز باستانی ما نداشته باشد و ندارد. اما اگر برخی از مردم سرزمین باستانی ما، پیه خفت حضور در یک مزار ساختگی، ویا امامزاده دروغین را، برای ساعت تحویل سال، بر تن خویش بمالند. و ننگ پیروی از دین بت پرستان را، با آئین یکتاپرستان معامله بکنند؛ نه آنکه بدیهی نخواهد بود، بلکه کاملا سهل انگارانه و غیر مسؤلانه نیز جلوه خواهند کرد!
کودکی به فردی می گفت: ” خدا کند ملای مکتب ما بمیرد، تا من دیگر مجبور نباشم که به آنجا بروم. ” – آن شخص به آن کودک می گوید: ” درست نیست که مرگ دیگران را آرزو کنی. ” – کودک جواب می دهد: ” من تا به حال سه بار این را از خدا خواسته ام؛ و هر سه بار هم ملاهای مکتب هائی که پدرم مرا به آنجا فرستاده بود که سواد بیآموزم؛ مرگ شان را فرا رساند. ولی هر دفعه که ملای مکتب ما می میرد؛ پدرم فورا مرا به مکتب دیگری می برد و به دست ملای دیگری می سپارد. ” !
آن فرد لبخندی می زند و می گوید: ” پس بهتر است که از خدا بخواهی، که پدرت بمیرد. ” کودک می پرسد چرا باید مرگ پدرش را آرزو داشته باشد؟ و آن فرد پاسخ می دهد: ” تا زمانی که پدرت زنده است، اگر صدتا ملا را هم بکشی، او سریع به دنبال مکتبی دیگر می گردد تا تو را به آنجا بفرستد. پس مرگ پدرت را از خدا بخواه، تا از رفتن به مکتب رهائی بیابی؛ دعا کن که هرچه زودتر پدرت بمیرد. ” !
این حکایت اکنون ما ایرانی هاست؛ فرض کنید به داخل مجلس خبرگان رهبری هم نفوذ بکنید؛ و برای معزول نمودن خامنه ای از پست رهبری رژیم برنامه ریزی صحیحی داشته باشبد؛ و همه کارها به درستی پیش بروند. آنگاه یک آخوند خودکامه دیگر را، دوباره برای رهبری انقلاب شوم شان بر می گزینند. و این تکرار تکرار، همچنان ادامه خواهد یافت. چون این فرع مشکلی است که مردم میهن ما با آن سر و کار دارند. اصل قضیه را دریابید؛ که سرنگونی کل رژیم، و رفع ظلم و ستم سی و پنج ساله، از چهره ملک و ملت است!
محترم مومنی