عجب معاون دوراندیشی؟؟!!

0
143

باز هم بگوئید، که مسؤلان حکومت ملاها، برای مردم ایران کاری نمی کنند. معاون دانا! و دوراندیش!! شهرداری تهران، از باب آنکه در جریان به پا خیزی دوباره مردم معترض ایران، که در باره کمبودهائی که دارند؛ و عدم توجه حاکمیت به خواسته های آنان، و یا جهت انتقاد به کنش های بی خردانه سران اشغالگر مملکت شان تجمع کنند؛ و حق شان را از ایشان مطالبه نمایند؟ چنانچه در این رابطه میان مردم معترض و مزدوران رژیم منحط اسلامی برخوردهای امنیتی!!! صورت بگیرد؟ و ماموران « همیشه معذور » حاکمیت دیکتاتوری آخوندی، معترضان را بکشند؟ به این فکر افتاده است: « شاید در آن شرائط، به اندازه کافی زمین برای کندن قبرهای همه قربانیان نداشته باشیم؟ » ؛ از اینرو، و بدون تردید صد البته به خاطر دوراندیش بودنش! جهت پیشگیری از این مورد، و کم نیاوردن امکانات لازم برای دفن کردن کشته شدگان، به این اندیشه افتاده است؛ که برای آنهائی که قرار است بکشند، به فکر آماده کردن یک زمین چندهزار متر مربعی، جهت خاکسپاری قربانیان و کشته شوندگان در خیزش های بعدی آزادیخواهان ایرانی باشد!

تاسف بار است، که مسؤلان بیشتر کشورهای دنیا در تلاش هستند؛ که راه های بیشتری برای بهتر زندگی نمودن شهروندان دیارشان پیدا بکنند. اما سردمداران حکومت پلید و مخوف و جنایتکار آخوندی در ایران، به این می اندیشند، که چگونه مقبره های کافی برای خاکسپاری مقتولان خودشان در یک مصاف ناعادلانه آماده داشته باشند؟ تا خیال شان از بابت تدفین اجساد قربانیان ظلم و تعدی خویش را راحت کنند؟!

هنوز مادران داغدار جوان هائی که در ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ آبان ۹۸ مورد حملات ددمنشانه مزدوران حاکمیت خون آشام رژیم قرار گرفته اند. از ماتم از دست دادن عزیزان خود خارج نگشته اند( که تا پایان عمرشان هم چنین مصیبت بزرگی را فراموش نخواهند نمود. ) ؛ و از فاجعه مرگ زود هنگام عزیزان خویش آرامش نیافته اند؛ معاون نا جوانمرد شهرداری پایتخت، همچنان دل های این داغدیدگان را می سوزاند؛ و در نهایت ستمگری و شیطان صفتی، به فکر پیش بینی زمین کافی برای به خاک سپردن پیکرهای مظلومانی است؛ که احتمالا در مبارزان پیش رو، به دست این ستمگران به قتل خواهند رسید!

سازمان عفو بین الملل، نهاد مستقل حقوق بشر ، دیروز سه شنبه ۱۶ نوامبر ۲۰۲۱ میلادی، برابر ۲۵ آبان ۱۴۰۰ خورشیدی، در دومین سالگرد سرکوب شدن معترضان در آبان ۹۸، گزارش جدیدی را منتشر کرده، و در آن می گوید: با جمع بندی و راستی آزمائی اطلاعات دریافتی، کشته شدن تعداد ۳۲۴ تن در اعتراضات آبان ۹۸ را ثبت کرده است. این گزارش، اطلاعاتی جدید در باره نوزده تن دیگر دارد؛ که در اعتراضات آبان ۹۸ به دست ماموران مزدور رژیم آخوندی در ایران کشته و از هستی خویش ساقط گشته اند!

به گفته « عفو بین الملل » ، تعداد قابل ملاحظه ای از کشته شدگان، از زنان و کودکان هستند. البته این نهاد در نظر نگرفته، که در بیشتر مواقعی که در طول حضور ننگین حکومت اهریمنی اسلامی، مردم رشید ایرانزمین، جهت آزادیخواهی و طلبیدن حقوق انسانی خویش، در مقابل این ستمگران دیارشان قامت افراشته و در برابرشان ایستاده اند. همواره تعداد زیادی از این مبارزان، زنان دلاور ایرانی بوده اند؛ که در این رابطه جان خود را از دست داده اند!

اعتراضات به گران شدن ناگهانی بنزین، از بامداد روز جمعه ۲۵ آبان ۹۸ در شهرهای مختلف ایران آغاز شد. شعارهای بیشتر معترضان، که ابتدا در ارتباط با گران شدن بنزین شروع گردید. پس از مدت کوتاهی جهت خود را تغییر دادند؛ و منظورشان را متوجه مقامات حکومتی به ویژه سید علی خامنه ای رهبر خودکامه حکومت نمودند. به همین خاطر، جانیان سپاهی و بسیجی نیز، در نهایت ددمنشی و سفاکی، راهی خیابان ها و جبهه گیری در مقابل تظاهر کنندگان آزادیخواه گشتند؛ تا ضمن نشان دادن مراتب نوکری شان برای یک رژیم استبدادی، و اعلام مزدوری بیشترشان نسبت به خامنه ای رهبر خودکامه حکومت نه جمهوری و نه اسلامی ملاها، تیرهای سلاح های مرگبار شان را، به سمت و سوی آن شهامت پیشگان گرفتند؛ و با تیراندازی به قلب ها و مغزهای آن میهن پرستان، آنان را به خاک و خون کشاندند!

نهاد عفو بین الملل در گزارش اخیر خود تاکید دارد؛ که بخش اصلی کشتار معترضان، در روزهای ۲۴ تا ۲۸ آبان ۹۸ صورت گرفته، و ماموران انتظامی – امنیتی و سپاه پاسداران، از همان آغاز، این اعتراضات مسالمت آمیز را سرکوب کرده اند!

این نهاد حقوق بشری بعد از دو سال تحقیق در گزارش خود می گوید؛ که تعداد واقعی کشته شدگان خیلی بیشتر از رقم تعداد ۳۲۴ تن بوده است. اما هنوز بیشتر خانواده ها، به دلیل ترس و خفقانی که مقامات حکومت اسلامی به وجود آورده اند. در باره مرگ عزیزان شان در آن مقطع تاریخی سکوت کرده اند؛ و این امر باعث شده که تعداد بیشری از خانواده ها و افراد مطلع، در این باره تمایل به صحبت کردن داشته باشند!

این نهاد با انتشار جزئیاتی از ثبت مرگ نوزده تن دیگر، در گزارش مشروح خود، نام و مشخصات و تصویر بیشتر قربانیان این جنایت بزرگ آخوندها را منتشر کرده است. گزارش اولیه این نهاد در اردیبهشت ۱۳۹۹، جزئیات جان باختن ۳۰۴ تن از این قربانیان مطامع حکومت جنایت پیشه آخوندها را ثبت کرده بود!

جای تاسف فراوان است؛ که بیشترین این قربانیان، در دهه بیستم عمر خویش بوده اند. نهاد عفو بین الملل، مقایسه سنی قربانیانی که ثبت شده را نیز ارائه نموده و گفته است: بیشتر قربانیان در « رده سنی » بیست سالگی خودشان بوده اند. بعد از این گروه، بیشتر قربانیان دیگر در رده سنی سی سالگی خویش قرار داشته اند؛ و کم ترین میانگین سنی هم به معترضان کشته شده در رده سنی شصت سال به بالا تعلق دارد!

طبق گزارش این نهاد، در توزیع جغرافیائی گزارش آنها، بیشترین تعداد کشته شدگان، در سی و هفت شهر از هشت استان کشور رخ داده اند؛ که اکثرشان در شهرهای تهران، خوزستان، البرز، اصفهان، فارس، کرمان، کرمانشاه و کردستان بوده اند!

نهاد عفو بین الملل در این رابطه، فهرست ۳۲۴ تن جان باخته گان را چنین گزارش کرده است: تهران ۱۴۲خوزستان ۵۹، البرز ۳۴، کرمانشاه ۳۱، فارس ۲۵، اصفهان ۲۴، کردستان ۷ و کرمان ۲ تن که در مجموع رقم ۳۲۴ تن را بیان می دارند!

بر اساس همین گزارش، شهرستان های محروم در حومه تهران، بیش از سایر مناطق تلفات داده اند؛ و دست کم ۱۷۶ تن در این مناطق کشته شده اند!

همچنین استان های خوزستان و کرمانشاه که بخش بیشتر جمعیت شان را اقلیت ها تشکیل می دهند؛ به ترتیب با ۵۹ کشته و ۳۱ کشته، شاهد تلفات گسترده تری در شهرهای خودشان بوده اند!

در این رابطه بر اساس شهادت خانواده ها و اطلاعات منتشر شده، جزئیاتی هم از هدف تیراندازی به معترضان آمده است؛ که در بیشتر آنها قربانیان از ناحیه سر، گردن و قلب مورد هدف قرار گرفته بوده اند!

عفو بین الملل در این گزارش اضافه نموده است: که همه معترضان کشته شده توسط ماموران امنیتی از جمله سپاه پاسداران، بسیج و نیروهای انتظامی جان باخته اند؛ و گلوله های مرگبار آنان، در بیشتر موارد از کمر به بالای اندام قربانیان مورد نشانه سلاح های این جانیان واقع شده بوده اند؛ و این مطلب بیانگر آن است، که هدف تمامی این جانیان( البته به دستور مقامات و سران خونخوار حکومت جانی پرور ملاها) کشتار قریب به اتفاق همه معترضان بوده است!

در رابطه با واقعه خونبار آبان ۹۸، عفو بین الملل از خانواده هائی که تا کنون سکوت کرده اند خواسته است؛ که اطلاعات خود را با این نهاد به اشتراک بگذارند؛ و مطمئن باشند که همه اطلاعات ارسال شده از سوی نزدیکان جان باختگان آبان ۹۸، به گونه کاملا محرمانه محفوظ خواهند ماند!

« ظلم و جنایت هیچگاه مخفی نخواهند ماند. زیرا ماه همیشه پشت ابر پنهان نمی ماند» !

مقاله قبلیتحریم شش فرد و یک شرکت وابسته به جمهوری اسلامی را به اتهام تلاش برای مداخله در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا
مقاله بعدیآغاز بهبود روابط ترکیه و امارات متحده عربی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.