دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
بخوان:
درس اول: از دختر نوجواني كه گفت: رأي ما خشتي است كه براي “ساختن” فردا مي گذاريم.
درس دوم: زني كه با اين كه برقع پوشيده بود، رأيش را براي آن دانست كه زنان روزي در افغانستان پا به پاي مردان كار و فعاليت كنند.
درس سوم: تقريباً اكثريت قريب به اتفاق رأي دهندگاني كه مورد پرسش قرار گرفتند خواهان “پايان جنگ و خونريزي” بودند.
درس چهارم: تعدادی زن جوان افغانی که کارت برای رأی دادن نداشتند، ضمن رنگی کردن انگشتان شان به نشانه رأی دادن، گفتند: «ما رای خواهیم داد حتی اگر کارت نداشته باشیم. ما رای میدهیم تا فردا و فرداهای مان روشنتر از امروز باشند. هر رای یک قدم به طرف دموکراسی است. رای ما مشت محکمی است بر دهان آنها که زنان را در بند میخواهند».
درس پنجم: استقبال تعدادی از اقلیت های سیک افغانی از انتخابات و انتشارش در فیسبوک عملاً اعلام می کرد که “افغانستان مال آنان نیز هست”.
درس ششم: پيرزني كه رأي دادن را براي رضاي خدا و دوري از جنگ ضروري مي شمارد تا به طالبان عقب مانده تر از جاهلان عرب 1400 سال پيش بفهامند كه مردم نيك مي دانند كه آنچه تاكنون به نام دين و اسلام كرديد، ضد دين و اسلام است و “جهاد در اسلام” يعني جهد و تلاشي اين گونه با وجود تمامي تهديدات از جانب جانيان و جاهلان، اما خطر كردن براي انتخاب آزادي و آزادي در انتخاب. و اگر منظور قرآن از جهاد، جنگ مي بود، از واژه “محاربه” استفاده مي كرد و مهمتر از همه، جنايت و آدم كشي و خونريزي برحسب فطرت انساني و با قضاوت وجدان بشري مردود و محكوم است و آن را كفايت مي كند.
درس هفتم: غافلگيري همگان از بابت استقبال بي نظير افغان ها از انتخابات و به خصوص زنان و خيل عظيم زنان برقع پوش در مشاركت در انتخابات، به دو سبب بود: نخست گسترش رسانه هاي آزاد و رسانه هاي همگاني و اينترنت در افغانستان كه در طول اين يك دهه بسيار آگاهي عمومي را بالا برد. پس مردم و فعالان مدني افغانستان به ياد داشته باشند كه سلاح آنان امروز نه تفنگ و توپ و تانك، بلكه رسانه هاي مستقل همگاني و اينترنت و ماهواره است. دوم بي شك فعاليت سازمان هاي مردم نهاد زنان و فعالان زن و حقوق بشر افغان در جلب نظر زنان گوشه نشين خانه ها و پستوها و آوردن شان به عرصه اجتماعي، بسيار موثر و چنان چشمگير بود كه توصيف اش را مي توان در يك عبارت گفت: معجزه كردند. اين بزرگترين پيروزي در نيم قرن اخير در تاريخ افغانستان بوده كه توسط آنان رقم زده شد و نيروي محرك شان براي آينده نيز خواهد بود.
درس بزرگ: امروز طالبان و مهمتر از آن، انديشه طالبان طي استقبال بي نظير مردمي از انتخابات، در آخرين سنگرش –افغنستان- شكست خود را عريان ساخت. مهمتر از اين كه افغان هاي شهرها و روستاها و حتي محروم ترين مناطق به جاي خشونت شما طالبان، و بدون ترس از تهديدهاي تان، به عرصه عمومي پا گذاشتند و انتخابات را برگزيدند، كه علاوه بر آن، شما امروز به روشني در خانه هاي افغان ها و منازلتان شكست خورديد و مردم و به خصوص زنان و جوانان تان با نفرت و فرار از فراخوان شما به جنگ و جنون، به سوي انتخابات آزادانه پر كشيدند، چون نمي خواهند كه همچون شما بي سواد و متعصب باشند و خواهان آينده و فرزنداني هستند كه آزادانه بر طبق ميل و خواست خود زندگي كنند و نه ديگر مردان بدان ها زور بگويند و نه تعصبات قومي و عشيره اي به آنان تجويز كنند كه چه بپوشند و چگونه زندگي كنند و همگان و به خصوص دختران حق تحصيل و مشاركتي مساوي با مردان در جامعه داشته باشند و در يك كلام زنان و فرزندان تان نمي خواهند مثل شما “خاك دو عالم بر سر” شوند و گرفتار “جهل مركب” گردند. علاوه بر طالبان، شكستي براي نيروهاي امنيتي و نظامي حامي طالبان در پاكستان و ايران نيز هست و همين طور اربابان شان كه به آنان وعده اتحاد جماهير بربريت اسلامي را داده بودند؛ چون افغانستان در ميان كشورهاي منطقه به سبب نيم قرن جنگ و فقر، مواد مخدر، بي سوادي مفرط و حتي تعصبات مزمن، از نازل ترين شرايط در بين كشورهاي مسلمان رنج مي برد و بالاترين ظرفيت را براي رشد و گسترش “جاهليت اسلامي” داشت كه حالا اين آخرين سنگرشان نيز فرو ريخت. درست است كه براي پيروزي نهايي در افغانستان هنوز زمان و فرصت باقي است؛ اما آن آغازي بر پايان طالبانيسم در افغانستان و منطقه است. به شما وعده داده بودم خواب هايي كه براي منطقه ديده بوديد، با خود به گور خواهيد برد و اينك به وضوح مي بينيد كه پس از شكست تان در بهار عربي، آخرين سنگرهاي پوشالي تان را از دست مي دهيد. از تونس تا افغانستان و از مالي تا اندونزي تنها شكست هاي پياپي تان را بشماريد كه مردم بيرون تان كردند و افكار و اعمال و جهاني بيني كثيف تان را با شما. گرچه اينك در مقايسه با آنچه در آينده بر سرتان خواهد آمد، تازه عروسي تان است و نمي دانيد كه چه چيزي انتظارتان را مي كشد.
درس آخر: با مزه ترين مورد، اقدام تعدادي از افغاني هاي خارج از كشور بود كه با وجود كم كاري مجدد دولت افغانستان كه هيچ تدبيري براي امكان دادن رأي افغان هاي مقيم خارج از كشور اتخاذ نكرده بود، تعدادي از افغان ها (هفت، هشت نفري) به شكلي نمادين صندوق رأي را طراحي كرده بودند و در آن رأي شان را انداختند و جالب تر اين كه تعدادي ناظر خارجي (هندي) براي نظارت بر صحت فرآيند انتخابات تعيين كرده بودند تا ضمن انتقاد به اين كمكاري دولت كرزاي به سياستمداران خاورميانه نيز فهامنده باشند كه براي هر انتخابات آزادي نياز به ناظران بي طرف خارجي است (تا در ساخت و پاخت هاي حكومتي و عشيره اي آلوده نباشند) و گرنه پس از مدتي چه بسا هر كسي ممكن است چون بسياري از آنان متقلبان انتخابات از آب بيرون بيايد.