دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز
جنگ در یمن با ورود به مرحله زمینی کاملاً به نفع دولت قانونی یمن و ارتش وفادار بدان و ائتلاف عربی پیش می رود و عدم امکان هر تغییری در آن توسط رژیم ایران مقامات کثیف آن را حسابی کلافه کرده است. جنگ در سوریه وارد مرحله تازه ای شده و گرچه حساسیت ها و حتی نگرانی های زیادی را برانگیخته است، اما با پاره ای از ملاحظات به سوی بهبود پیش می رود. شطرنج نظامی در عراق با اصلاحات در شطرنج سیاسی امیدوارکننده و طبق نقشه جلو می رود. باید اعتراف کنم که استثناً در این یک مورد با ملاها و پاسداران ایران موافقم که در این مناطق خاورمیانه حضور دارید؛ البته “حالا اجساد تکه پاره خودتان و مزدورانتان”.
پیروزی های پی در پی ارتش و نیروهای حامی رئیس جمهور قانونی یمن و ائتلاف عربی جای هیچ بحثی را در زمینه نظامی باقی نگذاشته و تنها در سطح رعایت قوانین جنگی و سلاح های کشتار جمعی و رعایت اصل مصون ماندن غیرنظامیان از جنگ و کمک های انسان دوستانه جای بحث دارد. ائتلاف عربی در ابتدا اهداف نظامی و استراتژیک دشمن در یمن را بسیار دقیق هدف قرار می داد، اما متأسفانه هر چه که پیش رفت گویا به سبب افزایش اهداف مورد نظر و انهدام اهداف مشکوک بر شمار تلفات غیرنظامیان افزوده شد. رعایت اصول انسانی و قواعد جنگ نه تنها تا زمان پیروزی نهایی که حتی تا دوران بازنشستگی و کهولت نیز کسی را رها کند و هر نوع سهل انگاری توسط فرماندهان و مسئولان می تواند آخرعمری کار دست شان دهد و به جای آرامش ترس در حضور در دادگاه جنایات جنگی را برایشان به ارمغان آورد. لازم نیست که خاطر نشان کنم مشکل تروریست ها که از سر جهان رفع شد نوبت رسیدگی به پرونده های جنایت جنگی می رسد و پرونده ها گشوده می شود و هر کسی که طی جنگ سهل انگاری کند اول خودش پشیمان خواهد شد. باید توصیه های ضروری در این زمینه را مسئولان سیاسی و مدیران رده بالا به فرمان هان رده بالای نظامی داده و ضمن کنترل مداوم دستورات شان توضیحات مستمر را بخواهند. فرماندهان رده بالای نظامی همین روند را نسبت به فرماندهان نظامی میدانی اعمال کنند و فرماندهان نظامی میدانی از بقیه اعضای ارتش تا سربازان عادی نیز. مناطقی مثل بیمارستان ها و درمانگاه ها چه بسا توسط حوثی ها از سلاح ها انباشته شوند اما با وجود این نباید ائتلاف عربی آن مکان ها را هدف قرار دهد. چون میزان تسلیحات و مهماتی که در این مناطق قابل انباشت است بسیار اندک بوده و نمی تواند تغییری در موازنه جنگ پدید آورد. درضمن نباید از سلاح های ممنوعه مثل بمب های فسفری و بمب های خوشه ای و غیره ولو در مناطق نظامی استفاده شود. چون معمولاً خوشه هایی از بمب ها منفجر نمی شوند و در آینده می توانند جان غیرنظامیان را بگیرند. کمک های انسانی توسط ائتلاف عربی تمام مدت ادامه داشته اما باید بیش از این ها صورت گیرد. به خصوص کمک های انسان دوستانه عربستان باید در حدی باشد که اگر یکی از استان های عربستان دچار چنین حادثه ای می شد امواج پی در پی کمک های امدادی و انسانی به آن میزان روان می گشت. وقتی پزشکان بدون مرز –که به نوعی از همکاران بدون مرزمان هستند- اعلام نگرانی می کنند یعنی “واقعاً جایی برای نگرانی و تجدیدنظر هست” که امیدوارم توسط مسئولان عربستانی پیگیری شود.
در سوریه، روسیه و ایران بیشتر وارد جنگ شده اند. حملات روسیه به داعش و القاعده مثبت است اما بی احتیاطی در این زمینه وقتی به بمباران سایر رزمندگان سوری کشیده شود می تواند روسیه را به پروسه خطرناک جنگ رسمی با نیروهای ائتلاف بکشاند؛ چیزی که اگر ملاها و پاسداران ایران بدنبالش هستند (تا روسیه را به جنگ با غرب بکشانند) اما سیاستمداران –به معنای واقعی کلمه- روسیه قطعاً بدنبالش نیستند. جایگزینی بمباران های دقیق و هدفمند به جای بمب های بشکه ای اقدام مثبت بزرگی است. در صورت پایبندی به خطوط قرمز مذکور نگرانی های ائتلاف جهانی به رهبری آمریکا در منطقه نیز برطرف می شود و حتی سوریه می تواند یک هماهنگی موفق بین دو طرف در نبرد با تروریست ها باشد و الگویی برای مبارزه جهانی با تروریست ها در دیگر نقاط جهان. روسیه باید علاوه بر حمله به مواضع داعش و القاعده در خطوط ساحلی به مواضع آنان در جوار مناطق کردنشین نیز حمله کند؛ به خصوص مناطقی از سوریه که مسئولان ترکیه سخن از ایجاد منطقه امن در آن می کنند، ولی عملاً هیچ کاری بر علیه داعش در آن مناطق انجام نداده اند. مسئولان ترکیه اگر در مبارزه با داعش و ایجاد منطقه امن در آنجا صادق باشند باید از این حملات استقبال نیز کنند. در صورت هماهنگی روسیه با ائتلاف، حملات و تغییرات جدید در سوریه تنها باید داعش و القاعده را نگران کند. حزب الله لبنان نیز پس از تلفات سنگینی که از هر نظر در سوریه داده به بچه آدم بدل شده و تنها در خطوط مرزی حاشیه با سوریه حضور دارد و عملاً از لبنان در مقابل داعش و القاعده دفاع می کند؛ این یعنی به کارگیری نیروهای دشمن به نفع خود. ایران نیز به گسیل نیروهای بیشتر به سوریه اقدام کرده است؛ یعنی همان هدفی که ما دنبال می کردیم. پیشنهاد من به سایر رزمندگان سوریه آن است که استراتژی خود را از جنگ منظم در مناطق شمالی به جنگ نامنظم و به خصوص تشکیل “گروه های شکار شکارچیان” اختصاص دهند. توصیه دوستانه من به اپوزیسیون سوریه آن است که به مذاکرات ژنو و امکان گفتگوهای سیاسی برای انتقال قدرت در سوریه پایبند باشند. گرچه تصمیم با آن هاست و اگر به توصیه ها عمل نکنند ضررش اول متوجه خودشان خواهد شد و پس از گرایش شان به سیاست های ترکیه که اینک آنان را منزوی کرده باز هم منزوی تر خواهند شد. آمریکا نیز آموزش نیروهای میانه روی را که تاکنون ناموفق نشان داده به گسیل آن نیروها به مناطق جنوبی سوریه تغییر وضعیت دهد و باید آموزش نیروها در اردن و عربستان نیز بدان افزوده شود؛ متأسفانه سرعت کار نیز بسیار پایین است.
در عراق اصلاحات سیاسی به پیشواز تحولات نظامی رفته است. اعتراضات همگانی علیه فساد به موقع و علیه مزدوران رژیم ایران در عراق زودتر از زمانی که برآورد می شد سر بر آوردند و اصلی ترین دلیلش این است که باندهای بزرگ دزدی و فساد توسط رژیم ایران و شبه نظامیانش در عراق فعال اند. بی شک زمان بیرون راندن رژیم ایران و مزدورانش از عراق همچون دیگر مناطق خاورمیانه فرا می رسد (آن هم طی قتل عام)، اما نه حالا. فعلاً آنان باید بدرستی در عراق به بازی گرفته شوند و کار ما با آنان در آنجا تازه آغاز شده است.