وقتی که به ورق خوردن برگهای کتاب مقدس تاریخ میهن عزیزمان نظر می افکنم، بعضی را سپیدتر از یاسی خوشبو، و برخی دیگر را به رنگ تیره چشمان سمور می بینم. متن ورق های کتاب ارزشمند تاریخ میهن باستانی مان را هم، که در روی برگ های سپید آن جلوه می کنند؛ را نیز آکنده از اشاراتی کتمان نکردنی، که مجموعه ای از افتخارات و سرفرازی ها و خاطرات خوش می باشند؛ و ملهم راه گشودن به آینده ای روشن و امیدبخش هستند. را چنان تابلوئی می بینم، که ما را به سوی بازگشت به دوران طلائی حکومت همواره سرفراز پادشاهان ایرانساز پهلوی یاری رسان باشند می انگارم!
حال آن که در کنار این برگ های روشن و افتخار آمیز، بخشی خاکستری هم به چشم می خورد؛ که آنهمه سرفرازی و اعتبار تاریخی را، به اوراق تیره ای پیوند می زنند؛ که محتویات آنها را، متن هائی در بر گرفته اند؛ که نشانه هائی از اشتباه کاری های تاریخی ملتی را عریان می سازد؛ که یا نادانسته، و یا با فریبی که از دشمنان ایران ستیز خویش خوردند؛ به اعمالی دست زدند که سرنوشت خود و هموطنان و میهن گرامی و باستانی خویش را، به چنین تیرگی و تباهی و تاری بدل نموده است!
از جمله روزهای درخشانی، که حضورش در کتاب سیاسی تاریخ کشورمان، با ابهت و افتخار بسیار ثبت گردیده است؛ و یکی از خردمندانه ترین رویداد حکومت پادشاهی پهلوی را، که با تدبیر پادشاه بزرگ ایرانزمین شاهنشاه آریامهر تحقق یافت؛ ششم بهمن سال 1341 خورشیدی بود؛ که در آن پادشاه میهن پرست مان محمدرضا شاه پهلوی، لوایح ششگانه ” انقلاب سپید شاه و ملت(مردم ) را به هم میهنان خویش ارائه نمود!
آن بزرگمرد ایرانزمین، بیشترین و مهم ترین و شایسته ترین حقوقی را که تا آن هنگام از زنان ایرانی دریغ گشته بود؛ را به ایشان ارمغان فرمود. خدمتی که تا جهان باقی است، کسی از ارزش و بهای معنوی و مادی آن خبردار نخواهد شد. حتی بخشی از همان زنانی که همین بزرگترین حقوقی انسانی و مدنی خودشان را نه می شناختند؛ و نه زن ستیزان جامعه(پدران و برادران و همسران خودمحورشان)، که حقوق ایشان را از آنان دریغ می نمودند اجازه دارا بودن اش را به آنها می دادند!
. بدون چنین اقدام بزرگی، که توسط ایرانپدر شاهنشاه آریامهر به انجام رسید؛ هیچیک از بانوان و دوشیزگان بخش متوسط جامعه آن روز ایران، نه دارای شخصیت حقیقی و حقوقی خویش می گشتند؛ و نه هرگز آن را می شناختند. دادن اجازه شرکت در همه انتخابات، چه برای رأی دادن و چه برای کاندیداتوری ایشان، که یکی از(مهم ترین) لایحه آن به شمار می آمد؛ همان موردی بود که خمینی دجال با آن مخالفت شدیدی نمود. و از همان موقع نیز، عقده ی انتقام کشی از پادشاه بی نظیر ایران را در دل سیاه خودش کاشت!
لوایح شش گانه منشور انقلاب سپید شاه و ملت، یکی از مترقی ترین تحولات چند قرن اخیر بود و هست؛ که بخش عظیمی از جامعه مردم ایرانی را، به حقوق اجتماعی و انسانی و طبیعی و مدنی شان رساند. نام و یادش تا ابد گرامی آن پادشاه عظیم الشأنی که نه دیگران او را به خوبی شناختند؛ و نه خود بدبخت مان دانستیم که چه ظلمی به او و به حکومت والایش می کنیم. آرزومندم اکنون که به هیچوجه نمی توانیم به آن خدمت شایان تقدیر و توجه پادشاه بزرگمان پاسخی نیکو بدیهم و پاس و سپاس او را داشته باشیم. با پشتیبانی از جانشین برحق و رسمی و قانونی وی ابرام بیشتری بورزیم. و بخشی از دین بزرگی را که بر گردن یکایک نهاده شده است را بپردازیم.
پاینده ایران پادشاهی، به شهریاری رضاشاه دوم پهلوی سوم
محترم مومنی