بدیهی است که مسئولان و کارگزاران جمهوری اسلامی نیز مانند اکثریت قریب به اتفاق مردم، در ضرورت حجاب و الزام شرعی و قانونی آن کمترین تردیدی ندارند که اگر خدای نخواسته اینگونه نبود -که میدانیم اینگونه است- با پدیدهای ناشایستهتر از کشف حجاب روبهرو بودیم! از این روی، سؤال این است که چرا با هنجارشکنی برخی از خانمها در کشف حجاب آنگونه که بایسته است برخورد نکردهاند.
زنانی که کشف حجاب کردهاند در مقایسه با تودههای عظیم و چند ده میلیونی خانمهای با حجاب، اگرچه اولاً بسیار اندک و کمشمارند و ثانیاً بر اساس برخی از بررسیهای میدانی، بسیاری از آنها (نظیر برخی از زنان بازیگر) به خطا و با توهم از کشف حجاب برای انگشتنما شدن استفاده میکنند! ولی این واقعیت تلخ نمیتواند و نباید -آنگونه که ظاهراً به نظر میرسد- بهانهای برای کمتوجهی نسبت به این پدیده پلشت باشد چرا که چارهجویی برای مقابله با این پدیده زشت و خسارتآفرین نه فقط یک تکلیف اسلامی و قانونی است و برای حفظ عفاف و پیشگیری از سقوط اخلاقی جامعه ضرورتی اجتنابناپذیر دارد، بلکه نجات خانمهایی که کشف حجاب کردهاند، از دامی که پاگیر آن شده است نیز بر ضرورت آن میافزاید.
ادامه کمتوجهی مسئولان دستاندرکار نسبت به کشف حجاب، احتمال گسترش این ناهنجاری را در پی دارد و بعید نیست-خدای نخواسته- این تصور غلط را در میان برخی از نوجوانان دامن بزند که کشف حجاب را ناهنجار و خلاف شرع و قانون تلقی نکنند! و به این توهم دچار شوند که اگر اینگونه نبود، مسئولان محترم با آن برخوردی شایسته میکردند!… و نهایتاً بیم آن میرود که از این رهگذر آینده آنان در معرض تباهی قرار گیرد… بیتردید این نامعادله راهحلی دارد!
بیتوجهی (و یا کمتوجهی) مسئولان محترم نسبت به کشف حجاب برخی از خانمها علاوهبر آنکه نادیده گرفتن وظیفهای است که در قانون برای آنها تعریف شده است، پایمال کردن حق مسلم تودههای عظیم مردم این مرز و بوم نیز هست. این نارضایتی در ابراز نگرانیهای پیدرپی مردم به وضوح قابل مشاهده است. تودههای عظیم مردم احساس میکنند که حق آنها از سوی یک اقلیت اندک وکم شمار پایمال شده است و حق دارند حق مسلم خویش را که مشروع و قانونی نیز هست مطالبه کنند.