شروین عزیز ، پور میهن پرست ایرانزمین ، تو یک قهرمانی ! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
602

آنگاه که با سرودن « برای » ، قیام بانوان آزادیخواه میهنت را پر معنا تر نمودی ؛ و اکنون « شجاعانه و فرشته آسا » سر بلند در مقابل دشمنان اشغالگر میهن ات ایستاده ای ؛ بدان که تنها نیستی و بقیه نیز با تو هستند!

شروین حاجی پور به خاطر سرودن « برای » جهت ارج نهادن به قیام زنان دلاور کشورش، با حکم قوه قضائیه حاکمیت منفور و ننگ آفرین آخوندی اسلامی، به سه سال و هشت ماه حبس، دو سال ممنوعیت خروج از کشور، و مطالعه کتاب هائی مانند « نظام حقوق زن در اسلام » محکوم شد!

در حکم صادر شده آمده است: « حاجی پور در دادگاه از عمل خود ابراز ندامت و پشیمانی نکرده است » !

در « دادنامه » صادر شده، قاضی صادر کننده حکم، مجازات اصلی پیش بینی شده در قانون مجازات اسلامی برای حاجی پور را کافی ندانسته ؛ و او را به مجازات های تکمیلی متعدد محکوم کرده است !

علاوه بر این، دادگاه حاجی پور را به مطالعه و خلاصه نویسی سی صفحه ای به صورت « دست نویس » از کتاب های « حقوق زن در اسلام » نوشته مرتضی مطهری ؛ و « زن در آئینه جمال و جلال » از نوشته های عبدالله جوادی آملی و چند مورد دیگر هم محکوم کرده است!

بر اساس دفاع از این فرزند قهرمان میهن مان، من به عنوان یک زن ایرانی، از شروین میهن پرست سپاسگزاری می کنم. و به قاضی و هیات منصفه دادگاه نا عادلانه رژیم ننگین آخوندی اسلامی می گویم: با تصویب نمودن چنین آرائی برای میهن پرستان ایرانی، جلال و منزلت ملت دادخواه ایران را افزایش می دهید؛ جهانیان را بیشتر به خبائث ذاتی خودتان آشنا می کنید؛ چهره ی کثیف و ضد بشری رژیم منحوس تان را بیشتر لجن مال می کنید؛ و از همه مهم تر، خون پاک ملت شهامت پیشه ایران را بیشتر به جوش می آورید؛ و همگی ما را برای هر چه زودتر سرنگون کردن شما اهریمنان از قدرت ، مصمم تر می کنید!

یکی از بادیگاردهای آقا یک آفتابه آب سرد به او بدهد که انقدر نسوزد!!

مقاله قبلیوقتی « تنور انتخابات » رژیم منجمد شد! بقلم بانو محترم مومنی روحی
مقاله بعدیگفت‌وگو درباره برداشتن تحریم‌های مرتبط با برجام
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.