سیرک جایزه نوبل پروژه توله های اکبر!؟ نوشتاری از حمید جباری

0
705

کمونیست زاده‌ای مانند گلشیفته فراهانی که نظام پادشاهی در ایران را سال‌هاست قبول ندارد و فراخور ایدئولوژی‌های قرون وسطایی پدر ومادرش منکر می‌شود و خواستار ترویج کمونیست است! چنان در مقابل پادشاه و ملکه نروژ خوش رقصی و مجیزگویی می‌کرد که تصور کردیم خواب می‌بینیم!؟

آری دختری متولد شده در دامان توده‌ای‌ها که این روزها بایست در مهد ایدئولوژی خود در کوبا زندگی کند در کشورهای غربی و دنیای سرمایه داری چه می‌کند!؟

جالب است خانم طراوانی عکاس و فعال مدنی که در بهمن ماه سال ۱۴۰۱ بدلیل آنچه تبلیغ علیه نظام به ۶سال حبس محکوم می‌شود و با قرار وثیقه آزاد می‌شود،با سناریوی پروژه صادرات اپوزیسیون در بزنگاه در اسلو ظاهر در جمع مدعوین حاضر می‌شود و نکته تاریک این جایزه رانتی مافیایی امثال این خانم و مابقی که تصاویرشان وایرال شده است و نیازی به ذکر اسامی ایشان نیست!

بجای رعایت آداب و پرنسیب آنقدر از مشروبات الکی رایگان مراسم نوشیدند تا در حالت غیرعادی و سیاه مست الفاظ رکیک و گاها دور از نزاکت که قابل نوشتن نیست را در مقابل دوربین رسانه‌های پُرتعداد جمعی دنیا به یکدیگر حواله و خطاب کنند!؟

از این جماعت هول بی نزاکت که بقولی به مال مفت رسیده خود را خفه می‌کنند و تا خرتناق هرچه دستشان می‌آید اماله می‌کنند، نمی‌توان امید داشت که از مادیات (بودجه‌های حقوق بشری و فاند) بگذرند و برای آزادی مردم داخل ایران از چنگال استبداد تلاش کنند!

برنارد هنری لوی و گلشیفته فراهانی

قطعآ برای منتفع شدن از بودجه‌های میلیون دلاری حقوق بشری اربابان هری لوی و بنیادهای جورج سوروس بایست چنین دلبری کند تا اکانت بانکی اش شارژ شود!؟ ولی سوال اینجاست که کجای حرف های او از اتفاقات رخداده در زندان‌های ایران به واقعیت نزدیک است؟

وقتی در مدح و ثنای پادشاهی نروژ شروع به سخنوری کرد به یاد حکایت روباه و زاغ افتادیم که برای تکه‌ای پنیر از کلاغک تعریف می‌کرد!؟

آنچه حقیقت زنده زندان های ایران در این سال‌ها بوده است از اعتراضات دی ماه ۹۶ ،آبان ۹۸ و همین خیزش مردمی ۱۴۰۱ رژیم در نهایت خشونت و قصاوت مردمی که برای بدیهی ترین خواسته های خود کف خیابان بودند را با وحشیانه‌ترین روش‌ها سرکوب، دستگیر، زندانی و شکنجه کرد و در دادگاه‌های فرمایشی جوانان بی‌گناهی مانند مجیدرضا رهنود، محسن شکاری و تعدادی دیگر را به دار اعدام فرستاد!؟

حالا سؤال از دختر بهزاد فرهانی این است تعریف خیالی و دروغین او در مقابل پادشاه نروژ از کدام زندان بود که زندانیان شاد هستند و آواز می‌خوانند!؟

همخوانی ترانه جنگل که روزگاری زیرلب تروریست‌های سیاهکل زمزمه می‌شد در مراسم اهدای جایزه نوبل توسط یک مشت کمونیست توده‌ای و افرادی معلوم‌الحال از تجزیه‌طلب ها و سایر کاسبان خون مردم داخل ایران که هیچ عرق به ایران، وطن و مردم داخل ندارند و تنها دغدغه بودجه‌های حقوق بشری، فاندهای رسانه‌ای‌ است هم وجاهت این جایزه که سال‌هاست ارزش خود را به دلیل مافیا و لابی‌های پشت پرده از دست داده است را زیر صفر مطلق می‌برد!؟

به دهه هشتاد برگردیم جایی که نرگس محمدی نهیف جثه آن روزها که این روزها نمی‌دانیم در هتل اوین (به سفارش توله‌های اکبر رفسنجانی) چه می‌خورد و چه آرایشگاهی می‌رود که آنقدر فربه آب زیر پوستش رفته است؟ در کنار شیرین عبادی شانه به شانه در دانشگاه زیر پرچم ج ا در همایش‌ها حضور داشتند و برای اصلاح طلب‌ها سنگ تمام می‌گذاشتند!؟

اولین و بزرگترین سؤال در ذهن مخاطب آگاه این است که دسترسی نرگس محمدی به تلفن ماهواره‌ای در زندان و ارتباط با چهره‌های مطرح دنیا در تشریح شرایطش در زندان این فرضیه را قوت می‌بخشد که سران قدرت رژیم طبق برنامه و پروژه اتاق فکر گلوبالیست ها این شرایط را صرفآ برای مهره خاص مهیا می‌کنند!

آیا سایر زندانیان این آوانتاژها را در اختیار دارند؟

بسیاری از زنان شجاع و مبارز در زندان‌های رژیم در حبس بسر می‌برند، اما چون وطن‌پرست و جانفدای مردم داخل هستند، تریبون پروژه اتاق فکر نامی از آنها به میان نمی‌آورند! شکل و شمایل نرگس محمدی در سالهای قبل زندان و این روزها هم بسیار جای سؤال دارد، زیرا در زندان‌های رژیم استبدادی به‌غیر شکنجه، آزار و اذیت، توهین، سوء تغذیه‌ و عدم رسیدگی به امور بهداشت و درمان موضوع دیگری روایت نمی‌شود!؟

از سوی دیگر حرف های تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که در کنار دو فرزند او در سیرک اسلو حضور داشتند بیشتر چکش کاری و سوپاپ اطمینان وجاهت خریدن برای سران حاکم ایران بود!؟

اگر از معصومه قمی کلایی بابلی خبری نبود هم که کاملا مشخص است که جایزه یک میلیون دلاری که در مشتش بود، به دلیل پویش وطن‌پرستان در فضای مجازی و هشتگ ترند شده از نامش از میان کاندیدها حذف شد و طبیعی بود از روی عصبانیت در این مراسم غایب خواهد بود!؟

مهمان این خیمه شب بازی هم از عبدالله مهتدی تجزیه طلب، شیرین عبادی، کاوه مدنی بهمن کلباسی، نازنین زاغری، گلشیفته فراهانی و سایرین کارنامه و عملکردشان نیاز بیشتری برای تشریح این سناریوی اتاق فکر باقی نمی‌گذارد !؟

نکته عجیب و قابل تأمل صحبت‌های خانم بریت ریس اندرسن رئیس کمیته نوبل بود که بدون هیچ اشرافی به نظر غالب مردم داخل ایران (نرگس محمدی مهره پروژه اصلاح طلب هاست) بخصوص دهه هشتادی ها مردم رنج کشیده‌ای که سال قبل جان کف دست گرفته و کف خیابان بودند اصلآ او را نه میشناسند و نه او را رهبر خیزش خودجودش خود می‌دانند!؟

حالا چطور خانم اندرسن به خود اجازه می‌دهد برای خود ببُرد و بدوزد؟ آن را بایست از آنهایی پرسید که دیالوگ این تئاتر سرگرم کننده را دست او داده‌اند!

براستی آلفرد نوبل اگر می‌دانست روزگاری دنیا به سمتی خواهد رفت که میراثش پروژه سیاسی چپاول شارلاتان ها می‌شود، چنین وصیتی را هرگز نمی‌کرد!

به امید روزی که ایران از شر منفعت طلب‌ها و اپوزیسیون کاسب خون مردم داخل که دست در دست دشمنان ایران را جلو می‌برند رها شود، مردم داخل بدون دخالت و فشارهای خارجی فرد یا افراد شایسته را برای رهبری خود انتخاب کنند!؟