ترجمه این ضربالمثل به فارسی چنین است؛ نه به خاطر دوستی و علاقه به علی، بلکه به دلیل بغض و دشمنی با معاویه.
این ضرب المثل پر معنی، بجز در سیاست، انتخابات و رقابت ها، حتی در روابط و برخورد های روزمره زندگی و کاری ایرانیان کاربرد دارد، و اصولاً تبدیل به اصلی از اصول و مبنای تفکر ایرانیان شده است.
تفکری که ریشه در اسلام و شیعه دارد، ولی در نهایت نوعی ناهنجاری فرهنگی محسوب میشود ، چون مبنای آن بر پایه حذف مخالف به هر طریقی حتی با خشونت و مرگ میباشد، و در مواردی به کار می رود که شدت اختلاف میان دو نفر یا دو جریان بر مبنای دشمنی و عداوت دیرینه، نفرت و انزجار باشد و هر دو در پی فرصت مناسب برای انتقامجویی و تلافی تا حد مرگ حریف آماده می باشند.
متأسفانه در جوامعی که ناهنجاریهای فرهنگی و اخلاقی حاکم هستند این اختلاف هرچه بیشتر و بیرحمانه ترخواهد بود. هدف پشتیبانی از شخص نخست بر مبنای شایستگی وی و یا دوستی با او نیست ، بلکه این پشتیبانی صرفاً بر پایه حذف نفر دوم و تلافی و انتقامجویی از نفر دوم می باشد.
تا جائیکه شاعر میگوید؛ بدون بغض و دشمنی با عمر، اصلاً دوست داشتن علی پذیرفته نخواهد بود.
بی بغض عمر حب علی نیست قبول
این است مرام همه اولاد بتول
بغض عمر و حب علی راه نجات
لعنت به عمر به آل حــیدر صلوات
این از آن اشعاری است که بی گمان ساخته مداحان شیعه میباشد.
تصور کنید در انتخابات آمریکا گفته شود ؛ بدون دشمنی با جو بایدن طرفداری از ترامپ معنی ندارد ، یا بالعکس، که اصولاً منطقی نیست، چون برای طرفداری از شخص یا جریانی الزاماً نیازی به دشمنی با شخص یا جریان دیگری نمی باشد.
در اینجا عادت کردن به این نوع منطق، ذهن را در مسائل اصولی به خطا وا می دارد و به این علت هدف و غرض منطق، تاًمین نمی شود.
اما نگاهی بیاندازیم به کاربرد همین ضربالمثل در کشور های غربی
نخست اینکه همین جریان تا حدی کم و بیش در کشور های غربی نیز رایج است، ولی نه به شدتی که در ناهنجاری فرهنگی ما ایرانیان نقش بسته باشد، بطوریکه تشنه خون یکدیگر باشند.
در کشور های غربی به این نوع جبهه گیری های سیاسی ( The protest vote)= (Le vote contestataire) و یا ( Le vote protestataire ) یعنی راًی اعتراضی گفته می شود.
معمولاً این نوع آراء در کشور هایی کاربرد دارد که سیستم سیاسی آنان بر پایه سیستم دو حزبی یا دو جناحی شکل گرفته اند، مانند آمریکا با احزاب جمهوریخواه و دموکرات اش که بگونه سنتی سرتا سر تاریخ تحزب و انتخاباتی آمریکا را تشکیل داده اند.
آرای اعتراضی در این نوع کشور ها، الزاماً دلیل نزدیکی راًی دهندگان به حزب یا جریان مطرح شده در انتخابات نیست ، بلکه نوعی اعتراض و حذف حزب یا جریانی است که راًی دهندگان مایل نیستند بر سر کار آید.
انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا با دو کاندیدا ؛ آقایان ترامپ و بایدن که برای نخستین بار باعث شد شمار زیادی راًی دهندگان را به پای صندوق ها بکشاند، نیز میتواند بخشی از چنین راًی دهندگانی تشکیل شده باشد که نه از سر شور و شوق برای انتخاب کاندیدای مورد علاقه خود، بلکه بر مبنای ضربالمثل تاریخی؛ لا لحب علی، بل لبغض معاویة بود.
بیشک کسانی بودند که قصد داشتند با راًی دادن به آقای جو بایدن از انتخاب آقای دونالد ترامپ جلوگیری کنند، و هم چنین راًی دهندگانی که مایل نبودند جو بایدن و دموکرات های به قدرت برسند در کمپ آقای ترامپ می رزمیدند.
وضعیت راًی دهندگان ایرانی در آمریکا
اکثریت راًی دهندگان ایرانی در آمریکا از طرفداران آقای دونالد ترامپ بشمار میرفتند، چون هیاهو و جنجال این جریان بسیار زیاد بود. اغلب این جریان ایرانی، به این امید آمده بودند تا با انتخاب مجدد آقای ترامپ باعث سقوط رژیم جمهوری اسلامی شوند، موضوعی که بار ها از سوی آقای ترامپ و دولت اش در چهار سال گذشته تکذیب شده بود.
اما آن دسته از ایرانیانی که برای راٌی دادن به آقای جو بایدن آمده بودند اغلب بر مبنای ضربالمثل تاریخی؛ لا لحب علی، بل لبغض معاویة بود.چون واقعاً برای دفاع از آقای بایدن هیچ دلیل خاصی نداشتند و به نوعی میان دو نفر بایستی اجباراً یکی را انتخاب کنند، ولی تنها چیزی که از قبل میدانستند این بود که این دسته اصلاً ترامپ را نمی خواستند، چون معتقد بودند که ترامپ قصد حمله به ایران را دارد و به فشار و تحریم ها تا تسلیم شدن جمهوری اسلامی ادامه خواهد داد.
البته این موضع گیری خود را یک وظیفه ناسیونالیستی می دانستند. در این گروه شمار محسوسی از طرفداران و دست اندرکاران و فرزندان سران رژیم جمهوری اسلام به نحو موذیانه ای دیده می شدند.
استدلال های ایرانیان چگونه اند ؟.
استدلال های برخی از ایرانیان، بیش از اینکه بفکر منافع عالی مردم ایران باشند اغلب حول محور؛ رشک ، حسادت و مسائل مالی گرد آمده اند.
در تاریخ معاصر ایران همین رشک و حسد به دکتر بختیار برای به دست آوردن شغل و مقام باعث شد امثال؛ سنجابی، فروهرو بنی صدر و … به مخالفت کور با بختیار برخاستند و به زیر عبای آقای خمینی خزیدند و تیشه به ریشه ایران زدند.
دررابطه با انتخابات آمریکا به نمونههایی میتوان اشاره کرد که اغلب در شبکههای اجتماعی و اینترنتی دیده میشوند و بسیار جالب می باشند:
*- اگر بایدن به سر کار بیاید دکانهای ایرانیانی که برای فعالیتهای ضد حکومت جمهوری اسلامی از دولت ترامپ پول میگیرند تخته خواهند شد. این جماعت این پولها را برای مصارف شخصی خود هزینه می کنند. ما باید سوسیالخور باشیم و اینها زرنگ اند و پول پارو می کنند.
*- دکان مسی علینژاد تخته خواهد شد. چرا صدای پمپئو شنیده نمیشود ؟.
*- دکان شادی صدر و شادی امین و … ده ها تشکیلات ایرانی به نام های توانا، ایران وایر، ققنوس ، فرشگرد، شورای انتخابات آزاد ، شورای ایرانیان، کنگره ایرانیان و … که به نام مدافعین حقوق بشر و غیره از کشور های مخالف رژیم جمهوری اسلامی پول میگیرند، تخته خواهند شد.
*- کمکهای مالی دولت آمریکا و نهاد هایی که به این رادیو تلویزیونهای فارسی زبان و مدیران شارلاتان آنان کمک میکنند قطع خواهند شد.
*- مدیر بخش فارسی صدای آمریکا و چند کارمند این نهاد که فکر میکنند کسی شده اند برکنار و اخراج خواهند شد.
*- رهبران احزاب مفتخور، تروریست و خائن؛ کردستان، بلوچستان، خوزستان ، آذربایجان و … که از وزارت امور خارجه آمریکا پول میگیرند، حقوق شان قطع خواهد شد.
*- رضا پهلوی و شاه الهی ها سکته خواهند کرد وشانسی برای به دست آوردن حکومت به کمک خارجی ها نخواهند داشت.
*- فرقه مجاهدین به فنا خواهد رفت و به دنبال جولیانی و جان بولتن باید بروند.
*- رسانههای فارسی زبان که بودجه آنان را اعراب می پردازند در هایشان تخته خواهند شد و کارمندانشان باید بروند گارسون کافه یا نظافتچی هتل ها بشوند.
اما از سوی طرفداران آقای دونالد ترامپ چه استدلال هایی عنوان میشوند.
*- اگر ترامپ انتخاب نشود باز چهار سال دیگر رژیم جمهوری اسلامی سر کار می ماند.
*– اگر ترامپ انتخاب نشود باز سروکله اصلاح طلبان و عوامل دوزیستی جمهوری اسلامی در رسانه ها پیدا می شوند.
*- ترامپ قهرمان و مقدس است و برای اکثریت ایرانیان مانند کورش بزرگ می باشد.
*- ترامپ هیچ پرونده خلافی ندارد و این دموکرات ها ، کمونیستها و گلوبالیست ها ، عوامل جمهوری اسلامی و غیره علیه او توطئه کردند.
*- هر ایرانی مخالف ترامپ باشد یا خائن است یا از عوامل جمهوری اسلامی.
و متأسفانه ضربالمثل تاریخی؛ لا لحب علی، بل لبغض معاویة. همچنان در زندگی روزمره ایرانیان نقش بازی می کند.
یازدهم ژانویه 2020 میلادی