سودگران عالم پندار را بگوی ، سرمایه کم کنید که سود و زیان یکی است!

0
300

سرانجام پس از اینهمه انتظار، وزیر امور خارجه ایالات متحده، کاترین اشتون مسؤل سیاست خارجی اتحادیه اروپا و محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، بعد از ساعت ها مذاکره بر سر فعالیت های اتمی رژیم آخوندی، برای رسیدن به یک توافق جامع، در محل برگزاری نشست اخیر در وین، پشت تریبون سالن محل کنفرانس مطبوعاتی ایشان قرار گرفتند؛ و راجع به نتیجه این جلسه مهم، با خبرنگاران حاضر در آن محل گفتگو نمودند. این سه سیاستمدار، تلاش زیادی نمودند، که تا ظاهر قضیه را موجه و مفید توصیف بکنند؛ اما کلام دور از حقیقت ایشان، به شنونده آن، عدم رضایتمندی طرفین مذاکره کننده را القاء می کرد!

جای تعجب نیست که مذاکرات برای هفت ماه دیگر تمدید گشته است. این موضوع از قبل کاملا قابل پیش بینی بود. هفت ماه بعد نیز به هیچ نتیجه منطقی نخواهند رسید؛ چون برندگان اصلی مسابقه ماراتون ” مذاکرات هسته ای ” حاکمان کشورهای اسرائیل و عربستان سعودی و چند کشور شیخ نشین همسایه با ایران هستند. ناگفته نماند، بیش از همه این کشورها، چین و روسیه که خودشان هم در جمع مذاکره کنندگان می باشند؛ نفع بیشتری از تمدید شدن مذاکرات، و عدم تعلیق تحریمها علیه جمهوری اسلامی را به دست خواهند آورد!

زیان تحریمها، و لطماتی که این امر بر زندگی فردی و اجتماعی مردم ایران وارد آورده و می آورد؛ نتیجه سودآوری برای دو کشور چین و روسیه را در بر دارد. زیرا هر چه تحریمها افزون تر و طولانی تر، حضور کالاهای بنجل چینی در بازار سراسر ایران فراوان تر، هر چه که مدت مذاکرات زیادتر تمدید بشود؛ نقش قیمومیت سیاسی روسها برای جمهوری اسلامی نیز گسترده تر می گردد. همه سود می کنند جز مردم ایران، همه از این خوان پرنعمت بهره می برند جز ملت مظلوم ایران، همه بر آقائی شان افزوده می شود؛ جز سران نگونسار و فرصت طلب و قدر پرست حکومت جنایتکار آخوندی، که طبق سنت شغلی و خاصیت روضه خوانی، جز گدائی و نوکری را نیاموخته اند!

مذاکرات هسته ای میان جمهوری اسلامی و گروه 1+5 ، از سه شنبه هفته گذشته در وین پایتخت اتریش آغاز شد؛ و تا به امروز دوشنبه 24 نوامبر 2014 ادامه یافت و به پایان رسید. چون این نشست نیز مانند جلسات پیشین، به نتیجه ای که طرفین را راضی نماید نرسید؛ مذاکرات را برای مدت هفت ماه دیگر، یعنی تا هفتم تیر سال آینده خورشیدی تمدید کردند. اما این فقط صورت مسأله است، و تا وقتی که خود مسأله حل نشود؛ همه چیز به نفع دیگران است و به زیان مردم ستمدیده ایران!

حتی خود آخوندها نیز از نتیجه ظاهری این جلسه، تا حدود زیادی سود نمودند. زیرا مذاکره کنندگان 1+5 در این نشست تصویب نمودند؛ که تا موعد مقرر بعدی( هفت ماه آینده )، همه ماهه مبلغ هفتصد میلیون دلار از پول نفت ایران که در اثر تحریمها بلوکه شده اند؛ به حکومت اسلامی باز پس داده شود. بنابراین چنین مصوبه ای می تواند، در واویلای اقتصاد ورشکسته رژیم اسلامی، گوشه ای از چاله های ورشکستگی اقتصاد کشور را پر کند. البته اگر یکسره به حساب آقا به بیت رهبری سرازیر نشود؟!

عدم به توافق رسیدن این بار مذاکره کنندگان، موجب خوشحالی دولتمردان کشور اسرائیل همپیمان آمریکا خواهد شد. چون آقای نتانیاهو در مصاحبه ای اعلام کرد، عدم توافق بهتر از یک توافق بد است. چه بسا چنین آرمانی، نزد حاکمان عربستان سعودی و دیگر کشورهای شیخ نشین همجوار ایران نیز ارزشمند باشد. زیرا اگر مذاکرات به نتیجه نهائی برسند؛ باب دوستی و معاملات اقتصادی، میان حکومت آخوندی با مخالفان کنونی ایشان، به ویژه با کشور آمریکا دوباره از سر گرفته خواهد شد. در نتیجه، وابستگی های نفتی آمریکا به سعودی ها و قطر و کویت، کمتر می شود؛ و در این رهگذر، استیلای اسرائیل و عربها بر آمریکائیان نیز کاهش می یابد. و این بزرگترین مستعمره عالم سیاست در دنیا، از تسلط اربابان حقیقی خویش نجات می یابد!

بر همین اساس، شایسته است که رؤیاهای دور از واقعیت را کنار بگذاریم؛ تا بتوانیم بیشتر به اصل ماجرا بپردازیم. اصل قضیه نیز جز این نیست، که آمریکا درون دریای پندارهای سودپرستانه خویش در حال غرق شدن است. و رندان بی خاصیتی مانند حاکمان کشورهای نفت خیز عربی، که جز پول ( آنهم صدقه سر نفتی که دارند) هیچ امتیاز دیگری را دارا نیستند؛ از وضعیت اقتصاد نابسامان ایالات متحده آمریکا، به بهره برداری سیاسی مشغول اند. تا این کشور که به پر قدرت ترین مملکت جهان شهره است، بتواند گله ی شیوخ عرب در منطقه خاورمیانه را، نگاهبانی کند و مراقب منافع مادی و معنوی آنها باشد؛ و جلوی حمله گرگها به این رمه ثروتمند را بگیرد!

به عبارتی دیگر، در سراسر گیتی همه دولت ها در صدد رساندن ملت های شان به منابع سودآور هستند. اما ملت دربند میهن ما، که از داشتن چنین رهبران دلسوزی محروم می باشند؛ به جای رسیدن به منابع سودآور جهت داشتن یک زندگی بهتر و آسوده تر، روز به روز به انتهای زیر خط فقر نزدیک تر می شوند؛ و اموال ایشان به دست یک مشت یاغی بیابانگرد بی هویت صحرا نشین، که نسب شان به تازی های بی تمدن عصر حجری در شبه جزیره عربستان می رسد؛ به تاراج دشمنان داخلی کشورشان می رود!

شگفت آنکه، همگان در پی به دست آوردن سود بیشتری در هر زمینه ای می باشند؛ در حالی که مردم ایران، که در رؤیاهای خام و پندارهای خرافی و اکتساب شده از اعراب، مسخ حضور این اشغالگران گشته اند. و به جای شوریدن بر آنها، برای به دست آوردن آزادی و امکاناتی که حق مسلم آنهاست؛ به پیروی از آخوندهای بی کفایت، دارا بودن انرژی اتمی را حق مسلم خویش می دانند!

داشتن امکانات اتمی، جهت بهبود بخشیدن به فعالیت های پزشکی و صنعتی و …. حق مسلم همه ملت ها و آنهاست؛ به شرط آنکه حاکمیت کشور اشغال شده شان، در صدد تولید نمودن بمب هسته ای، برای نابودی ملت های دیگر نباشد. افسوس که این حقیقت را، همه جز مردم ایران، که درون مرزهای آن سرزمین، که در اسارت مشتی آخوند جنایتکار می باشند می دانند!

محترم مومنی

مقاله قبلیمشروح برنامه نود ۲۶ آبان ؛ ویژه دربی
مقاله بعدینوجوان بروجردی کشور را بهت زده کرد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.