سناریوی تروریستی آخوندها چه هدف هائی را دنبال می کند؟!

0
227

در روز چهارشنبه هفدهم خرداد، تئآتری آتشین و اسفناک از حملات تروریستی انتحاری(از طریق ایادی خود رژیم ورشکسته ملاها، که به گروه داعش نسبت دادند) بود؛ که در دو جایگاه مهم درون حکومت آخوندی به نمایش گذاشته شد. دو عملیات مورد نظر، سر ساعت ده بامداد، درون مزار خمینی ملعون، و در داخل ورودی مراجعینی که برای دیدار با نمایندگان خود در مجلس شورای اسلامی رژیم، به ملاقات وکلای خود می روند به انجام رسید. در آن حملات مشابهی در شکل تیراندازی و خشونت، از نوع عملکردهای خودانفجاری صورت پذیرفت؛ که با اندکی دقت در زوایای اشکال ظاهری و پنهانی اش، مشاهده تفاوت بارز آن با انواع دیگر از چنین عملیات تروریستی چندسال اخیر، که به وسیله سایر تروریست ها در جهان شکل گرفته اند قابل تشخیص بود!

از همان نخستین تلاش های مذبوحانه تروریست نماهای غیر حرفه ای، می توانستیم مصنوعی بودن آن دو یورش نمایشی را اذعان نموده، و با توجه به رخ دادهای دو سه ماه گذشته در کشور، دلائل طراحی و اجرای آن را درک کنیم. در چند ماه اخیر، مردم مال باخته سراسر ایران، که سرمایه های سپرده شده ایشان، در مؤسسات شبه بانک که تابع بانک مرکزی بوده اند؛ توسط مدیران این مراکز سپرده گذاری، و خود بانک مرکزی رژیم سفاک و سودپرست اسلامی، به تاراج سودجویان سارق دولتی رفته است؛ در مقابل این مراکز، و نیز جلوی مجلس شورای آخوندها تجمع می کنند؛ و با شعار دادن و اشک ریختن و داد و فریاد، از مسؤلین درخواست پس داده شدن پول های خویش را دارند!

از سوئی دیگر، در آستانه آغاز شدن فعالیت دولت دوازدهم جمهوری اهریمنی اسلامی، آنهائی که می خواستند با به روی کار آوردن یک رئیس جمهور قاتل، که پرونده جنایات وی در سال 1367 خورشیدی در کشور را روی کار بیآورند. اکنون که تیرشان به سنگ خورده، و مسأله انجام گرفتن چند هزار جنایت این جانی حکومتی، از مجموعه کتاب ” داستان راستان ” فیلسوف شان مرتضی مطهری بیشتر شهرت یافته است. و نتوانسته اند خشن ترین دولت شان را روی کار بیآورند؛ تا بیش از پیش مردم ستمدیده ایران را، در فشارهای حکومتی و دولتی، دچار ذلت و پیسی و ادبار نمایند. ناگزیر بودند که دست به کاری وحشت افزا در مملکت بزنند؛ و عده ای از افراد بی گناه را به کشتن بدهند و مجروح نمایند. تا شهامت تجمع کردن و دادخواهی شان را، تا درجه ” صفر ” تقلیل بدهند!

در این رابطه جهت جلوگیری کردن از تجمعات بیشتر مردم جلوی مجلس شان، می خواستند که چنین نمایشی را برپا بکنند. اما برای طبیعی نشان دادن این کار، می بایست که یک جایگاه مهم دیگر را نیز هدف قرار بدهند؛ تا کمترین شبهه ای در مورد عملیات تروریستی توسط خودشان و علیه خویش را، کمرنگ تر کرده یا حتی بیرنگ نمایند. به همین خاطر، مزار خفت آور رهبر خرفت شان خمینی دجال را، مورد نظر گرفتند و ایده شان را همزمان با عملیات مجلس، در آنجا نیز عملی نمودند؛ تا کوچک ترین تردیدی به وجود نیاید. و مردم با تصور اینکه مجلس باز هم مورد حملات داعشی ها قرار خواهد گرفت؛ در میدان بهارستان تهران جلوی این محل که نمایندگان شان درون آنجا حضور دارند؛ جمع نگردند و حق شان را مطالبه نکنند!

چرا که با پیگیری های مردم، از دو حال خارج نیست؛ یا وکلای ایشان باید حق موکلین خویش را به آنان برگردانند؛ و یا باید با مسامحه نسبت به خواسته ایشان پاسخ بدهند. آنها نخواهند توانست و نمی توانند، که به طور جدی دنباله شکایات موکلین شان را بگیرند؛ تا این افراد را به حق شان که پول های از دست رفته آنهاست برسانند. زیرا نمایندگان مجلس از رئیس آن گرفته تا وکیل مردم ” دوقّوس آباد” یا از شرکای آن مراکز دزدی و چپاول می باشند. و یا از آنجائی که صاحبان اصلی و پنهان نگاه داشته شده مؤسسات سپرده گذاری، که پول های مردم را دزدیده اند و غارت کرده اند؛ از مسؤلان تراز اول کشور هستند. و آقایان جرأت رو نمودن این موضوع را ندارند. من به عنوان نگارنده این نوشتار و مطرح کننده این مورد، و صدالبته با حضور ذهنی که از ماجرای دزدی و کلاهبرداری های آقازاده مقام عظما با همدستی نوکر ایشان بابک زنجانی، و معوق ماندن رسیدگی به پرونده وی وجود دارد؛ معتقدم که سر نخ موضوع این دزدی های اخیر هم، به همان جائی خواهد رسید؛ که تمامی چپاول های پیشین نیز به آنجا ختم شده است!

دبیرخانه سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، در ارتباط با تلاش حکومتی ها، که می خواهند عملیات تروریستی خودشان را، به مردم اهل مذهب تسنن در کردستان نسبت بدهند؛ و در این رابطه نیشی شیعی یانه را به هم میهنان اهل سنت ما بزنند؛ و بگویند که داعشی هائی که روز چهارشنبه هفدهم خرداد به عملیات تروریستی دست زده اند، از اکراد سنی بوده اند. متنی در ارتباط با این دروغ آشکار را منتشر نموده است!

” سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، حمله تروریستی و خونین اخیر در تهران را، که منجر به کشته شدن و مجروح گشتن شماری از شهروندان کشور گردید؛ موجبات جراحت وجدان های بیدار، تأسف و تأثر عمیق سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان را فراهم آورده است. این سازمان، ضمن اعلام همدردی و همبستگی با بازماندگان قربانیان و شهروندان تهرانی، اقدام  تروریستی این تروریست ها را، غیر انسانی و محکوم می داند. سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، مجازات عاملان و آمران این اقدام تروریستی در تهران را، در چارچوب قانون و موازین حقوق بشری خواستار شده، و در عین حال، خواهان مراعات حقوق قانونی و حقوق بشر این مظنون های به همکاری با گروه تروریستی یاد شده، که در استان های تهران ، سنندج، کرمانشاه و ارومیه بازداشت شده اند می باشد. ” !

 دیروز، آدینه نوزدهم خرداد 1396 خورشیدی، در شبکه های خبری برون و درون مرزهای کشورمان، در رابطه با حملات چند روز پیش داعشی های داخل ایران!!! که به مجلس شورای اسلامی و حرم خمینی صورت گرفت؛ عکس و گزارشی انتشار یافت؛ که می گویند توسط خود گروه اصلی داعشی از خارج از ایران منتشر شده است. عکسی از دو داعشی تروریست، که ظاهرا از سوی خود گروه دروغگوی داعش، که همه جنایاتی را که دیگر گروه ها انجام می دهند را هم بر عهده می گیرد؛ در شبکه های خبری قرار گرفته است؛ که به تعبیر صاحبنظران، این تصویر نمی تواند از طرف این گروه تروریستی انتشار یافته باشد.

دلیل اول: در این عکس که طبق ادعای سران حکومت اسلامی در ایران، از سوی خود داعشی ها به فضای مجازی راه یافته، دو تروریست دستگیر شده از طرف پلیس ضد تروریست در رژیم ملاها، روبروی فرد مصاحبه کننده نشسته اند. در سمت راست یکی از دستگیر شدگان، که اول به عربی و بعد به کردی صحبت می کند؛ سیستم لوله کشی گاز بر روی دیوار جلب نظر می کند. چنین لوله های روکار مربوط به جریان گاز خانگی، در ساختمان های داخل ایران مورد استفاده واقع می شوند. پس تصویر مربوطه، نمی تواند از طرف داعشی های خارج از ایران انتشار یافته باشد!

دلیل دوم : تصاویری که تا کنون از سوی خود داعشی ها منتشر شده اند؛ همواره در پشت سر این افراد، پرچم حکومت خودخوانده اسلامی عراق و شام(داعش) دیده می شدند. چگونه است که در آخرین عکسی که منتشر کرده اند؛ هیچ پرچمی از ایشان در آن وجود ندارد؟!

دلیل سوم: یکی از افراد داعشی دستگیر شده به وسیله داعشی های حکومت ملاها در ایران، که ابتدا به زبان عربی و سپس به زبان کردی ایرانی سخن می گفت. لهجه عربی سخن گفتن اش هم، شباهت زیادی به همان کردی صحبت کردن او داشت. فرض می کنیم که او یک فریب خورده داعشی کرد ایرانی است؛ اما آیا نباید به زبانی حرف بزند؛ که ارباب جنایتکار و رئیس خونخوار تازی اش بفهمد؛ که این نوکر مزدور وی در برابر دوربین، خطاب به مردم جهان چه می گوید؟!

اگر چنانچه به گفته سران گزافه گوی رژیم آخوندی، از داعشی های اصلی باشد؟ باید به زبانی حرف می زد؛ که رئیس داعشی اش هم بفهمد. ولی اگر عکس این قضیه هست، و این فرد یکی از مزدوران حکومت داعشی اسلامی در ایران می باشد؟ چه نیازی به عربی سخن گفتن وی بوده است؟ همین که به کردی صحبت کرده، می توانست ایده ضد ایرانی آخوندها را اثبات نماید؛ که تروریست های داعشی، از فریب خوردگان ایرانی کرد و اهل تسنن بوده اند. که جنایت اخیر را در ایران به ثمر رسانده اند!

محترم مومنی

 

مقاله قبلیبهرام رادان مشعل‌دار المپیک زمستانی «پیونگ چانگ»
مقاله بعدیاعلامیۀ انسجام زنان مبارز افغانستان در پیوند به حوادث اخیر
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.