سرنوشت مطالبات زنان ایران

0
243

سی و هفت سال از وقوع شورش سال پنجاه و هفت که به مدد بنگاههای سخن پراکنی غرب و حمایت های میلیون دلاری بعضی دول (دشمن به ظاهر در پوستین دوست) ، به انقلاب اسلامی ایران مشهور شد ،می گذرد.در تمامی این سالها هرگز زنان ایرانی نتوانسته اند به مطالباتشان دست بیابند.چرا؟
علی رغم تاکید حکومت فاشیستی اسلامی در قالب شعارهای ارتقا جایگاه زن و حفظ کرامت انسانی زن در جامعه و حفظ ارزشهای زنان در قالب نقش سنتی شان در خانواده ، در تمامی این سالها شاهد این بودیم که نه تنها جایگاه زنان درجامعه اسلام زده ایران ارتقا پیدا نکرده بلکه وضعیت رفته رفته نابه سامان تر می شود.در تمامی این سالها تلاش دولت اسلامی براین بوده که نقش زن به عنوان یک انسان مستقل و آزاد را کم رنگ کندوهویت او را در قالب نقش سنتی همسر،مادر محدود نماید،زیرا زنان آگاه،آزاد ومستقل می توانند تحدیدی بزرگ برای دولت اسلامی باشند،اما اگر حکومت بتواند به زبان خوش یا به زور و جبردر قالب نقش مادر،همسر محدودشان کند و به تمکین از شوهر در این جامعه مردسالار مجبور کند ،به نوعی توانسته نیمی از جمعیت کشور را توسط نیمی دیگر، با زنجیر های بردگی عوام پسند اداره کند.حکومت با تشویق یا هدایت اجباری زنان مسیر ازدواج در سنین پایین و فرزند آوری و درگیر شدن با چالش های زندگی روزمره ،هم نیمی از جمعیت کشور را از نظر ذهنی و فکری عقیم نموده و توان مبارزه ومقاومت را از آنان می گیرد و در دراز مدت زنانی که همیشه برده وار این زندگی را پذیرفته اند،عقیمان ذهنی ومربیان ناتوان نسل های بعد خواهند بودکه در کودکی توسط بردگان اموزش می یابندو به تدریج شجاعت و شعوروعقلانیت در جامعه حذف و بردگان جدید توسط بردگان قدیمی برای این ساختار ولایی تربیت می شوند.
در تمای این سالها تلاش حکومت بر اجباری نمودن حجاب و اعلام ان به عنوان خط قرمز حکومت جهل و جنون،برای گرفتن ابتدایی ترین حقوق انسانی از نیمی از جمعیت ایران و با تعیین اینکه چه باید بپوشند،بود.اما چرا؟چرا حجاب این همه برای دوام حکومت اسلامی اهمیت دارد؟چرا این همه هزینه می شود که زنان را عامل گناه جلوه دهند؟چرا بدن یک زن تابوی این حکومت است؟چرا هزینه میکنند تا حس شرم از بدن را به زنان بباورانند؟چرا با ایجاد فاصله بین زنان و مردان و جدا کردن انها از هم تلاش می کنندانسانها را به حیواناتی صرفا در پی شهوات جنسی بدل کنند؟چرا مردان ایرانی به موجودات سخیفی بدل شده اند که با دیدن چند تار مو یا شنیدن صدای زن یا …….تحریک می شوند،سیستم انها را به موجودات دایم التحریکی مبدل کرده که شعورشان از این فراتر نمی رود.امارهای سازمانهای معتبر جهان اثبات میکند میزان جرم و جنایت مربوط به هتک حرمت زنان در این جامعه به اصطلاح اسلامی که توسط قوانین قرون وسطایی شرع اداره می شود بسیار بیشتر از جوامعی ایست که در ان زنان و مردان از هم تفکیک نمی شوند و زنان پوشش اجباری ندارند.همانطور که رتبه بندی های سالانه نشان می دهد کشورهای شمال اروپا خصوصا اسکاندیناوی امن ترین و سالم ترین جوامع ودارای بالاترین استانداردها برای زنان و کودکان می باشند.جوامعی که بالای هشتاد درصد مردم انها خدا ناباورند و دین در ساختار این جوامع نقشی ندارد.در جامعه بیمار واسلام زده ایران روی پل های عابر پیاده پایتخت به دختران تجاوز میشود انهم توسط چندین مرد و هیچکس از مدعیان دروغین این حکومت دینی خم به ابروی نامبارکش نمی اورد،جامعه ای که در ان پدر به دختر تجاوز می کند و او را می فروشد،جامعه اسلام زده ای که در ان هزاران کودک کار بی شناسنامه در خیابانها می لولند ،زنان در حرمخانه فساد هشتمین جرثومه فساد وننگ ،یادگاری نامبارک متوحشین عرب ، به صورت قانونی و سیستماتیک اجاره داده می شوند واعراب همسایه خصوصا عراقی ها میهمانان پروپاقرص حرم نا شریفه اند،زنان ایران در دبی خرید و فروش می شوند و بردگی جنسی یکی از مشاغل پردرآمد زنان تن فروش ایرانیست که برادران سپاهی حتی در مناطقی از پایتخت از محل کسب و کار آنان حفاظت می کنند چرا که تجارت پر سود بردگی جنسی همانند تجارت مواد مخدر در دست مافیای سپاه پاسداران انقلاب اسلامیست(فراموش نکنیم این نهاد توسط محسن سازگارا از خائنین طراز اول به ایران، طراحی و اجرا شد که امروزه در قالب یک مدعی دروغین مبارزه با پولهای غارت شده ملت ایران در ینگه دنیا به نماد روشنفکری اصلاح طلبان بدل شده تا در امتداد خیانتش احتمال هرگونه سرگونی را خنثی کند) افزایش زنان و کودکان کارتن خواب ،تجاوز کودک آزاری(علی رغم طرح های مسخره امنیت اجتماعی همه این معضلات روند روبه رشد چشمگیری دارد) وجالب اینکه هیچ یک از این معضلات به اندازه حجاب حکومت را نمی هراساند.
حجاب اسلامی!!!!!!!! زنان پایتخت حتما فراموش نکرده اند جنایتگرانی مثل حاجی بخشی و کیسه پر از سوسک اش ،اکبر پونیز (اکبر گنجی ،مدعی دروغین مبارزه با حکومت ایران که سناریو وزن کم کردن نمایش گونه اش منجر به پست شدنش به ینگه دنیا شد تا در ادامه خیانت هایش ،مبارزه واقعی علیه رژیم را عقیم کند، از بزرگترین خدمات انقلابی این بوزینه پست فطرت چسباندن پونیز بر پیشانی زنان جهت تفهیم مرز حجاب بود،پونیز برپیشانی زنانی که کلاه سرشان رفته بود چون ابتدا گولشان زدند که حجاب حتی برای زن مسلمان هم اجباری نیست و وقتی شیطان صفت هندی النصب جای پایش را محکم کرد،قولهایش یادش رفت البته با استناد به اینکه دروغ یکی از مهمترین اصول و پایه های دین اسلام است ، بله یادمان نرود اقایان وخانمهای ارسالی حکومت اسلامی نظیر سازگارا،گنجی،شریعت مداری،مهاجرانی،کدیور،عبادی،پارسی ،مسیح علینژاد و…………………همه و همه از عاملان نقص حقوق انسانی در ایران و تحریف مبارزات جهت براندازی میباشند.)
زنان ایران در طی این سی وهفت سال همواره کوشیده اند از حداقل ترین فرصت ها برای نشان دادن مخالفتشان با حجاب اسلامی استفاده کنند،گاهی با بیرون گذاشتن چند تار موی سر یا پوشیدن لباسهایی که استاندارد اعلام شده حکومت را به خطر بیاندازد،گاهی با انتشار عکس هایی در تضاد با اندیشه تزریقی حکومتی(هر چند مواردی هم هست که به دام بازیهای حکومتی افتاده و مجذوب پروژه هایی نظیر آزادیهای یواشکی جوجه اردک زشت می شوند)یا تلاش برای حضور در اماکنی که منع شده اند(البته تلاش بی وقفه شان منجر به قولی شد به دلیل احترام به مراجع باز پس گرفته شد)استفاده نموده اند.افزایش مهاجرت زنان به کشورهای توسعه یافته از دیگر تلاشهای زنان ایرانیست.
علی رغم ممانعت حکومت اسلامی ،ایده های فمنیستی در جامعه و در شیوه زندگی زنان به طرز چشمگیری افزایش یافته،زنانی که در طیف متوسط شهرنشین ،درصد ورودشان به دانشگاهها در مقایسه با مردان افزایش یافته ،زنانی که علی رغم نابرابری های جنسیتی در یافتن شغل و کسب در آمد،به شدت در تلاش برای کسب استقلال اقتصادی و اجتماعی هستند(علی رغم اینکه این حکومت در تمام این سالها،با انواع سیاست های محدود کننده سعی در خانه نشین کردن زنان و دور کردن آنها از استقلال اقتصادی داشته ،عمده طرح های دولت در مقاطع مختلف ،افزایش جمعیت و باروری ،تشکیل خانواده های کم هزینه و سریع از طریق ازدواج های فلّه ای دانشجویی و کمیته امدادی،عدم برابری دستمزدو تحقیر کار زنان به دلیل پایین بودن دستمزد حتی در سریالهای تلوزیونی،تشویق زنان به کار نکردن ،افزایش مرخصی های زایمان و ترغیب کارفرما به ترجیح نیروی کار مردان،تشویق به چند همسری،تشویق سیاست ازدواج در سنین پایین توسط مقاماتی مانند وزیر اموزش و پرورش،حاجی بابایی یا مجید خدابخش، استاندار اردبیل که شیمی و فیزیک به درد زنان نمی خورد و بهتر است زنان زودتر از مردان دیپلم بگیرند………تشویق هایی درکنار محرومیت ها و تبعیض های این جامعه دین زده اسلام ستیز بود .)
جامعه امروز ایران در وضعیت اسفباریست.زنان طبقه متوسط شهرشین در تلاش برای ارتقای سطح علمی،مهارتی برای تحصیل کسب و کارند،زنان طبقات پایین شهرنشین در حال سقوط در دام اعتیاد و فحشا و محرومیت از تحصیل،در عین حال که زنان تحصیل کرده جامعه شهرنشین،در حقیقت پایتخت،روی حداقل حقوق انسانی که از انها سلب شده پافشاری و در حال پرداخت هزینه هایی نظیر محرومیت های مختلف کاری، تحصیلی،یا زندان و غیره هستندونمونه های فراوان این زنان مبارز و آوانگارد در اوین و رجایی شهر و……نامهایی آشنا به گوشمان هستند،طیف عظیمی از زنان ایران هم وجود دارند که دنیای شان مرد مدار می چرخد ،بسیار زن ستیز تر از خیلی مردها و نا آگاهانه تن به سیستم مرد سالار داده و از آن حتی دفاع هم می کنند،زنانی که دانسته یا ندانسته دشمن درجه یک حقوق زنان شده اند،بعضی هایشان انقدر به باورهای پوسیده هزار و چارصد ساله مومن هستند که حقی برای خودشان نمشناسند،برخی هم می دانند هر تلاشی هزینه ای دارد و منفعت را ترجیح می دهند تا در امنیت سیستم سنتی و تن دادن به هر چه که این ساختار مردسالار می خواهد،بی هیچ تلاشی از امکان امنیت یک خانه و صاحبخانه به نام شوهروچرخیدن چرخ زندگی برخوردار شوند چون اگر بخواهند روی پای خودشان بایستند برایشان نمی صرفد،همزیستی انگل گونه و خود را به نفهیدن زدن .برخی از زنان جامعه هم مواجب بگیر این حکومت هستند تا با حقوق خودشان بجنگند، بازماندگان خانواده های شهدا و جانبازان و مفقودالاثر ها که اگر برکت جنگ نبود ،به هیچ هم دستشان بند نمیشد،اینها همان خواهران زینب اند که گاهی نقش فاطی کماندو را بازی می کنند وگاهی مجاهدان نکاح، خانمها الیا ، سکینه عمرانی ، مولاوردی و…………حقوق می گیرند که این تبعیض ها را قابل هضم کنند،واین مواجب بگیران ،چوب های کلفتی لای چرخ مبارزات زنان ایرانند.
عمده مطالبات زنان ایران ازجمله پوشش اختیاری و لغو حجاب اجباری،برابری جنسیتی در مسایل مربوط به ازدواج و طلاق، برابری جنسیتی در مسایل مربوط به ارث، برابری جنسیتی در مسایل مربوط به حضانت فرزندان، برابری جنسیتی در مسایل مربوط به اشتغال، برابری جنسیتی در مسایل مربوط به تحصیل ،امکان ورود به اماکن ورزشی، برابری دربرابر قانون و………………….متاسفانه امروز ، بعد از یکصد سال تلاش زنان ایرانی در مورد برابری جنسیتی در ازدواج و تعداد زوجات ،ما کماکان در نقطه اغاز و مواجهه با همان نابرابری ها هستیم،هنوز در قوانین مدنی ایران بندهای توهین امیز بسیاری گنجانده شده که وجود انها توهین به شعور زن ایرانیست.اساسا در سی و هفت سال گذشته هیچکدام از مسایل زنان حل نشده و به هیچکدام از مطالبات زنان پاسخی داده نشده است،تنها با تغییرات مکرر روی صورت مسئله ها و کم و زیاد کردن و پیچاندن مسائل،مبارزات برای مطالبات زنان توسط حاکمیت کنترل شده است به هیچ نتیجه ای نرسیده ،چرا؟حلقه مفقوده چیست و کجاست؟چرا اغلب زنان ایران نیاز به مطالبه حقوق انسانی برابر از سیستم حکومتی را نمی کنند؟چرا اکثر زنانی که اگاهی دارند و در پای سخنشان که بنشینی دل پری از نابرابری ها دارندحاضر نمی شوند در مبارزه علنی و عملیاتی برای تحقق حقوقشان شرکت کنند؟چرا تشکل سازمان یافته ای که بتواند اگاهی رسانی کند،مبارزه مدنی ساماندهی کند ،واین نیمه جمعیت را رهبری نماید،ایجاد نمی شود؟چگونه باید چهل میلیون نیروی بالقوه را به بالفعل رساند؟شاید همه این کاستی ها به سقوط اخلاق در جامعه دین زده ایران برمی گردد،تعلیمات دینی که در هزار وچهارصد سال گذشته از ایرانیان مردمی حقیقت گریز و همیشه منتظر ساخته است،مردمی استبداد زده که استبداد می پرورانند ،مردمی بی برنامه که همه چیز را حواله به پنج تن می کنند،مردمی متوهم و شعارزده،مردمی مسئولیت ناپذیر، مردمی ناراضی که مسخ شده اند. مردمی که شجاعت را فراموش کرده اند.
به امید رنسانسی در فردای این جامعه مبتلا به دین ،تا شعور انسانی جای اراجیف هزاروچارصد ساله را بگیرد و مطالبات انسانی،زنان ایران به بار نشیند.
پاینده باد ایران
سهیلا زرندی
جولای 2015
.