سران حکومت اسلامی با ادامه دادن به « گروگان گیری » چه هدفی دارند؟!

0
379

نمایش قدرت از سوی سردمداران رژیم آخوندی در ایران ، آنها را به کدام سمت و سو خواهد فرستاد ؟ اگر مراتب سیاستمداری رهبر حکومت اسلامی ، و مقامات عالیرتبه سپاه پاسداران ، که دوباره به روش ضد بشری خودشان ( گروگانگیری ) پرداخته اند . نشانه درماندگی ایشان از مقابله با افکار عمومی در جهان است ؛ و با چنین اعمال ضد بشری تلاش می کنند . که به مردم دنیا بگویند : ما در مسیر خطا نیستیم ، بلکه خطاکار آنهائی می باشند که به عناوین مختلف ، جاسوسان خود را به ایران می فرستند ؛ تا ما را زیر ذره بین های خود بگذارند ؛ و برای ایجاد خطر برای جمهوری اسلامی می کوشند !

اشغالگران ایرانزمین ، در ابتدای شکل گرفتن رژیم خودکامه شان در میهن ما ، با حمله به سفارتخانه آمریکا و گروگان گرفتن دیپلمات های آمریکائی به مدت ۴۴۴ روز ، می خواستند به قدرت های بزرگ در دنیا نشان بدهند . با آنکه حکومت نوپائی دارند ، اما می دانند که جهت محافظت از رژیم پلیدشان ، آنچه را که صلاح می دانند را به انجام برسانند !

چرا خامنه ای و همدستانش باز هم این روش را از سر گرفته اند ؟ و مقصود آنها از به گروگان گرفتن خبرنگار ایتالیائی چیست ؟!

سران رژیم ملاها این جریان را مستمسکی برای ادامه یافتن حاکمیت ننگین خود قرار داده اند . تا با پرداختن به این تکرار ننگین ، زمان سرنگونی خودشان از قدرت در ایران را به تعویق بیندازند !

اما اکنون در سال ۱۹۷۹ میلادی نیستیم ؛ که مردم دنیا ، به ویژه سیاستمداران کاردان بیشتر ممالک جهان ، با آنچه که از کنش های سبوعانه مسؤلان حکومت آخوندی تجربه نموده اند . باری دیگر به رهبر حکومت ملاها و سپاهیان آن اجازه انجام دادن چنین کارهای ضد بشری را بدهند !

بازداشت و زندانی کردن خانم « چچیلیا سالا » خبرنگار ایتالیائی در اوین ، حربه جدیدی از سوی مسؤلان حکومت اسلامی در ایران نیست . چه بسا آخرین آن هم نباشد . اما آخوندها با استفاده از ابزار « گروگانگیری » در صدد آن هستند ؛ که به این وسیله به دیگران نشان بدهند . بر آنچه که در کشور روی می دهد اشراف کامل را دارند !

از آنجائی که « خالی بندان در جهان صنعت گرند » ؛ مردم دنیا به این حقیقت که جماعت آخوند به دنبال ایجاد نمودن ابزاری کاری جهت استمرار بخشیدن به حاکمیت پلید خود در ایران می باشند آگاهی دارند ؛ و می دانند که آنها به این وسیله می خواهند که هشیاری به اصطلاح سیاستمدارانه خویش را به جهانیان عرضه بدارند . ولی مردم دنیا با مخالفت های آشکار خویش با روش های دیکتاتوری ایشان ، در صدد تضعیف نمودن آنها در تمامی عرصه های بین المللی می باشند !

سران غافل از حقیقت حکومت ننگین اسلامی فراموش کرده اند ؛ که اکنون چهل و شش سال پیش نیست ؛ که عده زیادی از مردم ایران ، که با فریب خوردن از ایشان به جرگه آنها پیوسته بودند ؛ با همگامی با سردمداران رژیم آخوندی ، به دفاتر نمایندگی های ممالک دیگر در میهن شان حمله بکنند ؛ و یا با گروگان گیری برخی از خارجی های ساکن در ایران ، و یا خارجی هائی که جهت انجام دادن کاری به ایران رفته اند ( مانند خانم چچیلیا سالا خبرنگار ایتالیائی ) ، مقاصد ضد بشری خودشان را تحقق ببخشند !

وزارت فرهنگ و ارشاد حکومت خامنه ای ادعا کرده است ؛ که خبرنگار ایتالیائی به اتهام « نقض قوانین » در ایران بازداشت شده است . در حالی که بسیاری از تحلیلگران مسائل سیاسی این عمل نکوهیده رژیم را شرم آور می دانند ؛ و خواهان هر چه زودتر آزاد شدن خانم « چچیلیا سالا » خبرنگار ایتالیائی از اوین شده اند !

با علم به این حقیقت ، که روزنامه نگاری نه جرم است و نه ابزار معامله ، همه کشورها باید برای آزادی خانم « سالا » و بقیه خبرنگاران خارجی زندانی در ایران آخوند زده اقدام کنند !

بازداشت خانم « سالا » سه روز پس از بازداشت « محمد عابدینی نجف آبادی » در فرودگاه میلان رخ داده ؛ و بار دیگر موضوع سیاست گروگان گیری اتباع خارجی از سوی جمهوری اسلامی ، جهت مبادله اسراء را به میان آورده است !

تلاش حکومت آخوندها برای مبادله این روزنامه نگار با محمد عابدینی نجف آبادی ، حاکی از آنست که رژیم در حال پیاده کردن نقشه ای است ؛ که برای مبادله ایادی دیگرشان انجام داده اند !

ولی نمی دانند که « دست شان برای همه رو شده است » و دیگر نمی توانند با تهمت زدن به اتباع بیگانه که به هر دلیلی به ایران سفر کرده اند . از آنها ابزاری جهت نجات دادن مهره خودشان در کشور متبوع آن زندانی بی گناه به وجود بیاورند ؛ تا جلوی انتشار بوی متعفن سقوط حتمی خود و حاکمیت مستبد اسلامی به درون باتلاق بدنامی خود را بگیرند !

از پس از بیستم ژانویه که دونالد ترامپ دوباره به کاخ سپید برود . نه فقط بر سختگیری هایش علیه آخوندهای حاکم بر ایران خواهد افزود ؛ بلکه ریشه این درخت منحوس در خاک ایرانزمین را ، به روشی قطع خواهد نمود ؛ که حتی سیاستمداران دیگر ممالک جهان را حیرت زده بکند !

این بیان من مانند سخنان آنهائی نیست که در انتظار کمک های بیگانگان به ملت ایران ، جهت نجات یافتن از حاکمیت اهریمنی آخوندی اسلامی باشد . بلکه مراد من ناشی از اختلافات دو حزب « دموکرات » و « جمهوری خواهان » در ایالات متحده می باشد !

در روز یکشنبه ۹ دیماه ۱۴۰۳ خورشیدی ، برابر با ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴ میلادی جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا از دنیا رفت . او نقش مهمی در فروپاشی حکومت شاهنشاهی در ایران داشت . به همین دلیل نیز ایرانیان میهن پرست هرگز فراموش نخواهند کرد ؛ که حزب دموکرات آمریکا در زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر ، چه بلای عظیمی را بر سر آنها و میهن شان آورد ؟!

از اینرو بسیاری از هم میهنان ما از دموکرات های آمریکا متنفرند ؛ و به همین خاطر از برنده شدن ترامپ جمهوریخواه در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا خشنود می باشند !

رئیس جمهور منتخب ایالات متحده ( دونالد ترامپ ) جهت نشان دادن تفاوت های انسان مآبانه میان جمهوریخواهان و دموکرات های آمریکائی ، نهایت سعی خودش برای تباه نمودن آنچه که جیمی کارتر در حدود نیم قرن پیش در ایران نمود ؛ و بیشتر تضعیف نمودن رقبای دموکرات خودش ، آخوندها و حاکمیت استبدادی شان را از صحنه روزگار حذف خواهد نمود ؛ و یک ملت بزرگ و آبرومند را ، از شر حضور اهریمن و همدستانش در ایران نجات خواهد داد . تا دوباره روابط میان دو کشور بر قرار بشود !

اما اگر صدها کارتر هم از دنیا بروند و به درک واصل بشوند ؟ نمی تواند جبران شدن ناگزیر گشتن شهریار ایرانزمین اعلاحضرت محمدرضا شاه پهلوی از کشورمان را بنماید !

لعن و نفرین بر آنانی که در بهمن منحوس ۵۷ ، ما و میهن مان را دچار بدترین و مستبدترین دیکتاتوری از آغاز بشریت تا کنون نمودند !

مقاله قبلیپژواک دوستی: پاکسازی دل‌ها از آلودگی برای شکوفایی میهن
مقاله بعدیکمک نظامی ۸ میلیارد دلاری بایدن به اسرائیل: تقویت توان مقابله با تهدیدات جمهوری اسلامی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.