سران جانی رژیم مستاصل آخوندی در چه حالی هستند؟! بقلم بانو محترم مومنی روحی

0
200

چندین روز از به پاخیزی ملت شریف ایران در چند شهرستان از برخی از استان های سرزمین عزیزمان، به ویژه در استان خوزستان می گذرد. خوشبختانه در بعضی دیگر از مناطق ایران نیز، بسیاری از دلاور مردان و زنان کشور اشغال شده مان، به حمایت از این حق طلبان آزادیخواه، در گروه های منسجم، به خیابان های شهرهای محل سکونت خودشان آمده اند؛ و با فریادی رسا، با سر دادن شعارهای رژیم براندازانه شان، موجبات وحشت بی حد و اندازه سران اشغالگر حاکمیت منفور آخوندی را فراهم آورده اند!

در این رابطه، مردم سلحشور استان چهارمحال و بختیاری، با در بر نمودن کفن به میدان مبارزه علیه حاکمان خودمحور حکومت منفور اسلامی برخاسته اند. تا به ایشان نشان بدهند، که در حد مرگ، آماده سرنگونی این حکومت ننگین و جنایت پیشه هستند؛ و تا رساندن خودشان به این آرمان ملی – میهنی از پای نخواهند نشست!

بدیهی است که مهم ترین دلیل این به پاخیزی ها، ستاندن حقوق پایمال شده مردم ایران از کسانی است؛ که ضمن اشغال نمودن سرزمین باستانی شان به دست آخوندهای حاکم بر دیار ایشان، هنوز پس از گذشتن چهار دهه و اندی از این واقعه شوم، نه دارای شغلی می باشند؛ و نه دارای حقوق انسانی خویش هستند!

ولی دلیل دیگری هم در این باره وجود دارد؛ که در حد خودش بسیار حائز اهمیت و آکنده از منطق دادخواهی از ستمگرانی است؛ که نه تنها حقوق انسانی ایشان را زیر پا گذاشته و می گذارند. بلکه آنان را « تشنه لب » در ظلمات تاریکی و بی برقی نیز رها کرده اند!

در استان حاصلخیز خوزستان، که بیشترین بخش از نعمت « طلای سیاه » کشورمان در زیر خاک زمین های زراندود آن جای دارد؛ و با استخراج و فروش همین نعمت خدا دادی، بیشترین هزینه های زندگانی همه مردم کشور تامین می گردد(به شرطی که آخوندهای حاکم بر دیارشان، حق آنها را زیر پا نگذارند)؛ غیر از ثروت هنگفت نفت، جز کرخه و کارون، چند رودخانه پر آب دیگر هم وجود دارند؛ که بیشتر جهت آبرسانی به مزارع حاصلخیز روستائیان این استان مورد استفاده قرار می گیرند؛ و بخشی دیگر هم، برای امور صنعتی مورد استفاده می باشند. در حالی که سران نابخرد حکومت رسوای آخوندی می توانستند؛ با بهره گیری از امکانات تصفیه نمودن آب همین رودخانه هائی، که در بعضی شرایط، به گونه هرز جاری می باشند. آب مورد نیاز نوشیدنی و خوراکی این هم میهنان تشنه لب را به ایشان برسانند؛ و از چنین رویدادی که حکومت ننگین شان را به خطری حتمی هشدار می دهد برهانند؛ و از سقوط بدون تردید آن جلوگیری کنند!

برای حاکمان بی کفایت و بی تدبیر سرزمینی، که چنین استان های پر نعمت و خودکفائی دارد. بسیار سرزنش برانگیز است؛ که مردم این مناطق مملو از نعمت های طبیعی، هم در عطش جرعه ای آب باشند، و هم در بخش هائی از شبانه روز، دچار تاریکی مطلق و بی برقی هم بشوند!

اما از آنجائی که وقاحت حاکمیت و دولتمردان کنونی این سرزمین باستانی حد و اندازه ندارد. در شرایطی که مردم جان به لب رسیده خوزستان، اقدام به تظاهرات حق طلبانه شان علیه حاکمیت جنایتکار آخوندی در این موقعیت بحرانی را نموده اند. دست اندرکاران رژیم بی کفایت و زیاده طلب حاکمیت دزد و جانی آخوندی، ضمن آنکه هیچ اقدامی در این باره ننموده اند؛ این حرکت ملی را، برخاسته از فتنه دشمنان می نامند؛ و سردسته شان آخوند سید علی خامنه ای هم، طبق روش های همیشگی خودش، به پاخیزی مردم دلاور خوزستان را، برآمده از نفوذ دشمن در میان مردم کشور دانسته است!

اما تعدادی از هم میهنان شریف مان در دیگر نقاط این کهندیار، از هر طریقی که توانسته اند؛ به میدان مبارزه علیه این اشغالگران خودکامه آمده اند؛ و در این رابطه دچار بدکنشی های ستمگرانه ملاهای حاکم بر ایران و همدستان جیره خوار ایشان گشته اند!

در این ارتباط، آرش کیخسروی وکیل وطن پرست ایرانی، به همراه تعداد سی تن از فعالین مدنی و صنفی و سیاسی دیگر، که در روز سه شنبه بیست و نهم تیر ۱۴۰۰ خورشیدی ، برای حمایت از اعتراضات مردم خوزستان، در مقابل وزارت کشور در تهران جمع شده بودند. توسط مزدوران حکومتی، نزدیک ایستگاه مترو فاطمی دستگیر و روانه زندان دژخیمان حاکمیت جنایت پیشه آخوندها شده اند!

این افراد در تجمع خودشان، هنگامی که در حال سر دادن شعار « خوزستان ، خوزستان حمایتت می کنیم » دستگیر گشته اند. بر اساس خبرهائی که تا کنون منتشر شده اند؛ آرش کیخسروی وکیل دادگستری و فعال سیاسی، به همراه نرگس محمدی فعال مدنی، جعفر عظیم زاده فعال صنفی کارگران، رسول بداقی فعال صنفی آموزگاران ، پوران ناظمی فعال مدنی ، روح الله مردانی فعال مدنی و صنفی آموزگاران و آرش صادقی فعال مدنی، از جمله دستگیر شدگان این تجمع می باشند.

بازداشت این فعالان مدنی و صنفی و سیاسی با ضرب و جرح و خشونت ماموران امنیتی نیز همراه بوده است!

در اعتراضات مردم خوزستان، تعدادی از شهروندان این استان در اثر شلیک گلوله از سوی مزدوران حکومتی جان باخته اند؛ و تعداد زیادی از ایشان هم به شدت مجروح گشته اند!

با چنین وضعیت اسفناکی، دلاور مردان و زنان خوزستانی، همچنان در حال مقاومت در مقابل دژخیمان ددمنش این حاکمیت منفور و ننگین آخوندی می باشند؛ و با شرایطی که از ظواهر امر مشخص است . تا ستاندن حق مسلم خودشان، به قیام میهن پرستانه شان ادامه خواهند داد!

چنانکه برخی دیگر از هموطنان عزیزمان، به پشتیبانی از به پا خاستگان آزادیخواه برخیزند؟ آخوندهای جانی و اهریمن تبار، بیش از این نخواهند توانست؛ که در برابر چنین رویداد تاریخی مقاومت نمایند. در صورت ادامه یافتن این حرکت مردمی و حق طلبانه، آنچه که قبل از هر حرکت دیگری از آخوندها انتظار می رود که به انجام برسانند؛ فرار انفرادی یا در سطح گروه های کوچک است؛ که تا حدود زیادی بر مسئولیت مردم کشورمان خواهد افزود!

از اینرو، « جلوی ضرر را از هر کجا که بگیرید منفعت است » ؛ و این سخن به معنای آن است، که در شرایط کنونی، بخش هائی از هم میهنان دلاورمان، به هر طریقی که می دانند؛ و با هر روش و راهی که می شناسند. می بایست که در تمامی مرزهای آبی و زمینی و هوائی ایران مانّ حضوری غیر مشخص داشته باشند؛ تا که به هر طریق ممکن، از گریختن این نا به کاران شقاوت پیشه جلوگیری بشود. تا در فرصت های مناسب بعدی، شرایط محاکمه آنها در دادگاهی بین المللی به وجود آید!

مقاله قبلیعماد الامین یکی از فرماندهان برجسته حزب‌الله لبنان در سوریه کشته شد
مقاله بعدیکرونا جان رییس بنیاد مسکن انقلاب اسلامی را گرفت
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.