ساناز نظامی دانشجوی دکتری محیط زیست 27 ساله در دسامبر سال 2013 پس از آن که به دست نیما نصیری مضروب شد به بیمارستان منتقل و آنجا درگذشت.
حادثه زمانی اتفاق افتاد که فقط چند ماه از ازدواج ساناز نظامی و نیما نصیری می گذشت و فقط سه هفته بود که در شهر دورافتاده هوتن در میشیگان اقامت کرده بودند، علت مرک ساناز نظامی ضربه مغزی اعلام شد.
این مرد که از طریق فیسبوک با ساناز آشنا شده بود، در جریان بازجوییهای پلیسی اعتراف کرده بود که چندینبار با گرفتن موهای ساناز، سر او را به زمین کوبیده بود. نیما که از سوی دادگاه به ضرب و شتم و قتل درجه 2متهم شد.
ساناز پیش از این هم توسط شوهرش کتک خورده بود؛ درست همان روزی که برای ازدواج با نیما به آنکارا رفته بود. ساناز و نیما که پس از آشنایی در فیس بوک با هم قرار ازدواج گذاشته بودند راهی آنکارا شدند تا عقد کنند چرا که نیما حاضر نشده بود برای ازدواج به ایران بیاید. او متولد کالیفرنیا و بزرگ شده لسآنجلس بوده و تا حالا به ایران سفر نکرده بود.
پس از عقد آنها در ترکیه زمانی که در هتلی در آنکارا بودند، نیما با حمله به ساناز او را کتک زده بود؛ تا جایی که خانواده ساناز به پلیس شکایت کردند اما نیما به پای آنها افتاد و عذرخواهی کرد. با این حال خانواده ساناز اصرار داشتند که دخترشان این ازدواج را بههم بزند اما ساناز به اصرارش ادامه داد و نیما را بخشید.
پدر ساناز که در طول یک سال، هم همسرش و هم دخترش را از دست داده و حال خوبی ندارد، میگوید: خانواده نیما گفته بودند که پسرشان از هر لحاظ سالم و قابل اعتماد است. بارها از آنها پرسیدم که آیا او سلامت روحی و اخلاقی دارد؟ و آنها هم تأیید کردند که بله دارد و پسر بسیار آرامی است.
حالا این پسر آرام سردخترم را به زمین کوبیده و موجب مرگ وی شده است. من از همان فرودگاه که نیما را دیدم از او خوشم نیامد. نه تحصیلات عالیه، نه شغل درست و حسابی، نه حتی ظاهری که باعث شود دخترم به آن دل ببندد. حتی خواهر ساناز و داماد ما بارها گفتند که این پسر به درد تو نمیخورد.
بعد از کتک خوردن ساناز هم مطمئن شدم که از نظراخلاقی این پسر مسئلهدار است. کاش ساناز همانجا به حرف من گوش میکرد و با او ازدواج نمیکرد. امیدوارم حداقل دختران دیگر با خواندن داستان ساناز عبرت بگیرند و به راه اشتباه نروند و بدانند پدر و مادرها خیر و صلاح آنها را میخواهند. بدانند خارج از ایران حلوا خیرات نمیکنند. حتی اگر یک نفر هم از راه اشتباه بازگردد و به جای عشق کورکورانه، با منطق تصمیم بگیرد، فکر میکنم مرگ ساناز بیهوده نبوده است. ساناز ارزش زندگیکردن را داشت و میتوانست خیلی مفیدتر از اینها باشد.
این پرونده از آنجا جنجالی شد که ساناز بهدنبال ضرب و شتم شدید شوهرش بیهوش و پس از 3روز کما دچار مرگ مغزی شد. خانوادهاش که هزاران کیلومتر آنطرفتر و در تهران زندگی میکردند، رضایت دادند که اعضای بدن دخترشان به بیماران نیازمند اهدا شود.
به گزارش شبکه خبر؛ با رضایت آنها که از طریق وبکم با بیمارستان مارکت در میشیگان در تماس بوده و دخترشان را در بخش مراقبتهای ویژه میدیدند، 5تیم پزشکی از 4 ایالت آمریکا دست بهکار شدند و به این ترتیب اعضای بدن ساناز به 7بیمار اهدا و او در قبرستانی نزدیک بیمارستان به خاک سپرده شد.پس از مرگ ساناز، شوهر 34ساله او به اتهام قتل درجه 2 دستگیر شد و با وثیقه 5 میلیون دلاری به زندان افتاد.