سالگرد درگذشت شاهان ایرانساز پهلوی بر ایرانیاران تسلیت !

0
361

ایران ما در تمامی دوران هستی اش، پیوسته دچار آشوب های فراوان گشته است. گاهی اقوام وحشی سرزمین هائی بی تمدن، به کشورمان تاخته و بسیاری از آثار تمدن باستانی ایرانزمین را، یا به تاراج خویش برده و یا نابود ساخته اند. گاهی نیز سران ممالکی که ادعای تمدن و پیشرفت نیز داشتند و دارند؛ به کارهائی دست زده اند، که دست کمی از حمله های چنگیز و تیمور و اعراب بدوی به خطه زرخیز این سرزمین اهورائی نداشته است و ندارد!
از چندصد سال پیش، این کهندیار آریائی، مورد دست درازی های فراوان از سوی اعراب و مغول های وحشی واقع شده است. اما دیگرانی هم که کوس متمدن بودن خود و کشورهای شان را به صدا در می آوردند؛ یا به گونه مستقیم، و یا به صورت غیر مستقیم و با اجرای نقشه های ایران برباد ده، به سرزمین اهورائی آریائیان نیکو نهاد تاخته اند؛ و در این رهگذر، هم به ایران دست درازی کرده اند؛ هم از آنچه که فقط و فقط متعلق به ملت آریائی این سرزمین اهورائی بوده به نفع خودشان سوء استفاده و به تاراج برده اند!
غافل از آن که، اگر در کشور باستانی ما، عده ای میهن فروش و بی توجه به سودجوئی های بیگانگان از این کهندیار می باشند. اشخاص دیگری وجود دارند؛ که جز به مام میهن و هم میهنان خویش نمی اندیشند؛ و آنچه را که انجام می دهند؛ جز برای بزرگی و عظمت ایران و ایرانی نیست!
بارزترین نمونه ای که در این راستا سراغ داریم؛ دو پادشاه میهن پرست ایرانی، دو شیر شرزه و قهرمانان نجات ایرانزمین، از یوغ استبداد حکومت عیاشان قجری بودند. اعلیحضرت رضا شاه بزرگ ایران را از کام قجرهای بی سواد و خرفت و کودن و زنباره و عیاش نجات داد. که در ضمن آن بتواند روش واپسگرایانه آنها در مورد کشورداری شان را منقرض نماید و ایرانزمین را، از آنهمه عقب ماندگی و فضاحت بین المللی برهاند!
پس از خروج اجباری آن مرد بی همتا از خانه ی پدری اش، شهریار جوان ایران محمد رضا شاه پهلوی که در کنار پدر بزرگوارش درس های مهمی جهت کشورداری آموخته بود. بر مسند پادشاهی تکیه داد. تا ضمن ادامه دادن برنامه های مترقی رضا شاه بزرگ، آرمان های مترقی خویش برای ایجاد مدرنیته افزون تر در کشور را جامه حقیقت بپوشاند!
افسوس که این دو پدر و پسر میهن پرست، به دلیل سودجوئی های بیگانگان ضد ایرانی، نتوانستند در مملکت خویش بمانند؛ و آرزوهای ایران سازانه خودشان را در مرز پر گهر مام میهن شان به طور کامل به اجرا بگذارند!
چهارم و پنجم امرداد سالگرد دست شستن این دو مرد بزرگ تاریخ ایرانزمین، که هستی گرانقدر خود و سراسر عمرشان را با عشق ایران و به سرزمین آباء و اجدادی شان گذراندند و از این جهان رفتند. را به تمامی ایرانیاران راستین و میهن پرست تسلیت می گویم!

زمانی که شاهنشاه ایران دار فانی را وداع گفتند!
از آن وقتی که بلبل رفت ز بستان
شده است جای زغنها این گلستان
پدر رفت و یتیم ، ایران ما گشت
از آن روزی که رفت شاهم ز ایران
نسیمی جان فزا بود و پر از مهر
که رفت و داد جای خود به طوفان
اگر گویم که او ، یک قهرمان مرد
نباشد این سخن ، از روی نسیان
چرا که جمله یا را ن پذ یرند
زمن این نکته های فاش ، آسان
همه دانند که این پور رضا شاه
همانند پدر، دل بست به ایران
ولی ایرانیان ، در دام فتنه
برفت ازیادشان ، احسان جانان
فراموشی گرفتند و چه راحت
بدادند مام میهن را ، به دزدان
خدا را این ستم را کی به ما کرد
که باشند در وطن مشتی گدایان
هم آنها ئی که تا دیروز بودند
سر هر گور و قبر، قاری قرآن
شدند ابزار دست ، خصم میهن
که سازند ملک ری ، مأوای دیوان
عجب نبود ، چنین دوران سختی
از این دوران ، فراوان دیده ایران
خدا را مؤمنی ، تا کی غمینی؟
زغنها می روند ، آیند هزاران

محترم مومنی

مقاله قبلیمجلس نمایندگان آمریکا تحریم جمهوری اسلامی، روسیه و کره شمالی را تصویب کرد
مقاله بعدیزیرآبی رفتن های اصلاحات چی ها و اصولگرایان علیه همدیگر!
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.