سالگرد « انقلاب شوم اسلامی » را برای متولیان رژیم به تاریخ سرنگونی شان تبدیل کنید !

0
244

فردا ( دو شنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ خورشیدی ) سالگرد بدترین رویداد تاریخی در میهن ما می باشد . روز ننگینی که به فرمان نخستین رهبر انقلاب پلید آخوندی ، یک رویداد قدرت آفرین بد خیم را ، برای پیروان خمینی دجال محقق گرداند ؛ و از همان موقع تا کنون ، سران ستمگر حکومت اسلامی ، آن را به عنوان یک جشن ملی تعیین نموده اند ؛ و جهت بیشتر اهمیت دادن به این دگرگونی تحقیر آمیز برای ملت ایران ، این پایگاه مستبدانه را برای خودشان در میهن ما وسعت می بخشند !

همه ساله به این مناسبت تعدادی از زندانیانی را که خودشان به دلائل واهی محبوس می نمایند . را به شکرانه چنین روز منحوسی از زندان های شان آزاد می کنند . تا آنها و خانواده های شان را ، از برکات این رویداد مصیبت آفرین شادمان سازند !

همه ساله در چنین روزی افسران ارشد هر سه نیروی مسلح ارتش و سپاه پاسدارن ، در خیابان های ایران مخصوصا در تهران و در مقابل جایگاه مخصوصی که رهبر خودکامه رژیم و دیگر مسؤلان این حاکمیت ددمنش ایستاده اند . مراسم « سان و رژه » را انجام می دهند ؛ و همینکه در مقابل جایگاه ویژه اشغالگران میهن شان قرار می گیرند ؛ با صدائی رسا و فریاد آسا ، یک عبارت همیشگی اغراق آمیز را به خامنه ای و همراهان او می گویند !

این برنامه خفت بار و تحقیر آفرین برای ملت ایران ، به خصوص مخالفان رژیم آخوندی در میهن مان ، همچون آوار سنگینی است ؛ که هر سال ، عظمت پایگاه میهن پرستانه ایشان را ، به ویرانه ای نگران کننده تبدیل می کند ؛ و « آه جانسوز حسرت و ناکامی » ایشان را به عرش اعلا می رساند !

تا چند سال دیگر باید شاهد این « آه کشیدن های » سوزناک منفعل باشیم و در انتظار رخ دادن یک معجزه ، برای نجات دادن خود و میهن عزیزمان در انتظار بمانیم ؟!

تصاویر و فیلم های مرتبط با این بزرگداشت حقارت آمیز ، توسط بسیاری از رسانه های گروهی در داخل و خارج از کشورمان منتشر می شوند . هنگامی که این فیلم ها را مشاهده می نمائیم ؛ متاسفانه تعدادی از مردم کشورمان می بینیم ؛ که برای تماشای این نمایش نظامی قبیحانه در خیابان های نزدیک به بیت رهبری حضور می یابند . باز هم آه از نهاد میهن پرستان واقعی بر می آید ؛ و تحمل نمودن چنین ننگ بزرگی را برای شان دردناک تر می کند !

« کار نشد ندارد » ؛ یک بار در چنین روز خفت باری ( دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ خورشیدی ) از خانه های تان خارج نشوید . تا دوربین های ایادی این قوم جلاد نتوانند ؛ تصاویر شما را و شلوغ بودن خیابان ها را به رسانه های داخل و خارج از کشورتان مخابره نمایند . و خلوت بودن محل برگزاری این « سان و رژه » ننگ ‍افرین را ، در معرض دید و قضاوت دیگران بگذارند !

امید که امسال آخرین برگزاری این برنامه خوار کننده در میهن ما باشد . و عدم حضور ایرانیان مبارز در خیابان های محل اقامت شان ، چوب سرنگونی این حکومت فاسد و اهریمنی در ایرانزمین را ، بر سر رهبر وا پسگرای این انقلاب سیاه و ضد بشری و مزدوران نوکر صفت او فرود آورند ؛ و صفحات تاریخ کهندیار خویش را ، با ثبت نمودن چنین عمل شجاعانه ای ، به برگ های زرین حق طلبی های ایرانیان دلاور مزین سازند !

« دوباره می سازمت وطن » ‍: با انتخاب روش در خانه ماندن و عدم حضورتان در چنین روزی در معابر عمومی ، روز منحوس به وجود آمدن این ننگ تاریخی را برای سقوط حتمی این حاکمیت اشغالگر رقم بزنید . تا آن را به رخ دادن آرمان میهن پرستانه تان جهت سرنگون نمودن حاکمیت آخوندی تغییر بدهید . و در اثر این پاسخ قهرمانانه به انیرانی های حاکم بر کیهن تان ،خود و سرزمین بی بدیل خودتان را ، از یوغ استبداد حاکمیت آخوندی ، و محنتی نیم قرنی برهانیم !

مقاله قبلیفرستاده ویژه آمریکا خواستار حذف حزب‌الله از دولت لبنان شد
مقاله بعدیدیدار جنجالی خامنه‌ای با رهبران حماس در تهران!
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.