وقتی دستهای پشت پرده و مافیای رسانه های با روش عنکبوتی با رد و بدل کردن میلیون ها دلار و در جهت اهداف اتاق فکر به جایزه نوبل را به مهره های خود بذل و بخشش می کنند،می توان فهمید آن روزگار به پایان رسیده است که آلفرد نوبل در ذهن اش هزاران بار تکرار می کرد این مدال و افتخار تنها مختص افراد برجسته ای است که خدمتی به بشریت می کند!
خبر نداشت معصومه علینژاد از آژانس خبری خود در محله منهتن تا رفقای کامبیز فروهر در CNN و بنگاه خبری رو به تعطیلی اینترنشنال شبانه روز بطور هدفمند خبرسازی کنند و در پروژهایی هماهنگ با بسیاری از نهادهای حقوق بشری و NGOهایی که بیشتر کارشان پولشویی است کمر همت ببندند جایزه نوبل امسال را به فردی شیاد و کاسب خون مردم ایران تقدیم کنند!
داستان یا بهتر بگوییم پروژه صادرات پرستوی اصلاح طلبها در پوشش خبرنگار با لچک کلاه سیاه کلید خورد و بعد از چند بار رفت و آمد به ایران مهدی هاشمی رفسنجانی تمام امور اخذ بورسیه ،هزینه تحصیل حدود ۴۴هزار پوند و حتی منزل شخصی اش را در اختیار مهره خودشان گذاشتند و لینک کردن اش به اکبر گنجی ،عطاالله مهاجرانی و مسعود بهنود حکایت پرستوی آن دوران کلید خورد!؟
شاید همین لحظه خیلی از سینه چاکان و مهره های اصلاحطلبها و نایاکی ها منکر شوند،اما اسناد،مدارک و تصاویر همایش ها،کنفرانس هایی که قمیکلا برای شخص علی خامنه ایی ،میرحسین قاتل ،خاتمی مکار می مالید که در آرشیو ثبت و ضبط شده است!؟
متاسفانه مردم ایران حافظه تاریخی ضعیفی دارند و ابدا نمی خواهند بپذیرند چنین افرادی جاسوس و مزدور پروژه های رژیم هستند !؟
آنها را تغییر چهره و پوست اندازی ظاهری و غیرفعال کردن اکانت های مجازی خود از فیس بوک، اینستاگرام و توییتر خود تلاش دارند عقبه سیاه خود را از مقابل دیدگان بخشی از جامعه که اصلا حوصله تحقیق و کنکاش ،مطالعه یا کشف حقیقت ندارند پنهان کنند!؟
بنابراین فریب دادن مردمی که آنچه را که می بینند یا بر اساس شایعه می شنوند ،یا بنگاههای خبری امثال اینترنشنال در مغزشان می کنند چشم و گوش بسته در بست می پذیرند!
تنها یک نمونه از هزاران تلاش این مافیای عنکبوتی این بود در یک برنامه ورزشی در تلویزیون تعطیل شده لندنی که پنج شنبه ساعت ۲۰ به وقت تهران روی آنتن می رفت ۱ مربی کشتی پناهنده در آمریکا مهمان مجری بود.تا اینجا مشکلی نبود همه تصور می کردن موضوع این هفته ورزش اصیل کشتی است و رخدادهای هفته گذشته این رشته مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت!؟
البته این فرد معلوم الحال ایرانستیز در تمام ماههای خیزش مردمی توییتها،پستهایش جهت دار و سازمان یافته بود و مشخص بود برای مشتی دلار زیر پرچم چه کسی فریاد می کشد!؟
مترسد صحبتهای مجری و میان آمدن نام معصومه علینژاد مربی کشتی سابق و کیف کش کنونی بدون اندک خجالت و شرم اعلام کرد بنده مدیر برنامه این خانم هستم و خلاصه برنامه ورزشی که تا هفته قبل آن ذهنیت دیگری به آن داشتیم،به تریبون و بلندگوی قمیکلا تبدیل شد!؟
آن برنامه قطعا ویدئو آرشیوی دارد چنان رپرتاژ آگهی مجری برای علینژاد رفت که صدها برنامه سیاسی هم از عهده آن بر نمی‌آمدند!
هر چه تلاش کردیم هم دست آخر متوجه نشدیم ربط یک برنامه ورزشی با رپرتاژ آگهی سیاسی برای یک چهره معلوم‌الحال چیست؟ شاید هم ارتباط آن به سیاست مدیران و تصمیم سازان این بنگاه خبری رو به تعطیلی از علی اصغر رمضانپور و محمود عنایت با شخص علینژاد برمی‌گردد که می‌خواهد با حمایت و فضاسازی این شبکه برای آینده ایران هدف گذاری کند و تا رسیدن به روز موعود در نقش حامی مالی و اسپانسر از این تلویزیون حمایت کند!
تلاش های این روزهای بنیادهای ضدبشری WEFو CFR برای تقدیم کردن نوبل به علینژاد و سال آینده نازنین بنیادی در سال‌های آینده ثابت می‌کند آمال و آرزوهای دانشمند سوئدی به نابودی کامل رهنمون می‌شود و در دنیایی که چپ ها این روزها کنترل بسیاری از دولت‌ها و مدیا را در اختیار دارند انحراف کشاندن خیزش‌های مردمی برایشان اولویت اصلی محسوب می‌شود!؟
براستی اگر عدالتی در دنیا حاکم بود با مرور تنها یک بار جنایت کلاب شواب، سوروس و هیلاری کلینتون و اعمال مجرمانه اینها و هر آنکه با اینها ارتباط دارد محاکمه و مجازات می‌شدند، نه اینکه تسلط این جماعت چپ بر اقتصاد و ممالکت دنیا هر روز بیشتر از روز قبل شود و میدان مهیای دنبال بی‌سوادهای خائن مثل علینژاد و‌نازنین بنیادی مهره‌های WEF و CFR که از شهوت پول و قدرت هم تن فروختند، هم وطن ! چشم روی برنامه‌های WEF که از فرصتی برای قتل عام بشر استفاده می‌کنند و انحطاط کشورهای تحت سلطه WEF – مجمع اقتصاد جهانی، بسته‌اند! سکوت را بهترین راه رسیدن به پول می‌بیند! و برای ایشان شأن منزلت انسانی پشیزی ارزش ندارد !؟
تنها چیزی که برای این گروه مهم است بیشتر شدن صفرهای اکانت بانکی شان است تا بتوانند فارغ از له شدن جسم مردم کشورهای تحت سلطه تعطیلات را در قایق های تفریحی مجلل در پاناما یا کارائیب به ریش همان هواداران خویش بخندند!
